فاطمه(س)؛ بانویی که باید از نو شناخت
- اخبار فرهنگی
- اخبار ادبیات و نشر
- 17 آذر 1404 - 09:53
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، در یادداشتی بهمناسبت میلاد مبارک دخت نبی مکرم اسلام(ص)، حضرت زهرا (س)، به بیان برخی ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی ایشان و موضوعات کمتر پرداخته شده در شعر فاطمی پرداخت. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این قرار است:
«خطر تحریف فوقالعاده زیاد است. تحریف ضربت غیرمستقیم است که از ضربت مستقیم کاریتر است. یک کتاب که تحریف میشود (چه تحریف لفظی، چه تحریف معنوی) اگر کتاب هدایت باشد، تبدیل به کتاب ضلالت میشود. اگر کتاب سعادت باشد، تبدیل به کتاب شقاوت میشود. اگر کتابی باشد که انسان را رو به بالا میبرد، در اثر تحریف رو به پایین میآورد. اساساً آن حقیقت را به کلی عوض میکند. نه تنها بدون خاصیت میکند، بلکه اثر معکوس میبخشد… بزرگترین وظیفهای که داریم، این است که ببینیم چه تحریفاتی در تاریخ ما شده، چه تحریفاتی در نقاشی شخصیتها و بزرگان ما شده… چه تحریفاتی در قرآن شده است… باید با این تحریفات مبارزه کنیم.» (حماسۀ حسینی، آیتالله شهید مرتضی مطهری)
این حقیقتی غیر قابل انکار است که ما در معرفی بزرگان دین به عنوان «اسوه و الگو»، در موارد بسیاری ناکام بوده و به بیراهه رفتهایم. اعتراف تلخی است، ولی باید شجاعت این اعتراف را داشته باشیم که با کمال فروتنی بگوییم ما نتوانستهایم این انسانهای کامل را آن گونه که شایسته و بایسته است به نسل امروز معرفی کنیم. ما خاندان رسالت(علیهم السلام) را به نسل هوشمند و کمال جوی امروز با صفات و تعابیری که با روح فرهنگ شیعی در تضاد و تقابل است، «بد» معرفی کردهایم و چه ظلمی بزرگتر از این؟ بزرگی گفته است اگر میخواهید حقیقتی را خراب کنید، «خوب به آن حمله نکنید»، «بد از آن دفاع» کنید! و این بلایی است که ما _ خواسته یا ناخواسته _ بر سر مفاخر اسلام آوردهایم. یعنی با خروج از دایره اعتدال و در پیش گرفتن راه افراط و تفریط، گاهی از بزرگان دین «اسطوره» ساخته و آنان را تا آسمان «ربوبیت» و «الوهیت» بالا بردهایم، و گاهی در قالب «زبان حال» گویی این انسانهای کامل را چنان بر زمین زدهایم که به موجوداتی مظلوم و قابل ترحم تبدیل شدهاند.
گاهی این ذوات مقدس را با صفات و تعابیری از قبیل: مظلوم، بیمار، ستمکش و... به عنوان انسانهایی منفعل، مُضطر، تارک دنیا، غیراجتماعی و پرخاشجو معرفی کردهایم، و گاهی آنان را با صفات و تعابیری نامناسب مورد ستایش قرار دادهایم که هیچ کدام از این دو شیوه مورد تایید اسلام و قابل انطباق با آموزههای اصیل دینی نیست.
در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) نیز این افراط و تفریط به گونههای دیگری تکرار شده است. برای اثبات این ادعا کافی است فقط تعدادی از شعرهایی را که در ایام ولادت و شهادت حضرت کوثر در هیئات مذهبی و حسینیه ها به عنوان مولودیه و مرثیه خوانده میشود، بشنوید. آن وقت است که به عمق این فاجعه پی میبرید. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیهها و مرثیههای سست و ضعیف، شاعران دین آگاه و روشناندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگ تمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سرودهاند که قابل تقدیر و ستایش است. ولی متاسفانه این شاعران معدودند و میدان بیشتر در دست خیل شاعرانی است که کمتر به «قدر» و منزلت قرآنی و انسانی حضرت پرداختهاند.
بد معرفی کردن حضرت زهرا(س) به خاطر «توقف در منزل محبت» و راه نبردن به ملکوت «معرفت» و به تعبیر سادهتر عدم شناخت کامل زندگی و فضایل ایشان است. تلفیق و ترکیب «محبت و معرفت» است که باعث «تبعیت و پیروی» عملی میشود. چنان که مقام معظم رهبری میفرماید: «باید هر حرف و کلمه و هر اشارهای در زندگی این بزرگوار [فاطمه (علیهاالسلام)] برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده نماییم. اگر محبت نباشد، این رابطه عملی به وجود نمیآید. در سایه آن محبت میشود این پیوند و پیوستگی عملی را به وجود آورد. اما بدون این پیوستگی و پیوند عملی، اصل آن محبت زیر سؤال خواهد رفت: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله»؛ دنباله محبت باید اطاعت و متابعت باشد.» (مقام معظم رهبری، 17/10/1369)
آری، متاسفانه در شعر فاطمی، نگاه تک بُعدی و جزیره ای منجر به ارائه تصویری غیرواقعی و مسخ شده از حضرت زهرا(س) شده است. برای ارائه تصویری تمام رخ و کامل از«کوثر کثیر قرآن» ضروری است زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع مُستند و موثق شیعی همچون قرآن، نهجالبلاغه، احادیث و روایات، خطبهها و کتابهای مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به «گفتهها و شنیدهها» بپرهیزیم.
در ادامه سیمای حضرت فاطمه زهرا(س) را در هشت آینه به تماشا مینشینیم.
1. سیمای قرآنی حضرت فاطمه(س)
سیمای قرآنی حضرت زهرا(س) را با بازخوانی و تفسیر آیاتی که در شأن بانوی نور نازل شده است به خوبی میتوان به تماشا نشست. در آینه سوره کوثر، سوره انسان یا هل اتی( آیات9-8)، سوره احزاب(آیه تطهیر: 33)، سوره شوری(آیه مودت:23)، سوره آل عمران(آیه مباهله: 61)، و روایات و احادیثی از قبیل: حدیث «کساء»، «سفینه نوح»، «ثقلین». چنان که در سوره کوثر می خوانیم:
« ِبسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلّ لِرَبِّکَ وَ انحَرْ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر: به نام خداوند بخشاینده مهربان، به یقین ما تو را کوثر[ خیر و برکت فراوان ]عطا کردیم، پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن، که بدخواه تو خود ابتر است.»
2. سیمای عرفانی: خودشناسی و خداشناسی
با بازخوانی نیایش ها و روایات و احادیث به یادگار مانده از حضرت که سرشار از جلوههای زیبای عبودیت و بندگی(انس با قرآن و عشق به نماز)، و خودشناسی و خداشناسی است. زمزمه فرازی از خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) که با ستایش ذات اقدس پروردگار آغاز میشود و سرشار از لطایف قرآنی و دقایق عرفانی است، قطرهای از این اقیانوس ژرف و کرانه ناپدید است:
«حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گستردهاى که اعطا کرد، و منّتهاى بىشمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد. و گواهى میدهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندى که چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز میباشند. موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از مادهاى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیّت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد، بیآنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائدهاى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون گردد.»
3. سیمای علمی: تکریم علم و عالم
امام موسی صدر(مرجع دینی و سیاسی شیعیان لبنان) در بخشی از مقدمهای که بر کتاب «فاطمة الزهرا وتر فی غمد» تألیف «سلیمان کتانی» نوشته است، در بیان مقام علمی حضرت زهرا(س) چنین میگوید:
«فاطمه(س) به دانش و علوم فراوانی که در خانۀ وحـی از هر سو او را فراگرفته بود بسنده نکرد، و هرگز به نوری که خورشیدهای علم و معرفت پیرامون او فراهم آورده بودند، اکتفا نکرد، زیرا فاطمه(س) میخواست در راه کسب دانش تلاش کند، و در راه کسب این شرافت از هیچ کوششی کوتاهی نورزد. از همین رو، میبینیم او در دیدارهایش با رسولخدا(ص) و علی(ع) - باب مدینةالعلم - میکوشد تا علوم و معارف را به هر وسیله و از طرق گوناگون در کمند خود درآورَد... یکی از زیباترین راهها آن بود که حَسَنین را از دوران کودکی همواره به محضر رسول خدا میفرستاد و پس از بازگشت آن دو از آنچه در محضر رسولخدا(ص) رخ داده بود - از جمله سؤال و جوابها و یا وحی - پرسش میکرد. بدین طریق برای رشد و اعتلای مستمر معرفت و دانش خود میکوشید. ضمناً فرزندانش را برای فراگیری کامل معارف و علوم تا جایی که بتوانند مطلبی را که میشنوند نقل کنند، تربیت و تشویق میکرد. این تلاش پیوسته در راه کسب معرفت و دانشاندوزی بود که علی رغم اوقات بسیاری که فاطمه(س) برای ادای وظایف خانه و ایفای مسئولیتهای مادری و همسریاش در خانه میگذراند، او را در شمار راویان بزرگ حدیث و حاملان سنت مطهر رسول الله (ص) جای داد. نزد فرزندان فاطمه - یعنی ائمة معصوم - کتابی عظیم بود که آن را «مصحف فاطمه» نام نهادهاند و آنان با کمال سربلندی از این کتاب، بسیار حدیث نقل کردهاند.»
4. سیمای سیاسی: خطبه های آتشین و افشاگرانه
تبیین، تشریح و تحلیل سخنان حکیمانه حضرت فاطمه(س) در جمع مهاجرین و انصار در مسجد رسول خدا(ص) و خطابههای هوشمندانه و افشاگرانه آن حضرت خطاب به زنان مدینه که به قصد عیادتش آمده بودند، سندی گویا و گواهی صادق بر نقش سیاسی بانوی نور و حضور است.
همراهی و همدلی با حضرت رسول اکرم(ص) در پاسداری از نهال نوپای اسلام، موضع هوشمندانه حضرت زهرا (س) در ماجرای سقیفه، مبارزه با خرافات، بدعتها، تحریفات و سنتهای جاهلی، بررسی گفتمان سیاسی _ اجتماعی آن حضرت با تحلیل خطبههای حکیمانه و جسورانهای که ایراد کردند( از جمله خطبه غدیر)، و کالبدشکافی مباحثی مانند: دشمنشناسی، حقجویی و عدالتخواهی، مظلومنوازی و ظالمستیزی( با تبیین این حقیقت که مادر قیام حسینی و حماسه عاشورا حضرت زهرا(س) بوده است)، آزادگی و آزادمنشی، و تلاش در مسیر احیای فضیلتهای اخلاقی و کرامتهای انسانی در جامعه اسلامی، از دیگر جلوههای حضور سیاسی حضرت زهرا(س) است.
برای رونمایی از سیمای سیاسی حضرت زهرا(س)، بازخوانی بخشی از خطبه فصیح و روشنگرانه حضرت بعد از رحلت پیامبر(ص) در«مسجد النبی» که به ظاهر برای«استرداد فدک» و در باطن برای تنویر افکار و اصلاح مسیر انحرافی جامعه نوپای اسلامی ایراد شد، ضرورتی اجتنابناپذیر است. در آیینه این خطبه تاریخی که در جمع مهاجران و انصار ایراد شد، میتوان سیمای باصلابت بانوی قیام و بیداری را به خوبی به تماشا نشست. حضرت در فرازی از این خطبه آتشین ضمن اشاره به انحرافات و بدعتهایی که بعد از رحلت پیامبر(ص) در دین اسلام ایجاد شده، در دفاع از کیان اسلام و میراث نورانی پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«ای مردم! بدانید که من فاطمهام و پدرم محمد است - که درود خدا بر او و خاندانش باد! - همچنان که در آغاز سخن گفتم، اکنون نیز میگویم، نه در گفتارم یاوه میسرایم و نه در رفتارم، کژ راهه میروم. قطعاً برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است رنج شما و نسبت به (هدایت) شما حریص و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است... عموی من علی علیه السلام است نه مردان شما؛ و راستی را که چه پیوند خجستهای است پیوند با پیامبر. پس او رسالت حق را با بانگی رسا تبلیغ کرد و خلق را از عذاب الهی بیم داد. در حالی که راه و روش خود را از روش و مسلک مشرکان جدا ساخته بود، با تازیانه انذار، گرده آنان را نواخت، به گونهای که راه نفس کشیدن آنان را بست و در همین هنگام، با حکمت و اندرز نیکو، مردم راپه راه پروردگارش فرامیخواند، بتها را میشکست و شوکت بتپرستان را در هم میریخت، تا آنگاه که هیبت آنان را فروریخت و جمعشان از هم گسیخت و از رویارویی با او گریختند، تا آنکه صبح ایمان از افق تاریک شرک بدمید و حقیقت ناب (توحید خالص)، نقاب از چهره برانداخت.
پیشوای دین به سخن درآمد و زبان اهریمنان لال شد، و دون مایگان منافق، سقوط کردند و گرههای کور کفر و نفاق، گشوده گشت و شما کلمه اخلاص (لا اله الا الله) را همراه با برخی مهاجران سپیدروی و عفیف بر زبان راندید (گروهی که خداوند پلیدی و پلشتی را از ساحت وجودشان زدود و پاک و پاکیزه شان گردانید ، در حالی که بر لبه ی پرتگاه آتش (کفر و جهل و نفاق) بودید و با خواری و ذلت زندگی میکردید... هنوز دو روزی از مرگ پیامبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نباید کردید و آنچه از آنتان نبود، بردید، ولی در آتش فتنه افتادید و آنچه کشتید، به باد دادید که دوزخ، جای کافران است و منزلگاه بدکاران. شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می گویید و راهی جز راه حق میپویید و گرنه این کتاب خدا در میان شماست ونشانههایش بیکم و کاست هویداست. چه زود رنگ پذیرفتید و بیدرنگ در غفلت خفتید... . من آنچه شرط بلاغ است، با شما گفتم، ولی میدانم خوارید و در چنگال زبونی گرفتار... آنچه میکنید، خدا میبیند و ستمکار به زودی میداند که در کجا نشیند. من از پایان کار نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب خدا میترسانم. به انتظار بنشینید تا میوه درختی را که کشتید، بچینید و کیفر کاری را که کردید، ببینید./ سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(س)، صص 131- 135.»
5. سیمای اجتماعی: هموار کردن راه مشارکت اجتماعی زنان
«پیامبر عظیم الشأن اسلام با این اعتقاد که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نمونه یک انسان کامل است، بر دست او بوسه میزد و این امر نباید یک مسأله عاطفی در نظر گرفته شود. نگرش اسلام به زن از باب تکامل معنوی و انسانی اوست و در بررسیهای مربوط به فرهنگ، مسائل اجتماعی و پرورش علمی زنان باید بر این اساس عمل شود.» (مقام معظم رهبری 4/10/1370)
پیش از ظهور اسلام و در جامعه عرب جاهلی، زنان در جامعه موقعیتی سخت متزلزل و ناپایدار داشتند. در بین قبایل عرب، زن موجودی طفیلی و سزاوار «زنده به گور» شدن بود. موجودی محروم از همه حقوق انسانی و اجتماعی که در تملک مردان(پدر، پسر، شوهر) بود و سرنوشتش به دست دیگران تعیین میشد. در واقع عرب جاهلی زن را تنها و تنها برای التذاذ جنسی و فرزندآوری میخواست و بیش از این برای او منزلتی قائل نبود.
این وضعیت ادامه داشت تا خداوند پیامبر اسلام(ص) را برای نجات مردم از سیاهچال دهشتناک جهل و بربریت مبعوث کرد. بعثت پیامبر سرفصل جدیدی در حیات بشری گشود و راه را برای رشد و تکامل اجتماعی زنان هموار نمود. خداوند در قرآن(سوره کوثر)، با معرفی الگوی شایستهای همچون فاطمه زهرا(س) هویت جدیدی به زنان بخشید. پیامبر مبعوث شد تا نگرش عرب جاهلی را نسبت به زن دگرگون کند و به ما بیاموزد که «مشارکت اجتماعی» بدون حضور زن در جامعه بیمعناست.
آری، سیره عملی بزرگان دین به ما میگوید که برای ساختن جامعهای سالم، پویا و بانشاط باید از توان همه اقشار جامعه _ بخصوص بانوان _ استفاده کرد. اسلام ناب محمدی به حذف نقش تاثیرگذار «زن» از دایره مشارکت اجتماعی هرگز رأی نمیدهد و حضور سالم و فعال بانوان را در همه عرصههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ضروری و لازم میداند.
علاوه بر نکات مورد اشاره، برای واکاوی و بازنمایی دقیق سیمای اجتماعی بانوی نمونه اسلام، بازشناخت جلوههای زیر ضروری است: صبر و شکیبایی در برابر مصائب و سختیها، حجاب و عفاف(رو گرفتن از مرد نابینا)، انفاق و ایثار(که نمونه بارز آن بخشش لباس عروسی به زن فقیر در شب عروسی است)، دستگیری از ایتام و مساکین(حضرت امیر و حضرت فاطمه سه روز روزه گرفتند و هر سه روز، غذای افطار خود را به یتیم، مسکین و اسیر دادند. تا آنجا که خداوند «سوره هل اتی» را در ستایش از این اقدام ایثارگرانه نازل کرد)، و همچنین تلاش در مسیر احقاق حقوق بانوان در بین عرب جاهلی.
6. سیمای تربیتی: مادرانهها(لالاییها)
«زنی که در حجرهای کوچک و خانهای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی میدرخشید، صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.» (صحیفه نور، وصیتنامه سیاسی - الهی امام، ج 21، ص 125.)
از دیگر نکات قابل تامل در زندگی حضرت زهرا (س) توجه به اصول تربیتی و دغدغهمندی در تربیت جسمی و روحی کودکان است. بازیهای حضرت زهرا (س) با کودکان سرشار از نکات ظریف آموزشی و تربیتی است که واکاوی آنها میتواند برای بانوان جامعه ما درس آموز و راهگشا باشد.
همچنین بررسی مدل تربیتی فاطمی با واکاوی لالاییهای آن حضرت، میتواند روزنه و چشمانداز جدیدی را به روی نظام تربیتی ما بگشاید. بهرهگیری از هنر تاثیرگذار شعر برای تربیت کودک از دیگر مولفههای شخصیتی آن بانوی بزرگوار است. حضرت فاطمه(س) نگارههای اخلاقی و تربیتی را در قالب اشعاری زیبا و تاثیرگذار بر جان فرزندان خویش نقش میزد و از همان زمان کودکی جان و جهان آنها را با حکمت و معرفت همنشین میساخت.
از این بانوی نمونه ابیات چندی با مضمون تربیتی و آموزشی به یادگار مانده است. حضرت، این مادرانهها(لالایی ها) را برای امام حسن(ع) گفتهاند که میتوان به نوعی آنها را مرامنامه تربیت اسلامی دانست. متن زیر ترجمه یکی از مادرانههای منظوم حضرت زهرا(س) است که آمیخته با نفیسههای انسانساز اخلاقی و تربیتی است:
«اشبه اباک یا حسن»
حسن جان! مانند پدرت علی باش
«واخلع عن الحق الرسن»
و ریسمان را از گردن حق بردار.
«و اعبد الها ذا المنن»
خدای احسانکننده را پرستش کن
«و لا توال ذالاحن»
و با افراد دشمن و کینه توز، دشمنی مکن!
(فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س) ص156/ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 389; بحارالانوار، ج 43، ص 286.)
7. سیمای خانوادگی:«مادران را اسوهٔ کامل بتول»
«سادهزیستی دختر پیامبر یک نمونه برای زنان امروز جامعه ماست. ما روحیه مصرفگرایی را کنار بگذاریم و در زندگی به حد لزوم اکتفا کنیم و از افراط بپرهیزیم و آرزوهای حقیر و کوچک را فدای ارزشهای بزرگ بکنیم؛ نمونه کامل آن را در زندگی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) میتوان در تاریخ مشاهده کرد. جهیزیه دختر پیامبر، فقیرانهترین جهیزیهای بود که در آن روز در بین مردم رایج بود.» (مقام معظم رهبری، 4/11/1364)
با رونمایی و رمزگشایی از «سبک زندگی فاطمی» و تبیین و تشریح ویژگیهای ناگفتهای از سلوک خانوادگی آن حضرت، میتوان سیمای خانوادگی حضرت زهرا (س) را به تماشا گذاشت.
فاطمه زهرا(س) در دوره غربت اسلام، با پدرش رفتاری همانند رفتار مادر با فرزند داشت. پیامبر(ص) نیز بسیار به او علاقهمند بود و نحوه سلوکش با زهرا(س) همانند رفتار فرزند با مادر بود. پیامبر (ص) دست فاطمه(س) را میبوسید. هر گاه به سفر میرفت آخرین کسی که با او خداحافظی میکرد، حضرت فاطمه (س) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار میکرد. حضرت زهرا (س) مانند مادری دلسوز رسول خدا (ص) را در آغوش میگرفت، از او نگهداری میکرد، بر زخمهایش مرهم میگذاشت، و آلامش را التیام میبخشید. به همین سبب شایسته عنوان «ام ابیها» شد.
علاوه بر همه اینها او همسر علی، و مادر و مربی حسنین و زینب نیز بود که بر ارجمندی و والایی مقام او میافزاید. در واقع میتوان از او به عنوان «مادر قیام عاشورا» و «حماسه حسینی» نام برد. چنان که علامه اقبال لاهوری به زیبایی گفته است:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمةللعالمین
آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آئین آفرید
بانوی آن تاجدار «هل اتی»
مرتضی مشکلگشا شیر خدا
پادشاه و کلبهای ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیرالامم
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج و نگین
وان دگر مولای ابرار جهان
قوت بازوی احرار جهان
در نوای زندگی سوز از حسین
اهل حق حریت آموز از حسین
سیرت فرزند ها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوهٔ کامل بتول
همچنین با پرداخت هنرمندانه به الگوی ازدواج فاطمی(امام علی میفرماید: با فاطمه ازدواج کردم در حالی که فرشی جز یک پوست گوسفند نداشتیم. بر آن میخوابیدیم و روز و شب میگذراندیم و خدمتگذاری نیز نداشتیم)، و بازنمایی جلوههای قناعت و سادهزیستی حضرت زهرا(س) در شعر فاطمی (زندگی در یک خانه کوچک گِلی کنار مسجد پیامبر) میتوان تا حدودی زیادی از سیمای خانوادگی آن بانوی برگزیده رمزگشایی کرد.
8. سیمای ادبی: ادیب، سخنور و شاعر
«آن خطبهای که فاطمه زهرا(علیهاالسلام) در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر (صلی الله علیه وآله)، ایراد کرده است، خطبهای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان فُصَحا و بُلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات این خطبه را معنی کنند. این قدر پر مغز است... از لحاظ زیبایی هنری، این سخن فاطمه زهرا(علیهاالسلام) مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهجالبلاغه و در حد سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.» (مقام معظم رهبری 25/9/1371 )
با بازخوانی و مرور اشعار بازمانده از حضرت زهرا(س) و بررسی ابعاد زیباشناسانه خطبهها و نیایشها میتوان سیمای ادبی حضرت زهرا(س) را در حوزههایی مثل فن خطابه، سخنوری و شاعری به تصویر کشید. جنس سرودههای کوثر قرآن از جنس وحی و برخوردار از مضامین بیدارکننده و انسانساز است. آن حضرت بر حسب تکلیف و با اشراف از بدعتها و انحرافاتی که بعد از بعثت پیامبر(ص) در جامعه نوپای اسلامی در حال وقوع بود( بازگشت ارتجاع، تحجر و سنتهای جامعه عرب جاهلی)، برای تنویر افکار و اصلاح روند انحرافی ایجاد شده _ در کنار مبارزات سیاسی و اجتماعی _ با سلاح شعر و سخنوری نیز در این مسیر گام بر میداشت.
حضرت زهرا(س) در واقع از شعر به عنوان وسیلهای ارجمند و تاثیرگذار برای روشنگری، بیداری و مبارزه با جاهلیت و خرافات استفاده میکرد، برخلاف شعرای عرب جاهلی که از شعر به عنوان افیونی برای آرام کردن مردم تحت ستم و توجیه مظالم حاکمیت و مدح خلفای جور استفاده میکردند.
ابعاد مورد اشاره تنها بخشی از شاخصههای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا(س) است که با کمال تأسف باید گفت تاکنون مغفول مانده و به صورت شایسته و بایسته به آنها پرداخته نشده است. برای بیرون آوردن «شعر فاطمی» از بنبست، شایسته است جامعه شاعران و ذاکران خاندان رسالت – با دغدغهمندی و دانش و بینشی جامعتر و گستردهتر _ از این به بعد به تشریح و تبیین این مولفهها بپردازند تا در آینده شاهد ارجمندی و بالندگی هرچه بیشتر شجره طیبه شعر فاطمی باشیم - ان شاءالله.