تبیین چارچوب حکمرانی در مواجهه با جامعه‌ای «رشدیافته»

حجت‌الاسلام والمسلمین علی محمدی، رئیس مرکز علوم نوین اسلامی، در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، به واکاوی رفتار مردم ایران در رویدادهایی نظیر «جنگ دوازده‌روزه» پرداخت و تصویری متفاوت از آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد، ارائه کرد. وی معتقد است گلوگاه اصلی و حیاتی حرکت حکمرانی در جمهوری اسلامی، عبور از مرحله «دولت‌سازی اسلامی» و حرکت به سمت «تمدن نوین اسلامی» است که تحقق آن نیازمند شناخت دقیق مختصات جدید جامعه ایران است.

ضرورت عبور از کلی‌گویی؛ پناه بردن به زبان آمار

رئیس مرکز علوم نوین اسلامی در ابتدای این گفتگو، بر اهمیت حیاتی «پیمایش‌های دقیق» برای درک فضای رفتاری مردم تأکید کرد. وی با اشاره به اینکه نمی‌توان بدون داده‌های متقن، تحلیلی واقعی از جامعه در مختصات جنگی ارائه داد، به نتایج «موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها» استناد کرد.

به گفته محمدی، این پیمایش که یکی از رسمی‌ترین و معتبرترین اسناد افکارسنجی در ایران محسوب می‌شود و توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نمایندگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام می‌پذیرد، نقشه‌ی راهی برای فهم تحولات زیرپوستی جامعه است. وی با تشریح تاریخچه این مطالعات گفت: «موج نخست این پیمایش در سال‌های 79 تا 80، موج دوم در سال 82 و موج سوم در سال 93 انجام شد؛ اما موج چهارم که در سال 1402 انجام شد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چراکه دقیقاً در دورانی صورت گرفت که شیب تحولات اجتماعی به علت حوادث پس از فوت خانم مهسا امینی افزایش یافته بود».

لایه اول؛ تصویر بحرانی از اعتماد عمومی

حجت‌الاسلام محمدی در تشریح یافته‌های این پیمایش، ابتدا به لایه ظاهری و نگران‌کننده آن پرداخت. وی تصریح کرد: «این پیمایش که بر اساس الگوی سنجش دینداری "گلاک و استارک" و با گستره مخاطبین بالا انجام شده، نشان می‌دهد که جامعه ایران تحولات بسیار سریعی را پشت سر می‌گذارد».

در نگاه نخست به داده‌های این پژوهش ملی، با مصادیقی مواجه می‌شویم که حاکی از کاهش توجه بخشی از جامعه به مناسک دینی و از آن مهم‌تر، «کاهش اعتماد به ساختارهای سیاسی» است. طبق گفته‌های رئیس مرکز علوم نوین اسلامی، وقتی از پاسخگویان پرسیده شد: «به نظر شما در شرایط فعلی مهم‌ترین مسأله کشور چیست؟»، نتایج به این شرح بود: گرانی و تورم: 81.9 درصد، بیکاری: 47.9 درصد، اعتیاد: 26.9 درصد، فساد اقتصادی و اداری: 13.1 درصد، مسکن: 12.1 درصد و حجاب: 11.9 درصد. این موارد در موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها، به‌عنوان 6 مسأله اولویت‌دار مردم شناخته می‌شوند.

وی افزود: «عمق این بدبینی تا جایی است که در این پیمایش، درصد بالایی از پاسخ‌دهندگان معتقدند که دروغ و ریا در تار و پود جامعه جاری شده و یا حتی این باور وجود دارد که جامعه ایران، جامعه‌ای تنبل است». این داده‌ها در نگاه اول می‌تواند هر ناظری را نسبت به آینده ناامید کند، اما محمدی معتقد است که تحلیل داده‌ها نباید در این سطح متوقف شود.

لایه دوم؛ رد تئوری «استحاله»؛ پافشاری مردم بر اصول

رئیس مرکز علوم نوین اسلامی در ادامه، رویکردی عمیق‌تر را برای تحلیل این داده‌ها پیشنهاد داد. وی با بیان اینکه «می‌توان با تغییر زاویه دید و تمرکز بر شاخص‌های اجتماعی، وضعیت را به نحو دیگری سنجید»، گفت: «اگر ما بر اساس یک تحلیل مضمونی که مبتنی بر منویات امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب و بزرگان دین است به سراغ داده‌ها برویم، با 10 شاخصه کلان برای دین‌داری اجتماعی مواجه می‌شویم».

محمدی تأکید کرد: «وقتی این شاخصه‌های کلان را بررسی می‌کنیم، با واقعیتی شگفت‌انگیز روبه‌رو می‌شویم؛ اینکه مردم ایران به‌هیچ‌وجه از آرمان‌های کلی خود دست برنداشته‌اند و برخلاف تبلیغات رسانه‌ای دشمن، هیچ‌گونه "استحاله هویتی" در مردم ایران رخ نداده است».

وی برای اثبات این ادعا به آمار دقیق پیمایش اشاره کرد و گفت: «به‌عنوان مثال، در شاخص گسترش عدالت و حمایت از مظلومان جهان، نزدیک به 80 درصد مردم ایران همچنان حامی مظلومان هستند. همچنین 83 درصد از جامعه به هویت ایرانی خود (زیاد و خیلی زیاد) افتخار می‌کنند و 58 درصد اعلام کرده‌اند که در مراسم اربعین و عزاداری‌ها شرکت فعال دارند. نکته جالب‌تر اینکه وقتی از پاسخگویان پرسیده شده: "در انجام امور مهّم زندگی چقدر به خدا توکّل می‌کنید؟"، 87.5 درصد پاسخگویان اعلام کرده‌اند به میزان زیادی توکل می‌کنند. همچنین 77 درصد پاسخگویان موافق این هستند که اعمال خوب و بد انسان در آخرت محاسبه می‌شود و حدود 77 درصد نیز ارادت و محبت خود به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را "زیاد و خیلی زیاد" توصیف کرده‌اند.»

پارادوکس «آرمان» و «واقعیت»؛ ریشه اعتراضات کجاست؟

سؤال اساسی اینجاست که اگر مردم به آرمان‌ها پایبندند، پس ریشه نارضایتی‌ها و تقابل‌ها چیست؟ حجت‌الاسلام محمدی پاسخ این معما را در تفکیک میان عبور جامعه از نگرش انتزاعی و کلی به آرمان‌ها و مصداقی و عینی‌تر شدن درکها و شناخت‌های جامعه ایرانی از آرمان‌ها باید جستجو کرد.

وی توضیح داد: آرمان‌ها و ارزش‌های کلی در جامعه پابرجاست و جامعه تعلق زیادی به مفاهیم و ارزش‌های کلانی مثل حمایت از مظلوم، زیارت، عدالت و کرامت انسانی دارد؛ اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که جامعه وارد مرحله تطبیق این آرمان‌ها با مصادیق عینی می‌‌شود.

به گفته این کارشناس حکمرانی، جامعه در پنج دهه گذشته، از سطح تعلق و درک انتزاعیِ مفاهیم و ارزش‌های الهی و فطری، به نوعی تحلیل و قضاوت مصداقی و عینی گذر کرده و با روایتی از تجربه زیسته خود در این سال‌ها، در مرحله تطبیق و تعیین مصداق قرار گرفته است؛ به نحوی که مثلاً در حالی که هنوز عدالت را یک ارزش مطلق می‌دانند، بزرگ‌ترین نماد بی‌عدالتی را در «تورم»، «بیکاری»، «اعتیاد» و «فساد اداری» می‌بینند. یا در بحث حمایت از مظلومان عالم، با اینکه حدود 80 درصد پاسخگویان با اصل حمایت در کلیت موافق‌اند، اما وقتی پای اقدامات خاص حاکمیت در دفاع از محور مقاومت در منطقه به میان می‌آید، درصد حمایت به پنجاه درصد کاهش می‌یابد؛ چراکه عده‌ قابل توجهی احساس می‌کنند حاکمیت در این نقطه خاص نباید بدین شکل عمل می‌کرد.

حجت‌الاسلام محمدی با توجه به تحلیل داده‌های پیمایش‌های ادوار مختلف افزود: امروزه ذهنیت جامعه روی مصادیق متمرکز شده و امور کلی و انتزاعی، ذیل این مصادیقِ تعین‌یافته پیگیری می‌شود. این تمرکز بر مصادیق و کارآمدی، نشان‌دهنده نوعی "بلوغ" و "رشید شدن" جامعه ایرانی است، اما هم‌زمان خطری بزرگ را نیز گوشزد می‌کند؛ اگر اختلال شناختی و خطای محاسباتی در تشخیص واقعیت رخ دهد، می‌تواند بحران‌آفرین باشد.

در واقع، مردم ایران همچنان آرمان‌خواه هستند، اما ساختار موجود را در تعارض با آن آرمان‌ها می‌فهمند و دقیقاً به دلیلِ «آرمان‌خواهی» و «عدالت‌خواهی» که از اصول اصلی وقوع انقلاب اسلامی بوده است، در مقابل برخی سیاست‌های حاکمیت می‌ایستند.

ظهور «کنشگری مشروط» و «عقلانیت تحول‌یافته»؛ پایان دوران چک سفید امضا

یکی از کلیدی‌ترین بخش‌های سخنان حجت‌الاسلام محمدی، تبیین پدیده‌ای به نام «کنشگری مشروط» یا «عقلانیت تحول‌یافته» در نسل جدید است. وی افزود: روند دومی که در جامعه مشاهده می‌شود، این است که جامعه ایران به‌شدت در برابر پدیده‌ها کنشگر و گزینش‌گر شده است.

وی تشریح کرد: اگر در دهه‌های گذشته، تعداد زیادی از افراد صرفاً برای "ادای تکلیف" و انجام وظیفه شرعی در انتخابات شرکت می‌کردند، امروز این روند تغییر کرده است. مشارکت اجتماعی در نسل جدید، مشروط شده است به شرطی به نام "تأثیرگذاری محسوس" و "تحول‌آفرینی". درصد قابل توجهی از مردم دیگر حاضر به حضور بدون قید و شرط در انتخابات و سایر عرصه‌های مشارکت نیستند و اگر در صحنه حاضر می‌شوند، حتماً به دنبال نحوه‌ای از تغییر محسوس وضعیت موجودند.

محمدی گفت: دیگر نمی‌توانیم در جامعه بگوییم حضور در انتخابات صرفاً یک وظیفه شرعی است؛ چراکه مخاطبین این نوع ادبیات کاهش یافته‌اند و تعداد کنشگرانِ پرسشگر افزایش یافته است. حتی این وضعیت به حوزه دین‌داری فردی نیز سرایت کرده است؛ به‌نحوی که این انسان جدید ایرانی حتی مناسک دینی فردی را هم "دربسته" نمی‌‌پذیرد و اگر احساس کند نماز و روزه نسبتی با آرمان‌هایش ندارد و روندی اصلاحی ایجاد نمی‌کند، ممکن است حتی نسبت به آن هم اهمال کند. این همان چیزی است که ما آن را "عقلانیت تحول‌یافته" می‌نامیم و یکی از کلیدواژه‌های مهم بیانیه مقام معظم رهبری به کنگره صدسالگی حوزه علمیه قم است.

خطای راهبردی «خودی‌ها» و «روشنفکران»

حجت‌الاسلام محمدی در ادامه به آسیب‌شناسی نحوه مواجهه نخبگان با این پدیده جدید پرداخت و از دو خطای راهبردی بزرگ سخن گفت و خطای اول را متوجه قشر مذهبی و انقلابی دانست.

وی گفت: یکی از خطاهای راهبردی این است که ما این عقلانیت تحول‌یافته را نبینیم و آن را انکار کنیم. معمولاً نیروهای حزب‌اللهی به این "بلوغ‌یافتگی شخصیت" توجه ندارند و درک نمی‌کنند که جامعه‌ی ایرانی امروز دارای شخصیتی شده است که دیگر برای جزئیات رفتاریش هم نیاز به استدلال و اقناع دارد و با دستورِ صرف حرکت نمی‌کند.

حجت‌الاسلام محمدی خطای دوم را مربوط به جریان روشنفکری دانست و افزود: طیف روشنفکر ما تلاش می‌کند این پدیده را ذیل شکل‌گیری فضای "سوژگی مدرن" و اتمسفر غربی توضیح دهد. آن‌ها می‌خواهند بگویند جامعه ما تازه مثل جامعه سده‌های قبلِ مغرب‌زمین شده و از تعهد به حقانیت و تکلیف‌محوری دست برداشته و در موقعیتی قرار گرفته است که به‌جای مسئولیت‌پذیری، حق خود را طلب می‌کند و همه‌چیز را بر مدار خواسته‌های خودش مطلوب می‌داند.

وی در ادامه تأکید کرد: جامعه‌ای که بعد از انقلاب اسلامی تکوّن و تکامل یافته، نه آن جامعه سنتی قبل است و نه آن جامعه مدرن غربی؛ بلکه جامعه‌ای است "بلوغ‌یافته و جسور" که در اتمسفر انقلاب اسلامی تنفس می‌کند و قدرت گزینش‌گری پیدا کرده است؛ قدرتی که برای جریان در مصادیق درست، نیازمند "اقناع" و "تفاهم" مبتنی بر هویت ایرانی-اسلامی است.

سد راه دولت اسلامی

روند سومی که حجت‌الاسلام محمدی در تغییرات جامعه ایرانی بدان تأکید داشت، ناظر به ناکارآمدی ساختارهای اداری و مدیریتی کشور بود. وی با اشاره به اینکه انسان ایرانی همچنان نسبت به ساختارهای رسمی بدبین است»، گفت: ما در حکمرانی جمهوری اسلامی نتوانسته‌ایم اعتماد مردم را نسبت به ساختارهای رسمی و اداری که مستقیماً با زندگی روزمره‌شان سر و کار دارد، تأمین کنیم.

وی با استناد به سخنان رهبر انقلاب یادآور شد: حضرت آقا در دیدار مردم تبریز در تاریخ 1396/11/29 فرمودند: "یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که می‌توانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین تشکیلات دیوان‌سالاری؛ [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی که به‌وسیله‌ی انقلاب به وجود آمده است، با همه‌ی وجود دفاع کنند. اینکه می‌گوییم انتقاد داشته باشند، نه‌فقط انتقاد از دولت یا قوّه‌ی قضائیّه یا مجلس؛ نه، ممکن است کسی از شخص این حقیر هم انتقاد داشته باشد. این انتقاد هیچ منافاتی ندارد با ایستادگی پای نظام اسلامی، نظام انقلابی، نظام امّت و امامت".

حجت‌الاسلام محمدی با بیانی صریح افزود: این همان حقیقتی است که در مقدمه قانون اساسی هم با تعبیر "بوروکراسی طاغوتی" از آن یاد کرده بودیم؛ و اینکه ما هنوز در ساختارهای رسمی به‌طور کامل از آن رها نشده‌ایم.

وی ریشه این مشکل را در عدم امتداد نظریه ولایت‌فقیه در ساختارهای اداره و نظام تشکیلاتی و اداری دانست و تصریح کرد: «وقتی رهبر انقلاب در پیام خود به مناسبت صدسالگی حوزه، چهارمین وظیفه حوزه علمیه را طراحی و اجرای نظامات اداری اسلامی معرفی می‌کنند و می‌نویسند: "...ولی این کار در بسیاری از نظامات اجتماعی کشور همچنان نافرجام و بی‌سامان باقی مانده است. این خلأ را حوزه باید پُر کند"، دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند که ما امروز در جمهوری اسلامی، نارسایی ساختاری و تشکیلاتی نداریم.

رئیس مرکز علوم نوین اسلامی در پایان، به خطرات ناشی از «خدشه‌دار شدن روایت جامعه از خود» اشاره کرد. وی گفت: در ذیل این بدبینی ساختاری، اتفاق خطرناک‌تری هم رخ داده است؛ روایتی که جامعه ایرانی از خودش دارد، در اثر جنگ شناختی و محاصره تبلیغاتی به‌شدت آسیب دیده و گاهی ذهنیت مردم با واقعیت موجود تفاوت فاحش دارد.

وی هشدار داد: اگر در این جنگ شناختی، ذهنیت جامعه صرفاً به سمت مصادیق منفی برود و دچار خطا در شناخت واقعیت صحنه شود، رفتارهایی از خود بروز می‌دهد که مورد توقع نیست. یعنی ممکن است جامعه با ابزاری به اسم عدالت، آزادی و کرامت انسان – که شعارهای خود انقلاب است – به جنگ با اصل جمهوری اسلامی بیاید.

راهکار نهایی؛ روایت صحیح گذشته و بازسازی ساختارها با خلق حرکت عمومی

حجت‌الاسلام محمدی راهکار عبور از این وضعیت را در دو سطح بیان کرد: اول، روایت صحیح گذشته؛ باید اختلال شناختی جامعه از خودش اصلاح شود و درک درستی از رشید شدن و بالغ شدن جامعه ایرانی به وجود آید. حکمرانان نیز باید بپذیرند که جامعه امروز رشدیافته از لحاظ شخصیت و تحول‌یافته از لحاظ ذهنی است و لذا "اقناع‌محور" است. ما باید انقلاب اسلامی را به‌درستی برای این نسل روایت کنیم. آن‌ها باید بدانند که انقلاب 57، واکنش هویتی جامعه ایران در مقابل ویرایش‌های غیرمنطقی پهلوی اول و دوم بود که می‌خواستند جامعه را به چیز دیگری تبدیل کنند.

دوم نیز، پذیرش و تبیین واقعیت دولت‌سازی؛ پذیرش و تبیین این نکته است که انقلاب اسلامی در مرحله سوم تکامل خود قرار دارد و هنوز از گردنه‌ی نفس‌گیر "دولت‌سازی اسلامی" عبور نکرده است. تبیین شجاعانه، دقیق و منصفانه این مطلب، منتهی به روشن شدن ریشه‌های واقعی چالش‌ها و مشکلات امروز جامعه می‌شود و مشخص می‌کند که بخش زیادی از چالش‌ها و مشکلات امروز ما حاصل به‌کارگیری الگوهای توسعه مدرن و تن دادن به اقتضائات دولت مدرن و ساختارهای بروکراتیک آن است. این تبیین در نهایت باید منجر به شکل‌ گیری حرکت عمومی و اراده‌ ملی در رفع موانع شود؛ این نقطه گلوگاهی حکمرانی جمهوری اسلامی در حال حاضر است.

انتهای پیام/