روایت فرزند شهیدان معصومه کرباسی و عواضه از سبک زندگی یک خانواده مقاوم

مهدی عواضه، فرزند شهیده معصومه کرباسی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در قم، در روایت خود از فضای خانواده و رابطه پدر و مادرش اظهار کرد: اگر بخواهم از رابطه پدر و مادرم سخن بگویم، باید به فضای کلی جامعه حزب‌اللهی اشاره کنم؛ جامعه‌ای که به‌طور عمومی، خانواده‌های آن واقعاً خانواده‌های نمونه بودند. برنامه‌هایی که در آن فضا اجرا می‌شد، به‌گونه‌ای بود که به مردم آموزش داده بودند هر خانواده بتواند یک خانواده الگو و مجتمع نمونه باشد. در این میان، خانواده ما حتی در مقایسه با دیگران نیز نمونه‌تر بود.

وی گفت: علاقه و محبتی که میان پدر و مادرم وجود داشت، یک محبت سالم و تربیتی بود؛ عشقی که به ما نشان داده می‌شد و من نمونه آن را در هیچ‌کدام از خانواده‌های دیگر ندیده بودم. رفتار آن‌ها با یکدیگر به‌شدت محترمانه بود. برای مثال، زمانی که مادرم چیزی از پدرم می‌خواست، بلافاصله می‌گفت: «چشم آقا رضا». من هیچ‌گاه ندیدم مادرم پدرم را با نامی غیر از «آقا رضا» صدا بزند و همچنین هرگز ندیدم پدرم مادرم را جز با عنوان «معصومه جان» خطاب کند. آن‌ها هیچ‌وقت یکدیگر را صرفاً با نام کوچک صدا نمی‌کردند.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه بیان کرد: احترامی که پدر و مادرم برای یکدیگر قائل بودند و محبتی که میانشان جریان داشت، باعث رشد و استحکام زندگی‌شان شده بود. کمک‌کردن به یکدیگر، به‌ویژه در زمان مشکلات، یکی از شاخصه‌های اصلی زندگی آن‌ها بود. ما دوره‌هایی از مشکلات مالی جدی را تجربه کردیم؛ به‌گونه‌ای که وضعیت اقتصادی بسیار سخت شده بود. قطعاً اگر پدر و مادرم در کنار یکدیگر نبودند، به هم کمک نمی‌کردند و مدیریت درستی نداشتند، ممکن بود اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد، اما الحمدلله با فداکاری‌هایی که انجام دادند، اجازه ندادند این مشکلات به بنیان خانواده آسیب بزند.

عواضه در ادامه به نقش پدر در امور خانواده اشاره کرد و افزود: پدرم صبح‌ها زود، حدود ساعت 7، ما را به مدرسه می‌رساند و سپس به محل کار می‌رفت. بعد از مغرب به خانه بازمی‌گشت، اما به‌محض ورود، بدون استراحت، شروع به کمک‌کردن به مادرم در کارهای منزل می‌کرد. حتی به مادرم می‌گفت: «شما برو استراحت کن، من و بچه‌ها کارهای خانه را انجام می‌دهیم.» اگر ظرفی برای شستن بود، غذایی باید آماده می‌شد یا خانه نیاز به مرتب‌کردن داشت، پدرم بدون وقفه وارد عمل می‌شد.

وی تصریح کرد: این همکاری تنها محدود به پدر و مادر نبود؛ ما بچه‌ها نیز در کارهای خانه مشارکت داشتیم. هر کدام از ما مسئولیتی مشخص داشت. من مسئول تمیزکاری و مرتب‌کردن خانه بودم. مقتدی جاروی منزل را عهده‌دار بود. زهرا مسئول جمع‌کردن سفره بعد از غذا و محمد مسئول جمع‌کردن اسباب‌بازی‌ها بود و بازی با فاطمه که آن زمان یک یا دو سال بیشتر نداشت، مسئولیتش بازی‌کردن بود. مادر به او می‌گفت «در سنی که هستی، مسئولیت تو این است که بازی کنی و از این دوران لذت ببری.»

️روحیه معنوی؛ بخش جدانشدنی سبک زندگی ما

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه در بخش دیگری از خاطرات خود به فضای معنوی خانواده اشاره کرد و گف: فاطمه وقتی صدای اذان، به‌ویژه اذان مغرب، را می‌شنید، چون معمولاً همه ما در آن ساعت در خانه بودیم، خودش جانمازها را پهن می‌کرد. سپس دست هر کدام از ما را می‌گرفت و می‌گفت: «بیایید نماز بخوانیم.» بعد از آن، همه با هم نماز جماعت می‌خواندیم.

عواضه افزود: در بسیاری از مواقع به مسجد می‌رفتیم، اما هر زمان که امکان رفتن به مسجد وجود نداشت، نماز جماعت حتماً در خانه برگزار می‌شد. من به یاد ندارم حتی یک روز باشد که نماز مغرب را به جماعت، در کنار یکدیگر، نخوانده باشیم. این روحیه معنوی، بخشی جدانشدنی از سبک زندگی ما بود.

وی در ادامه روایت خود با اشاره به مسئولیت سنگین تربیت فرزندان اذعان کرد: به هر حال، آماده‌سازی و تربیت 5 فرزند کار ساده‌ای نبود و زمان زیادی می‌طلبید. با این وجود، مادرم توانسته بود با نظم و انضباط مثال‌زدنی، هم امور خانواده را به‌خوبی مدیریت کند و هم در عرصه‌های اجتماعی فعال باشد.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه بیان کرد: یکی از ویژگی‌های بارز مادرم، پایبندی جدی به برنامه‌ریزی بود. او همواره بر اهمیت نظم تأکید داشت و معتقد بود اگر برای انجام کاری زمان مشخصی تعیین شده، باید دقیقاً در همان زمان انجام شود. می‌گفت اگر در حال انجام کار دیگری هستید و زمان برنامه‌ریزی‌شده فرا می‌رسد، باید آن کار را رها کنید و به سراغ برنامه اصلی بروید؛ چراکه وقتی کاری نیمه‌تمام بماند، فرد موظف است در روز بعد آن را به‌طور کامل به پایان برساند. از نگاه او، برنامه‌ریزی بدون اولویت‌بندی معنا نداشت.

عواضه خاطرنشان کرد: مادرم همیشه می‌گفت در برنامه‌ریزی، اولویت نخست خانواده است و پس از آن، موضوعاتی مانند مطالعه و سایر فعالیت‌ها قرار می‌گیرد. همین نگاه باعث شده بود بتواند به‌راحتی به همه امور برسد و میان مسئولیت‌های مختلف تعادل برقرار کند.

سه‌گانه ضروری: علم، جهاد تبیین و قدرت دفاعی

وی به برنامه روزانه خانواده اشاره کرد و ادامه داد: فاطمه آن زمان هنوز به مدرسه نمی‌رفت. من و مقتدی زهرا و محمد صبح که از خواب بیدار می‌شدیم، مادرم برایمان صبحانه آماده می‌کرد و سپس ما راهی مدرسه می‌شدیم. فاصله زمانی میان رفتن ما به مدرسه و بیدارشدن فاطمه، بهترین فرصت برای مادرم بود تا روی رشد فردی خود کار کند؛ مطالعه می‌کرد، سخنرانی گوش می‌داد و به فعالیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای‌اش می‌رسید.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه گفت: پس از بیدارشدن فاطمه، دوباره رسیدگی به امور خانه آغاز می‌شد؛ از آماده‌کردن صبحانه و تعویض لباس‌ها گرفته تا شروع پخت‌وپز. همه این کارها بر اساس برنامه‌ای منظم انجام می‌شد. مادرم حتی برای برنامه‌ریزی روزانه، در دفتر خود جدول و نمودار ترسیم می‌کرد تا زمان‌بندی امور به‌صورت دقیق مشخص باشد و روز به بخش‌های مختلف تقسیم شود.

عواضه با اشاره به تجربه مقاومت در کشوری مانند لبنان، نکات مهمی را برای نسل جوان قابل آموختن دانست و افزود: در آغاز تأسیس حزب‌الله، امکانات بسیار محدود بود. ما تنها یک موشک ضدخودرو و چند سلاح سبک در اختیار داشتیم و با همین امکانات، فعالیت خود را آغاز کردیم. در زمانی که حزب‌الله شکل گرفت، تعداد نیروها کمتر از 10 نفر بود و حتی در جلسه رسمی تأسیس، تنها تعدادی حضور داشتند؛ اما امروز این مجموعه به نیرویی با بیش از 100 هزار عضو و قدرت قابل‌توجه تبدیل شده است.

وی گفت: با وجود این پیشرفت‌ها، نباید از اهمیت کسب علم غافل شد. توجه به دانش، نه‌تنها در حوزه فناوری، بلکه در همه عرصه‌ها ضروری است. در کنار آن، موضوع جهاد تبیین و فعالیت رسانه‌ای نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. متأسفانه در لبنان، در مقاطعی در حوزه رسانه‌ای ضعف‌هایی وجود داشته است؛ شاید به این دلیل که فعالیت‌های رزمی و مواجهه مستقیم با دشمن که در همسایگی است اولویت بیشتری داشته، اما این مسئله نباید باعث غفلت از نقش رسانه شود.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه بیان کرد: برای نسل جوانی که امروز در حال رشد است، پیام روشن است؛ باید هم‌زمان با تقویت توان دفاعی و روحیه مقاومت، به علم، آگاهی، جهاد تبیین و فعالیت رسانه‌ای توجه ویژه داشت، چراکه این عرصه‌ها مکمل یکدیگرند و بدون هرکدام، مسیر مقاومت ناقص خواهد ماند.

عواضه در ادامه سخنان خود با اشاره به آسیب‌های فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان اضافه کرد: امروز می‌بینیم کودک هفت یا هشت‌ساله تلفن همراه در دست دارد و ساعت‌ها در فضاهایی مانند یوتیوب و اینستاگرام وقت می‌گذراند. در این شرایط، نخستین و مهم‌ترین مسئولیت بر عهده پدر و مادر است. آن‌ها باید پیش از هر چیز، فرزندان خود را از این فضاها دور کنند و در برابر آسیب‌های آن از فرزندانشان دفاع کنند.

️ترویج بی‌حجابی؛ هدف رسانه‌های معاند

وی تصریح کرد: در گام دوم، والدین باید فرزندان را به فضاهای سالم و مناسب هدایت کنند. ایجاد رقابت‌های سالم، مدیریت درست زمان و محتوا و نظارت بر آنچه فرزندان می‌بینند، از جمله وظایف اساسی خانواده‌هاست. نباید اجازه داد کودک هر محتوایی را که خواست، بدون نظارت مشاهده کند. برنامه‌های متعددی وجود دارد که تولید داخل کشور است، متناسب با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی طراحی شده و علاوه بر جذابیت، نقش مؤثری در تربیت فرزندان دارد.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه تأکید کرد: این برنامه‌ها نه‌تنها خسته‌کننده نیستند، بلکه جذاب، آموزنده و کمک‌کننده به فرآیند تربیت هستند. در مقابل، باید تلاش کرد فرزندان از محتوایی که دشمن در رسانه‌ها منتشر می‌کند، فاصله بگیرند. نمونه بارز این مسئله، ترویج بی‌حجابی و بدحجابی و همچنین اغتشاشات اخیر است که با تفکرات غربی و تجددگرایانه تبلیغ می‌شود و متأسفانه بر بخشی از دختران ایرانی و اسلامی تأثیر گذاشته است.

عواضه افزود: این دو حوزه، یعنی فضای رسانه‌ای و تربیت نوجوانان، نیازمند تمرکز جدی است. شاید اثرات آن در کوتاه‌مدت دیده نشود، اما نتایج واقعی این نوع تربیت یا غفلت از آن، 10 تا 15 سال بعد خود را نشان می‌دهد و تأثیرات عمیق و ماندگاری بر جامعه خواهد داشت.

وی به تجربه حزب‌الله لبنان در حوزه تربیت نسل جوان اشاره و عنوا کرد: در فرهنگ مقاومت، ما معتقدیم جوانان غربال می‌شوند، و خوبان سربازان امام زمان(عج) هستند. بر همین اساس، کار تربیتی روی کودکان از سن شش‌سالگی آغاز می‌شود و تا 16 سالگی ادامه دارد. کودک از شش‌سالگی وارد مؤسسه و مجموعه فرهنگی کشاف می‌شود و طی یک فرآیند مستمر، آموزش‌های فرهنگی عمیقی را دریافت می‌کند و به بیان دیگر پیشاهنگان حزب‌الله هستند.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه بیان کرد: این آموزش‌ها به‌صورت کلاسیک و خشک نیست، بلکه از طریق بازی، فعالیت‌های تفریحی و برنامه‌های جذاب انجام می‌شود تا کودک با علاقه در این مسیر باقی بماند. در طول حدود 10 سال، کار فرهنگی گسترده‌ای روی کودک انجام می‌شود و مهارت‌ها و مفاهیم مختلف به او آموزش داده می‌شود. در سنین 14 تا 16 سالگی نیز فعالیت‌های رسمی‌تری آغاز می‌شود و پس از 16سالگی، فرد به‌صورت رسمی وارد ساختار حزب‌الله می‌شود.

عواضه خاطرنشان کرد: ما خودمان نیز از کودکی وارد این مسیر شدیم؛ از سنین پایین در مجموعه «کشاف» فعالیت داشتیم و وقتی 16ساله شدیم، به‌صورت رسمی وارد لشکر و فعالیت‌های سازمان‌یافته‌تر شدیم. این مسیر تربیتی، نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و باورهای ما داشت.

️اعلام شهادت با نشان دادن یک عکس از پدر

وی با اشاره به شرایط امنیتی پیش از شهادت والدینش گفت: حدود یک ماه پیش از حادثه شهادت، در ضاحیه جنوبی، پس از شدت‌گرفتن حملات رژیم صهیونیستی و تهدید برخی مناطق (پس از شهادت سید حسن نصرالله)، ناچار شدیم منطقه را ترک کنیم و به منطقه‌ای به نام قبریه منتقل شویم. پس از یک شب اقامت در آنجا، به دلیل شرایط امنیتی، مجبور شدیم به‌طور کامل از ضاحیه خارج شویم و به شهری به نام جُونیَه نقل مکان کنیم؛ شهری که عمدتاً مسیحی‌نشین بود و فضای مناسبی نسبت به ما نداشت و با حزب‌الله ارتباط خوبی نداشتند.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه خاطرنشان کرد: به‌دلیل همین شرایط امنیتی و اجتماعی، مادرم ناچار شد به‌جای چادر، از پوشش مانتو و روسری استفاده کند تا مورد آزار قرار نگیرد. در فیلم شهادتش نیز مشخص است که چادر ندارند و این در حالی بود که پوشش همیشگی و انتخاب قلبی او چادر بود.

عواضه تصریح کرد: زمانی که به آن منطقه منتقل شدیم، ابتدا در یک هتل اقامت گرفتیم و به‌صورت موقت ساکن شدیم تا بتوانیم خانه‌ای برای اجاره پیدا کنیم. در همان ایام، پیامی به دست من رسید که باید به اردوگاه اعزام شوم؛ چراکه مأموریت در پیش بود.

وی اضافه کرد: پیش از اعزام، از پدر و مادرم اجازه گرفتم و به اردوگاه رفتم. حدود 3 هفته در آنجا مستقر بودم تا اینکه روز شهادت، حوالی ساعت 10 صبح، این اتفاق رخ داد. خبر شهادت اما چند ساعت بعد، حدود ساعت سه یا چهار بعدازظهر، به من اعلام شد.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه افزود: فرمانده‌ام نزد من آمد و تصویری را نشان داد و پرسید: «این پدر شماست؟» گفتم: «بله». سپس گفت: «ایشان شهید شده‌اند». لحظاتی بعد اضافه کرد که پدر و مادرم هر دو با هم به شهادت رسیده‌اند. از آنجا که پدرم فردی فعال بود و مسئولیت‌های حساسی داشت، همیشه این احتمال را می‌دادیم که هر لحظه ممکن است به شهادت برسد، اما شهادت مادرم برای ما، به‌ویژه برای فرزندان کوچک‌تر، بسیار سنگین و غیرمنتظره بود.

️از تربیت خانوادگی تا لطف الهی؛ راز استقامت فرزندان

عواضه با اشاره به شرایط سنی فرزندان خانواده گفت: شاید من که سن بیشتری داشتم، توان تحمل این مصیبت را تا حدی داشتم، اما برای کودکانی که هشت یا نه ساله بودند و به‌ویژه برای فاطمه که آن زمان تنها دو سال داشت، این داغ بسیار سنگین بود. با این حال، صبر و استقامتی که در وجود بچه‌ها شکل گرفت، فراتر از انتظار بود.

وی عنوان کرد: این صبر و استقامت، نتیجه تربیت خانوادگی ما و تربت موسسه فرهنگی کشاف بود؛ تربیتی که بر پایه ایمان و مقاومت شکل گرفته بود. البته من باور دارم که علاوه بر تربیت، این مسئله لطف الهی بود. امروز که دوباره به آن روزها فکر می‌کنم، با خودم می‌گویم هر کودکی که به‌صورت ناگهانی پدر و مادرش را از دست می‌دهد، چگونه می‌تواند چنین صبری را تحمل کند؟ قطعاً تربیت و روحیه مقاومت نقش دارد، اما در نهایت، این عنایت خداوند بود که این آرامش و استقامت را در دل ما قرار داد.

فرزند شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه گفت: طبیعتاً ما بسیار ناراحت شدیم و این مصیبت برایمان فوق‌العاده سخت بود، اما نکته‌ای که برای خودم هم عجیب بود این است که من تنها همان روزی که خبر شهادت را شنیدم گریه کردم. از روز شهادت تا زمان تشییع پدر، تشییع مادر و حتی تا حدود یک ماه بعد، اشک نریختم. غمی که انتظار می‌رفت انسان در فقدان پدر و مادر تجربه کند، آن‌گونه که تصور می‌شود، بر من غلبه نکرد و این را نشانه‌ای از لطف و آرامش الهی می‌دانم.

وی در پایان با ادای احترام به خانواده‌های شهدا یادآور شد: در اینجا لازم می‌دانم تسلیت بگویم؛ این عزیزان تاج سر ما هستند و با آنان همدردیم. فقدان پدر و مادر بسیار سخت است. ما اگر بتوانم، نه‌تنها نسبت به کسانی که پدر و مادر خود را از دست داده‌اند، بلکه حتی نسبت به کسانی که تنها یکی از والدینشان را از دست داده‌اند، تا پایان عمر قدردان خواهیم بود و از آنان تشکر می‌کنیم؛ چراکه این میزان فداکاری برای این مسیر و این هدف، شایسته نهایت احترام و قدردانی است.

انتهای پیام/