تنهایی وحشتناک در کمین والدین ایرانی؛ وقتی «سقط» امروز، «انزوا»ی فردا را میسازد
- اخبار استانها
- اخبار استان تهران
- 29 آذر 1404 - 12:01
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بهارستان، مسئله جمعیت در ایران امروز از مرز هشدارهای آماری عبور کرده و به یک بحران تمدنی نزدیک شده است. در این میان، پدیده سقط عمدی جنین به عنوان یکی از تلخترین و در عین حال پنهانترین عوامل کاهش نرخ رشد جمعیت، نیازمند واکاوی دقیق و به دور از هیجانات رسانهای است. آمارهای غیررسمی و مشاهدات میدانی حاکی از آن است که روزانه تعداد قابل توجهی از جنینها، نه به دلایل پزشکی، بلکه به دلایل فرهنگی و اجتماعی و با تصمیم والدین، حق حیات خود را از دست میدهند.
در سالهای اخیر، با تصویب قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، سیاستهای کیفری و فرهنگی کشور نسبت به مسئله سقط جنین تغییرات بنیادینی داشته است. اما آیا قانون به تنهایی میتواند مانع از این روند شود؟ سهم عوامل اقتصادی در برابر عوامل نگرشی چقدر است؟ و مهمتر از همه، آیا جامعه ایرانی تصویر درستی از واقعیت رشد جنین و ابعاد اخلاقی سقط دارد یا در هالهای از ناآگاهی به سر میبرد؟
برای پاسخ به این پرسشها و بررسی ابعاد پنهان سقط جنین در ایران، به سراغ حجت حاجیکاظم، کارشناس ارشد، پژوهشگر و مدیر اندیشکده حریم حیات جنین رفتیم. اندیشکدهای که تمرکز خود را به طور تخصصی بر مسئله «حفاظت از حیات جنین» معطوف کرده و پژوهشهای میدانی متعددی را در این حوزه راهبری کرده است.
حاجیکاظم در این گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار تسنیم، با استناد به پژوهشهای اخیر، روایتی متفاوت از علل سقط جنین ارائه میدهد. او معتقد است که ندانستن بیش از نداشتن، جان جنینها را میگیرد و اگر خانوادهها نسبت به حقایق رشد جنین و عوارض جسمی و روحی سقط آگاه شوند، آمارها به شدت تغییر خواهد کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم: برای نخستین سؤال و برای ترسیم نمایی کلی از وضعیت موجود، بر اساس پژوهشهای اندیشکده حریم حیات یا سایر مراجع معتبر، وضعیت سقط جنین در ایران از نظر آمار واقعی و علل وقوع در چه سطحی ارزیابی میشود؟ آیا آمارهای رسمی اعلام شده با واقعیتهای میدانی و پنهان جامعه فاصله دارد؟
در خصوص آمار دقیق، باید توجه داشت که سقط عمدی جنین به دلیل ماهیت پنهان و غیرقانونی آن، در هیچ کجای دنیا آمار ثبت شده دقیقی ندارد. با این حال، گزارشهایی از پژوهشهای معتبر ملی وجود دارد که میتواند تصویری نزدیک به واقعیت را به ما نشان دهد. تاکنون در دو نوبت وضعیت سقط عمدی جنین در ایران به صورت جامع مطالعه و بررسی شده است. این بررسیها، اگرچه توسط مراکز رسمی پژوهشی کشور انجام شده، اما صرفاً بر آمارهای ثبت شده رسمی متمرکز نیستند، بلکه به صورت میدانی و با استفاده از روشهای علمی برآورد آماری، به واکاوی لایههای پنهان جامعه پرداختهاند.
روش اصلی و قابل اتکا در این قبیل بررسیها، روش بسط شبکهای است که معمولاً برای سنجش پدیدههای اجتماعی پنهان (مانند اعتیاد یا رفتارهای پرخطر) استفاده میشود. نتایج حاصل از سنجش سال 1397 و سنجش مجدد در سال 1402، هر دو اعدادی قابل تأمل و بالا را نشان میدهند که نیازمند توجه جدی سیاستگذاران است.
با این وجود، مقایسه تطبیقی این دو بازه زمانی نشاندهنده یک سیگنال مثبت است. به لطف الهی و با توجه به اقدامات صورت گرفته در سالهای اخیر، به نظر میرسد وضعیت نسبت به گذشته رو به بهبود است و شیب تند افزایش سقطها تا حدی کنترل شده است، هرچند که هنوز با نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم و عدد سقطها همچنان نگرانکننده است.
تسنیم: در افکار عمومی معمولاً مشکلات اقتصادی به عنوان دلیل اصلی سقط جنین مطرح میشود. اما از نگاه کارشناسی شما، چه عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشترین نقش را در گسترش پدیده سقطهای غیرقانونی دارند؟ نقش ضعف آموزش، وضعیت اقتصادی یا بیاعتمادی به نظام سلامت تا چه حد در این زمینه مؤثر است؟
بر اساس سنجشهای دقیق و تجربیات میدانی ما در اندیشکده، عاملی که بیشترین سهم را در فراوانی اسقاط جنین در ایران داشته، ندانستن و عدم آگاهی عمیق نسبت به منزلت و اهمیت جنین است. این ندانستن، بستر اصلی و زمینهساز تصمیم به سقط است. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دلایل اظهار شده توسط خودِ افرادی که مرتکب سقط جنین شدهاند، با آنچه در تصور عمومی جامعه وجود دارد، تفاوت فاحشی دارد. در پژوهشهای مختلف، اولین دلیلی که مادران یا خانوادهها برای از بین بردن جنین خود ذکر کردهاند، نه فقر مطلق، بلکه مسئله تعداد فرزندان بوده است.
اگرچه نمیتوان منکر ارتباط این موضوع با عوامل اقتصادی شد، اما دادهها نشان میدهد که تعداد بیشتری از پاسخگویان، اولویت خود را بر اساس کافی دانستن تعداد فرزندان فعلی یا عدم تمایل به فرزند جدید تنظیم کردهاند، حتی اگر مشکل حاد اقتصادی نداشته باشند. به نظر میرسد تغییر ذائقه فرهنگی مردم و سوق داده شدن سبک زندگی به سمت فرزند نخواستن یا اکتفا به تکفرزندی و دوفرزندی، مهمترین عامل تشدید این وضعیت بوده است. در واقع ما با یک مسئله فرهنگی مواجهیم که در آن فرزند دیگر به عنوان یک ارزش افزوده برای خانواده تلقی نمیشود.
چرا تأکید میکنم که ندانستن عامل اصلی است؟ زیرا ناآگاهی، زمینهای را فراهم میکند که وقتی افراد در یک موقعیت حساس یا بحرانی (مانند بارداری ناخواسته) قرار میگیرند، گزینه حذف جنین را آسانترین راه حل میبینند. برای نمونه، بسیاری از افراد نمیدانند که جنین حتی در سنین پایین بارداری، موجودی زنده، دارای تکامل و پیشرفته است و از نظر اخلاقی کشتن او تفاوتی با کشتن انسان بالغ ندارد. این ندانستن، قبح اخلاقی عمل را در ذهن آنها میشکند. نمونه دیگر، عدم آگاهی از آسیبهای شدید جسمی، روحی و معنوی است که پس از سقط گریبانگیر مادر و خانواده میشود. اگر این آگاهیها وجود داشت، قطعاً تصمیمگیری برای سقط تا این حد آسان نبود.
تسنیم: قانون سقط درمانی در ایران در سالهای اخیر دستخوش تغییراتی شده است. قانون فعلی چه نقاط قوت و ضعفی دارد و آیا هنوز نیاز به بازنگری در جهت حفظ حیات جنین و حمایت از مادران در شرایط بحرانی احساس میشود؟
قانون سقط درمانی که مصوب سال 1384 بود، دارای اشکالات و خلاءهای جدی بود که خوشبختانه در سال 1400 و بر اساس ماده 73 قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، نسخ شد. در حال حاضر، سقطهای مجاز بر اساس ماده 56 قانون جدید ضابطهگذاری شدهاند. نکته حائز اهمیت این است که در قانون جدید، عنوان سقط درمانی حذف شده است، چرا که سقط جنین اساساً یک فرآیند درمانی نیست که منجر به بهبود بیماری شود، بلکه خاتمه دادن به یک حیات است؛ لذا قانونگذار هوشمندانه عنوان سقط قانونی را برای مواردی که قانون اجازه آن را میدهد، برگزیده است.
قانون فعلی نسبت به قانون قبلی، دقتهای بسیار خوبی دارد و با نگاه حفظ حداکثری حیات جنین تدوین شده است. در حال حاضر به نظر نمیرسد که خودِ متن قانون کمبود جدی داشته باشد. چالش اصلی ما امروز در حوزه اجرا و تفسیر قانون است. ما بیش از آنکه به قانون جدید نیاز داشته باشیم، نیازمند شرح دقیق قانون برای کادر درمان و اجرای صحیح و بدون تساهل آن هستیم.
متأسفانه هنوز برخی ذهنیتها در بدنه نظام سلامت و حتی در میان مردم، به سمت آسانگیری و نادیده گرفتن الزامات قانونی در سقطهای پزشکی متمایل است. این نادیده انگاریها و دور زدن قانون، روندهایی را ایجاد میکند که هم به اجرای عدالت آسیب میزند و هم قبح سقط را در ذهنیت فرهنگی جامعه میشکند. باید نظارتها دقیقتر شود تا از سوءاستفادههای احتمالی از مجوزهای قانونی جلوگیری گردد.
تسنیم: مسئله نگهداری و فریز جنین در مراکز ناباروری امروز یکی از چالشهای اخلاقی و فقهی است. دیدگاه شما درباره حدود شرعی و اخلاقی استفاده از جنینهای منجمد چیست؟
این موضوع البته یک بحث بسیار تخصصی و دارای ظرایف فقهی و پزشکی است و شاید نتوان آن را جزو مسائل اصلی و تودهای در حوزه حفظ حیات جنین (مانند سقطهای عمدی خانگی) دستهبندی کرد. با این حال، از منظر اخلاقی، اصل بر این است که حیات شکل گرفته نباید تلف شود. توصیه اخلاقی و فنی این است که در فرآیندهای کمک باروری، تلاش شود تنها به تعدادی که قصد قطعی برای کاشت و بارداری نسبت به آنها وجود دارد، جنین کشت و ایجاد شود تا با مازاد جنین مواجه نشویم.
اما در صورتی که به هر دلیل جنینهایی فریز شدند و والدین دیگر مایل به استفاده از آنها برای خودشان نبودند، رویکرد صحیح این است که به جای دور ریختن و از بین بردن این موجودات زنده، روند اهدا به زوجهای نابارور تسهیل شود. از بین بردن این جنینها در حالی که پتانسیل تبدیل شدن به یک انسان کامل را دارند، مصداق اتلاف است. البته این فرآیند اهدا و نگهداری، الزامات فقهی، حقوقی و اخلاقی پیچیدهای دارد که باید توسط متخصصان مربوطه رعایت شود، اما ترجیح عقلی و شرعی بر عدم اتلاف و حفظ شانس حیات برای این جنینهاست.
تسنیم: سیاستهای کلان کشور در حوزه فرزندآوری و جوانی جمعیت در سالهای اخیر شدت گرفته است. از نگاه شما چه موانعی مانع تحقق کامل اهداف این سیاستها شدهاند؟
اگرچه موضوع محوری فعالیت ما «حفظ حیات جنین» است، اما این مسئله پیوندی ناگسستنی با بحث جمعیت دارد. نکته مهم این است که حتی اگر ما هیچ مشکل جمعیتی و خطر پیری جمعیت را هم نداشتیم، باز هم وظیفه انسانی و شرعی ما حکم میکرد که برای حفظ جان جنینها تلاش کنیم. اما در خصوص سیاستهای جمعیتی، باید واقعبین بود. روندی که بیش از 20 سال در کشور با قدرت تمام برای کاهش موالید و فرهنگسازی برای فرزند کمتر اجرا شد، نمیتواند به سرعت و تنها با گذشت چند سال تغییر جهت دهد.
با این وجود، دلیلی برای ناموفق دانستن کلیت سیاستهای جدید نداریم. قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، جزو قوانینی است که بیشترین عقبه کارشناسی، شجاعت در تصمیمگیری، توجه به مقام اجرا و اثربخشی عملیاتی در آن لحاظ شده است. یکی از تصورات نادرستی که در فضای رسانهای ایجاد شده، این است که کاهش آمار موالید در سالهای اخیر را به حساب شکست این قانون میگذارند. در حالی که جمعیتشناسان سالها پیش پیشبینی کرده بودند که ما با سقوط آزاد نرخ باروری مواجه خواهیم شد و این مسئله ناشی از کاهش شدید تعداد زنان در سن باروری (دهه شصتیها که از سن باروری خارج میشوند) است.
بنابراین، برای قضاوت درباره موفقیت قانون، باید ببینیم اگر این قانون نبود، وضعیت چقدر بدتر میشد؟ برخی بررسیها نشان میدهد که با وجود فشار جمعیتی، ما در برخی شاخصها وضعیت بهتری نسبت به 5 سال گذشته داریم. برای نمونه، تعداد سقط عمدی جنین به صورت معنیداری - حتی با لحاظ کاهش کلی باروری - کاهش یافته است. همچنین نگرش عمومی نسبت به تعدد فرزندان در حال بهبود است و اینها نشانههای امیدبخشی است.
تسنیم: برخی منتقدان میگویند که سیاستهای تشویقی برای فرزندآوری بیش از آنکه علمی و فرهنگی باشند، شعاری و دستوریاند. دیدگاه شما چیست؟
دولت و حاکمیت در هر نظام سیاسی، نسبت به تداوم نسل و حمایت از نهاد خانواده وظیفه ذاتی دارند. ضرورت حمایت از ابعاد مختلف خانواده، قبل از آنکه یک سیاست جمعیتی یا کارکردگرایانه برای اقتصاد باشد، یک سیاست عمیقاً اخلاقی است. بنابراین ورود حکومت به این عرصه نه تنها شعاری نیست، بلکه عمل به وظیفه است و بدون تردید میتواند مؤثر باشد.
البته نقد به شیوه اجرا وارد است. اینکه برخی از تکالیف قانونی توسط برخی دستگاهها مورد کمتوجهی قرار میگیرد و به صورت کامل دنبال نمیشود، تحلیل درستی است. این کمکاریها حتماً در کاهش اثرگذاری سیاستها و قوانین نقش منفی دارد. برای مثال، سرعت واگذاری زمین به خانوادههای مشمول طرح جوانی جمعیت کافی نیست و اگر این مشوق با سرعت و سهولت بیشتری اجرایی میشد، میتوانست نقش بسیار پررنگتری در ترغیب خانوادهها ایفا کند. هرچند شکر خدا هنوز استنکاف مطلقی نسبت به اجرای قانون صورت نگرفته، اما کندی در اجرا، شیرینی قانون را در کام مردم کم میکند.
تسنیم: در شرایطی که نسل جوان با بحران مسکن، اشتغال و ناامنی اقتصادی روبهروست، چگونه میتوان انگیزه واقعی فرزندآوری را در جامعه احیا کرد؟ آیا صحبت از فرزندآوری در این شرایط واقعبینانه است؟
ببینید، همیشه و در همه ادوار تاریخی، مسائل جامعه در حوزههای مسکن، اشتغال و اقتصاد وجود داشته و خانوادهها را به چالش کشیده است. ما منکر فشارهای اقتصادی نیستیم، اما آنچه درباره فرزندآوری مغفول مانده، باز هم همان مسئله «ندانستنها» است. بسیاری از خانوادهها نمیدانند که مسئله کاهش موالید، صرفاً یک مسئله حاکمیتی برای بقای کشور نیست، بلکه مستقیماً بر کیفیت زندگی شخصی آنها، وضعیت تربیتی فرزندانشان، گرما و نشاط خانه و آینده دوران سالمندیشان اثرگذار است.
اینکه تصور کنیم برای حل مسئله جمعیت باید ابتدا تمام مشکلات اقتصادی حل شود و همه آرزوهای رفاهی برآورده شود تا بعد به سراغ فرزندآوری برویم، یک خطای راهبردی است که عملاً به معنای تعطیل کردن موضوع است، چون نیازهای انسان هیچگاه سقف ندارد. تجربه نشان داده که حتی در اقشار مرفه جامعه نیز تمایل به فرزندآوری پایین است، پس اقتصاد تنها متغیر نیست.اگر خانوادهها بدانند که تکفرزندی چه آسیبهایی به روح و روان کودکشان میزند یا نداشتن فرزند چه تنهایی عمیقی را در آینده برایشان رقم میزند، معادلات تصمیمگیریشان تغییر خواهد کرد، حتی اگر شرایط اقتصادی ایدهآل نباشد.
تسنیم: با توجه به روند فعلی، ایران تا چه زمانی با پیری جمعیت جدی روبهرو میشود و چه پیامدهایی برای اقتصاد و امنیت اجتماعی دارد؟
تعیین زمان دقیق و سناریوهای جمعیتی در تخصص اساتید جمعیتشناسی است و بنده ترجیح میدهم در حیطه تخصصی خودم که حفظ حیات جنین است صحبت کنم. اما اجمالاً همه کارشناسان متفقالقولاند که پنجره جمعیتی ایران در حال بسته شدن است و اگر در سالهای اندک باقیمانده جبران نشود، بحران سالمندی ایران بسیار سهمگین خواهد بود.
تسنیم: آیا میتوان گفت پدیده پیری جمعیت تنها یک مسئله آماری نیست، بلکه نوعی فروپاشی فرهنگی و تمدنی است؟ شما چه راهکارهایی برای جلوگیری از این روند پیشنهاد میکنید؟
دقیقاً همینطور است. آنچه ما از بحران آینده جمعیت ایران میفهمیم، یک آسیب بسیار گسترده و همهجانبه به ابعاد مختلف زیست ایرانیان است. اگر امروز هوشیاری کافی نداشته باشیم، بحرانی را تجربه خواهیم کرد که با بزرگترین بحرانهای طول تاریخ ایران (مانند قحطیها یا جنگها) از جنبههایی قابل مقایسه است، با این تفاوت که این بار دشمنی در کار نیست بلکه خودمان تیشه به ریشه خود زدهایم.
راهکار اصلی جلوگیری از این روند، «هوشیارسازی جامعه» نسبت به ابعاد فردی و خانوادگی این بحران است. مردم باید بدانند که موضوع فقط اقتصاد کلان نیست. من پنج موضوع کلیدی را پیشنهاد میکنم که باید برای خانوادهها تبیین شود و درک آن بسیار حیاتی است: اول؛ اثرگذاری منفی کمجمعیت بودن خانواده بر تربیت، شادی و سلامت روان کودکان موجود. دوم؛ حس تنهایی مفرط در بچههایی که خواهر و برادر ندارند. سوم؛ حس تنهایی وحشتناک والدین کمفرزند پس از ازدواج و رفتن همان یکی دو فرزند. چهارم؛ چالشهای مدیریت دوران سالمندی؛ وقتی فرزندی نیست که در پیری عصای دست باشد. و پنجم؛ محرومیت نوههای آینده از نعمت عمو، عمه، دایی و خاله. ممکن است باز هم کسی به جهت مشکلات متعدد خود، تصمیم به کمفرزندی بگیرد، اما اگر این نکات به درستی و بدون شعارزدگی تشریح شود، قطعاً بر تصمیم بسیاری از افراد اثرگذار خواهد بود.
تسنیم: به عنوان پژوهشگر حوزه حیات جنین، اگر بخواهید یک پیام هشدار و یک پیام امید به سیاستگذاران و خانوادههای ایرانی بدهید، آن دو پیام چه خواهند بود؟
پیام هشدار من این است که زمان به سرعت در حال گذر است. اگر از تمام توان خود، چه حاکمیت و چه مردم، برای حفظ حیات جنین استفاده نکنیم، جنینهای بیگناه زیادی هر روز از دست میروند و ما به ازای هر روز آن و هر جانی که گرفته میشود، مسئول هستیم. سکوت ما و بیتفاوتی ما در برابر سقط جنین، مشارکت در این فاجعه خاموش است. و اما پیام امید؛ آگاهیبخشی معجزه میکند. اگر ما به عنوان یک خانواده ایرانی، به آموزشهای این حوزه توجه کنیم و حقایق رشد جنین و حرمت حیات را درک کنیم، میتوانیم به اطرافیان خود برای حفظ جان فرزندانشان کمک کنیم. هر یک جانی که با آگاهیبخشی ما حفظ میشود، نویدی برای آینده ایران و لبخندی بر لبان یک خانواده در آینده خواهد بود. امید آن است که با بیداری وجدان عمومی، ایران محلی امن برای زندگی همه جنینها باشد.
گفتوگو از: احسان همتی
انتهای پیام/