فراتر از حذف یک صدا

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- ماجرای اخیر مربوط به کنار گذاشتن دکتر شیرین سعیدی، استادیار علوم سیاسی و رئیس برنامه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه آرکانزاس، نمونه‌ای ملموس از حقیقت زیربنایی حاکم بر جهان غرب را نمایان ساخت. این اقدام، که صرفاً در پی حمایت وی از مردم تحت ستم فلسطین و انتقاد از عملکرد رژیم صهیونیستی صورت گرفت، بار دیگر ثابت کرد که «آزادی بیان» در غرب بیش از یک شعار جذاب نیست و در مواجهه با منافع خاصی، به سرعت رنگ می‌بازد. این رویداد، نه یک اتفاق، بلکه یک برآیند از زوال عمیقی است که تمامی لایه‌های تمدن غربی، از نهادهای آموزشی تا ساختارهای سیاسی، را درگیر خود کرده است.

ادعای غرب مبنی بر پیشگامی در ترویج اندیشه آزاد و گفتگوی انتقادی، در عمل با تناقضی فاحش مواجه است. اکنون مشاهده می‌کنیم که صدها دانشگاهی در ایالات متحده و اروپا به‌خاطر ابراز مخالفت با کشتار غزه، موقعیت شغلی یا تحصیلی خود را از دست می‌دهند. محیط‌های آکادمیک که قرار بود سنگر تبادل‌نظر باشند، به عرصه‌هایی برای انضباط فکری و فضایی آکنده از احتیاط تبدیل شده‌اند. هر صدایی که در مخالفت با صهیونیسم یا سیاست‌های جنگ‌طلبانه غرب بلند شود، با طرد شدن از چارچوب علمی مواجه می‌گردد. این روند، چهره واقعی «آزادی غربی» را برملا می‌سازد؛ آزادی‌ای که تنها تا مرز عدم خدشه‌دار کردن اراده قدرت‌های حاکم معتبر است.

وجه دوم این معضل، تبدیل شدن فضای علم و دانشگاه به حوزه‌ای تحت نفوذ نهادهای امنیتی در غرب است. سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اروپا، با همراهی لابی‌های قدرتمند حامی اسرائیل، نقد صهیونیسم را به مثابه تهدیدی برای امنیت ملی تعریف کرده‌اند. نتیجه این هم‌سویی آن است که حتی تولیدات پژوهشی در زمینه مطالعات منطقه‌ای نیز ناگزیرند در چارچوبی حرکت کنند که مبادا منافع تل‌آویو را به چالش بکشند.

نهادهای قضایی و دولت‌های غربی نیز به‌جای حفظ استقلال حریم دانشگاهی، درخدمت این گفتمان یکسان‌ساز قرار گرفته‌اند. حمایت مشترک و یکسان جناح‌های راست و چپ در غرب از این رویکرد نشان می‌دهد که این مسئله ریشه در عمق ساختار قدرت دارد. اکنون دانشکده‌های معتبر زیرنظر نهادهای امنیتی و سیاسی اداره می‌شوند؛ مکانی که می‌بایست پناهگاهی در برابر نفوذ قدرت باشد، اکنون به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به سلطه تبدیل شده است. این وضعیت مصداق کامل «تروریسم فکری» است؛ نابودی ایده‌ها نه با زور اسلحه، بلکه از طریق حذف، برچسب‌زنی و تهدید.

اخراج دکتر سعیدی صرفاً یک اتفاق جدید نیست، بلکه شکافی عمیق در پایه‌های تمدن غرب را بیش از پیش نمایان ساخت: پذیرش صهیونیسم به‌عنوان یک خط قرمز غیرقابل عبور در سیاست، رسانه و حوزه دانشگاه. زیر پا گذاشتن این خط قرمز، پیامدی روشن دارد: بیرون‌راندن فرد از ساختارهای علمی، اجتماعی و مدنی. نظمی که این‌گونه عمل کند، دیگر نمی‌تواند خود را مدافع عقلانیت یا دموکراسی بنامد، چراکه مهم‌ترین ستون ادعاهای خود، یعنی احترام به دیگری و حق نقد، از درون متلاشی شده است. طبیعی است که در چنین شرایطی، اعتماد عمومی به دولت‌های غربی رو به کاهش بگذارد. هنگامی که جامعه درمی‌یابد حقیقت تحت مصلحت‌اندیشی و سانسور دفن شده است، انسجام اجتماعی از میان می‌رود. شکاف بین حاکمیت و مردم تنها یک پیامد نیست؛ بلکه نشانه‌ای از ورود غرب به دوره‌ای است که در آن علم تابع قدرت، دانشگاه تحت سیطره ایدئولوژی، و آزادی وابسته به لابی‌ها خواهد بود.

برکناری یک استاد ایرانی‌تبار، فراتر از حذف یک صدا؛ نماد مرگ اخلاق دانشگاهی است. مفهوم تروریسم دیگر محدود به میدان‌های نبرد نیست، بلکه به قلب مراکز علمی رخنه کرده است؛ جایی که باید مأمن حقیقت باشد، اکنون به پایگاهی برای سرکوب و تحکم تبدیل شده است. این همان «تروریسم در قلمرو دانش» است.

انتهای پیام/