تحلیلهای آبگوشتی علیه ضرورت انسجام
- اخبار سیاسی
- اخبار سیاست ایران
- 29 آذر 1404 - 15:59
به گزارش خبرگزاری تسنیم، برخی افراد اخیراً از نقد انسجام در شرایط فعلی سخن گفتهاند؛ اما آنچه توصیف میکنند، بیش از آنکه انسجام باشد، نوعی خلط مفهومی است. گویی انسجام را با «تحمل گرانی» یکی گرفتهاند و از مردم میخواهند حول فشار اقتصادی جمع شوند! این همان نقطهای است که باید ایستاد و پرسید: اصلاً چه کسی گفته انسجام یعنی انکار گرانی یا کنار آمدن با آن؟
انسجام، اگر مفهومی جدی در سیاست باشد، حول مسئله شکل میگیرد، نه حول مصیبت! انسجام یعنی هم صدایی برای حل بحران؛ نه همنوایی با بحران و مشکلات. مردم در جنگ 12روزه نشان دادند که میتوانند منسجم باشند؛ نه حول فیش حقوقی، نه حول نرخ ارز، بلکه حول ایران، امنیت، مقاومت و رهبری. این انسجام، انسجام علیه دشمن بود؛ نه انسجام برای توجیه ضعفها.
برخی آقایان میپرسند: «لبنیات {را از سر سفره} حذف کردی، {برای}آموزش باید برم پول بدم؛ {برای}درمان اگر پول نداشته باشم باید برم بمیرم؛ خب من حول چی جمع بشم؟... الان فیش طرف تو پتروشیمی در اومده 500 میلیون تومن داره فیش رسمی میشه خب من باید چه جوری با این منسجم بشم»
پاسخ روشن است: حول حل مسئله و حول محورهایی که میتوانند ایرانیان را علیرغم همه اختلافنظرها و تفاوتها، یکپارچه کنند و از این یکپارچگی نیرویی بزرگ برای حل مشکلات بسازند. آیا غیر از آن بود که اتحاد حول رهبر معظم انقلاب، ایران و اهمیت مقاومت، نه جمهوری اسلامی، بلکه ایران را از یکی از بزرگترین خطرهای تاریخی خود برای تجزیه (نبرد 12 روزه) نجات داد؟ پس میتوان علیرغم همه مشکلات منسجم بود؛ انسجام حول اصلاح سیاستهای غلط. حول بستن راه رانت. حول عدالت در توزیع منابع. نه حول این گزاره خطرناک که «چون گرانی هست، پس انسجام معنا ندارد». اگر این منطق پذیرفته شود، هر بحران اقتصادی مجوز فروپاشی اجتماعی میشود؛ و این دقیقاً همان چیزی است که دشمن میخواهد.
نکته مهمتر آنجاست که اگر انسجام نباشد، بدیلش چیست؟ خیابان؟ آشوب؟ تخلیه خشم؟ سیاستورزی بالغ دقیقاً از همینجا شروع میشود: از جایی که میفهمد آشوب، جایگزین راهحل نیست و هیجان، جانشین حکمرانی نمیشود. نقد اقتصادی حق است؛ فریاد عدالت لازم است؛ اما بریدن رشته انسجام، نه شجاعت است و نه دلسوزی.
مسئله این است که سیاستورزی، با پخت آبگوشت تفاوت میکند؛ آبگوشت را میشود با احساس پخت؛ اما سیاست را نه. آبگوشت اگر شور شد، با کمی اضافه کردن آب میتوان آن را تلطیف کرد، اما سیاست اگر شور شد، جامعه میسوزد.
آبگوشت را میشود دور یک دیگ جمع شد و خورد، اما سیاست را باید در میدان واقعیت، با تضاد منافع، ساختار قدرت و پیامدهای بلندمدت فهمید. این نوع تفسیر از انسجام، یعنی انسجام منفعل، انسجام ناشی از فشار و انسجام به معنی «تحمل کن و ساکت باش» و یا انسجامی درکار نیست، با هرچیز که متناسب باشد، با سیاستورزی هوشمندانه تناسبی ندارد؛ سیاست، نه سفرهداری است و نه مرثیهخوانی؛ سیاست یعنی ساختن راه و نه صرفاً شمردن زخمها.
نقد گرانی و افشای رانت، اگر به نفی انسجام برسد، خود به رانت بزرگتری خدمت میکند: رانت ناامیدسازی و پوپولیسم علیه انسجام. انسجام واقعی، انسجامی است که مطالبهگر است، نه تخریبگر؛ اصلاحخواه است، نه گسلساز و میداند که بدون انسجام، نه گرانی حل میشود و نه عدالت.