چرا آموزش خانواده‌محور می‌تواند جان کودکان را در ترافیک نجات دهد؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، حوادث ترافیکی همچنان یکی از مهم‌ترین تهدیدهای سلامت کودکان در کشور به شمار می‌رود؛ تهدیدی که تنها با افزایش آگاهی عمومی برطرف نمی‌شود. پژوهش جدید دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه نشان می‌دهد شکاف معناداری میان آگاهی، نگرش و رفتار ایمنی والدین وجود دارد؛ شکافی که اگر به‌درستی مدیریت نشود، جان کودکان را در معرض خطر قرار می‌دهد.

نتایج پژوهش علمی انجام شده با عنوان «تدوین یک الگوی آموزشی خانواده‌محور در راستای کاهش مصدومیت‌های ناشی از حوادث ترافیکی برای کودکان 4 تا 12 سال» که با هدف طراحی مدلی علمی و کاربردی برای پیشگیری از حوادث ترافیکی کودکان انجام شده، حاوی پیام‌های مهمی برای خانواده‌ها، مدارس، رسانه‌ها و سیاست‌گذاران است. این مطالعه با روش آمیخته کیفی–کمی و با مشارکت 385 والدین، 15 متخصص حوزه ایمنی و روان‌شناسی کودک و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) انجام شده است. نتایج تحلیل‌ها نشان داد که مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار بوده و می‌تواند مبنایی برای اجرای برنامه‌های آموزشی و سیاست‌گذاری‌های سلامت کودک قرار گیرد.

یافته‌های کلیدی این تحقیق نشان می‌دهد والدین از نظر نگرش نسبت به ایمنی کودکان نمره نسبتاً بالایی دارند (4.01 از 5) و سطح آگاهی آنان نیز قابل قبول ارزیابی شده است (3.71 از 5)، اما این آگاهی و نگرش مثبت به‌طور کامل به رفتار عملی ایمن منجر نشده و نمره رفتار ایمنی والدین تنها 3.40 گزارش شده است. این اختلاف عددی، بیانگر همان شکاف خطرناکی است که می‌تواند کودکان را در فضای شهری آسیب‌پذیر کند.

بر اساس نتایج پژوهش، چهار مؤلفه اصلی شکل‌دهنده الگوی آموزشی خانواده‌محور شناسایی شده است:

نخست، سبک‌های فرزندپروری که نقش تعیین‌کننده‌ای در الگوبرداری رفتاری کودکان دارد.

دوم، آموزش غیرمستقیم و تجربه‌محور شامل بازی، داستان، قصه‌گویی و یادگیری عملی که اثربخشی بیشتری نسبت به آموزش‌های صرفاً مستقیم دارد.

سوم، نقش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در نهادینه‌سازی رفتارهای ایمنی.

چهارم، همکاری مدرسه و نظام آموزشی برای پیوند دادن آموزش نظری با تمرین عملی عبور و مرور ایمن.

این الگو نشان می‌دهد که می‌توان فاصله میان دانش، نگرش و رفتار را کاهش داد و از این طریق، ایمنی کودکان را در فضای شهری افزایش داد. به بیان دیگر، آموزش زمانی اثربخش است که از سطح دانستن عبور کرده و به رفتار پایدار منجر شود.

پژوهشگران همچنین توصیه‌های مشخصی برای اجرای این مدل در سطح جامعه ارائه کرده‌اند. در سطح خانواده، توسعه بسته‌های آموزشی ساده، ویدئوهای کوتاه، داستان و محتوای چندرسانه‌ای برای والدین پیشنهاد شده است. در مدارس، گنجاندن مفاهیم ایمنی در برنامه‌های درسی و تمرین عملی عبور ایمن مورد تأکید قرار گرفته و در حوزه رسانه‌ها، راه‌اندازی پویش‌های شهری و تولید محتوای آموزشی هدفمند توصیه شده است. در سطح سیاست‌گذاری نیز، وضع قوانین حمایتی برای استفاده از صندلی کودک و طراحی معابر ایمن‌تر از جمله راهکارهای کلیدی عنوان شده است.

کودکان در مواجهه با ترافیک تنها نیستند؛ والدین مهم‌ترین مربیان آنان هستند. یافته‌های ما نشان داد که آگاهی والدین اگر به رفتار عملی تبدیل نشود، نمی‌تواند از کودک در برابر خطرات محافظت کند.

الگوی طراحی‌شده در این پژوهش، با ترکیب آموزش مستقیم و غیرمستقیم از طریق خانواده، مدرسه و رسانه، می‌تواند رفتارهای ایمنی را در کودکان به‌صورت پایدار تقویت کند و بستر کاهش حوادث ترافیکی را فراهم آورد.

در مجموع، این پژوهش نشان می‌دهد اگرچه آگاهی و نگرش والدین در سطح قابل قبولی قرار دارد، اما رفتار ایمنی آنان نیازمند اصلاح و تقویت است. الگوی آموزشی خانواده‌محور می‌تواند با توانمندسازی والدین، بهره‌گیری از آموزش داستان‌محور، نقش‌آفرینی رسانه‌ها و همراهی مدارس، مسیر کاهش خطرات ترافیکی برای کودکان را هموار کند. مدلی که به‌درستی می‌تواند به‌عنوان یک نقشه‌ راه ملی برای حفاظت از جان کودکان ایرانی مورد استفاده قرار گیرد؛ نقشه راهی که نقطه آغاز آن، خانواده و نقطه مقصد آن، شهری ایمن‌تر برای کودکان است.

یادداشت از قباد رمضانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه

انتهای پیام/