کارکرد مفهوم «ارض» در آیات قرآن

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، در فراز «فِی الْأَرْضِ» تعبیر زمین از جمله تعابیر پرکاربرد قرآن است که قرآن آن را به عنوان اشاره به همه کره خاکی یا بخشی از آن استفاده می کند. بنابر این، ممکن است در جایی تعبیر «ارض» در آیه ای بکار رفته باشد و مراد از آن همه کره خاکی باشد و در جایی دیگر این تعبیر بکار رود و مقصود از آن نقطه ای کوچک از زمین؛ نظیر مکه یا مدینه باشد. 

به عنوان نمونه مراد از ارض در آیاتی همچون «الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا» (بقره، 22) « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» (بقره، 30) همه کره خاکی است، اما مقصود از ارض در آیه «وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ ... وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ.» (بقره، 60) محل سکونت بنی اسرائیل است و مراد از ارض در آیه «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ.» (نساء، 97) هر نقطه از زمین است از این جهت در ادامه به آنان خطاب می شود که آیا زمین گسترده نبوده است: «قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا».

اما با این حال، باید به این نکته نیز توجه داشت که هدف قرآن از کاربست واژه «ارض» در چنین مواردی آن است که نشان دهد که در تحلیل رفتار آدمیان زمین را با نگاه محدود جغرافیایی نگاه نکنید، بلکه آن را یک مجموعه واحد به هم پیوسته ببینید که هر کار خیر و نیکی در یک نقطه آن در سراسر زمین تاثیر می گذارد؛ چنان که کاری زشت و ناپسند در نقطه ای دیگر از آن در سراسر زمین نقش آفرین است. 

زمین را با این نگاه می توان به یک کشتی بسیار بزرگ تشبیه کرد که گروه زیادی از مردم را در پهنه اقیانوسی بر سینه خود حمل می کند. هنگامی که در یک نقطه آن میخی بر تخته ای برای استحکام کشتی بر آن کوبیده می شود، همه کشتی و اهل آن از سود می کنند؛ زیرا مالاً به استحکام و بقای بیشتر آنان می انجامد و در برابر، اگر در گوشه ای از آن کشتی میخی از تخته ای کنده شود که از استحکام آن کاسته شود، به همان میزان به همه کشتی و اهل آن زیان می رسد؛ زیرا از عمر و ماندگاری همان آنان کاسته شده است. 

درست با چنین نگاهی است که قرآن احیاء یک فرد را برابر با احیای همه آدمیان و میراندن یک نفر را برابر با میراندن همه آدمیان می داند: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» (مائده، 32) 

آن چه بیان شد تحلیل جامعه شناختی مفهوم «ارض» است. تحلیل باطنی آن معنای دقیق تری به دست می‌دهد و آن این که هر عمل و کنشی از انسان تنها محدوده و منطقه خاصی را تحت تاثیر نمی گذارد، بلکه می تواند نه تنها در زمین، بلکه همه هستی را تحت تاثیر قرار دهد. این معنا از لطایف معارف قرآنی است که افزون بر دلالت برخی از آیات ، به نوعی معرفت شهودی نیز نیاز دارد. 

این امر در علوم جدید با عنوان «اثر پروانه ای» و از جمله دستاوردهای فیزیک کوانتوم یاد می شود. «اثر پروانه‌ای، زیربنای نظریه آشوب است، و به توصیف این پدیده می‌پردازد که چگونه تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه یک سامانه قطعی و غیرخطی، می‌تواند به تغییرات بزرگی در پاسخ سیستم بینجامد؛ یعنی وابستگی حساس به شرایط اولیه. استعاره‌ای از این رفتار، پروانه‌ای است که در تگزاس بال می‌زند و طوفانی در چین به‌پا می‌کند.» 

بر این اساس، می توان گفت که تاثیر بال زدن یک پروانه در تگزاس در ایجاد طوفانی در چین که درست برآیند نظریه فیزیک کوانتوم است، می تواند از طولانی بودن یا جاودانگی عذاب کافران و فاسقان دفاع کند؛ زیرا به عنوان مثال می گوییم: سربازی در سده هفتم هجری در سپاه چنگیز خانه ای بر سر خانواده ای در نیشابور ویران کرد، او و هیچ کس دیگر نمی تواند حجم و میزان موج و توفان ایجاد شده در اثر کار زشت او را محاسبه کند؛ زیرا امروز هم که ما پس از گذار چند سده آن حادثه را یاد می کنیم، توفانی از رنج و رنجش در نهاد ما ایجاد می شود و روح و خاطر ما مکدر می گردد. 

عامل همه این رنج، رنجش ها و تکدر خاطرها به رغم گذار سده های متمادی، رفتار ظالمانه آن سرباز مغول است که توفانی به پا کرده و همه آنها بر اساس آیات متعدد قرآن قابل محاسبه و مداقه است؛ تعبیر ذره در آیاتی از قرآن ناظر به همین نکته است؛ نظیر آیه: «وَمَا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ» (یونس، 61)

نویسنده: آیت‌الله علی نصیری، رئیس موسسه وحی و خرد و استاد حوزه و دانشگاه

انتهای پیام/