درخواست 90 دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان از پزشکیان

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، 90 دفتر بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سراسر کشور در نامه‌ای خطاب به مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، نکاتی را درباره نحوه اجراسازی بازآرایی ساختار و سازمان دانشگاه فرهنگیان مطرح کردند.

در این نامه آمده است: 

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
رئیس محترم هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان

با سلام و احترام؛

همانگونه که مستحضر هستید؛ دانشگاه فرهنگیان، مرکز ثقل نظام تعلیم و تربیت و خاستگاه اصلی رویش معلمان تراز انقلاب اسلامی است. جایگاه حاکمیتی و اهمیت بی‌بدیل این دانشگاه در هندسه تمدنی ایرانی-اسلامی بر هیچ صاحب‌نظر و کارشناسی پوشیده نیست. از همین منظر، هرگونه تغییر غیر اصولی در ساختار و آرایش درونی دانشگاه فرهنگیان، لرزه‌ای است که ابتدا روند تربیت معلمان را دگرگون می‌سازد و در تداوم محتوم خود، تغییر در نحوه آموزش و پرورش دانش‌آموزان و در نتیجه تغییر در آینده ملی ما را در پی خواهد داشت. این تغییرات، به‌ویژه زمانی که شتاب‌زده و بدون پشتوانه نظری و پژوهشی عمیق باشد، می‌تواند به‌جای بهبود، آسیبی ماندگار و غیرقابل جبران به پیکره تعلیم و تربیت کشور وارد آورد.

امروز با طرحی تحت عنوان «بازآرایی ساختار و سازمان دانشگاه فرهنگیان» (یک دانشگاه ملی و 31 دانشگاه استانی) مواجه هستیم؛ که پرسشی کلیدی را فراروی دغدغه‌مندان قرار داده است: آیا این بازآرایی، حقیقتاً منجر به بهبود فرآیند تربیت معلمان تراز انقلاب اسلامی می‌شود یا مسیری برای عدول از آرمان‌های اصیل تعلیم و تربیت است؟ همچنین مدل پیشنهادی غیرمتمرکز، می‌تواند به پراکندگی شدید در سیاست‌ها، استانداردها و حتی ارزش‌های تربیتی منجر شود و هم‌چنین در تجارب فرایند تربیت معلم کشورهای درحال پیشرفت نیز سابقه ندارد.

دانشگاه فرهنگیان نظیر دیگر دانشگاه‌های تربیت‌کننده نیروی انسانی (امام باقر(ع)، علوم پزشکی، علوم قضایی و...) مورد نیاز دستگاه‌های کشور یک دانشگاه «مأموریت‌محور» است و هدف غایی آن بازآفرینی هویت تربیتی و فرهنگی معلم می‌باشد. تلاش برای مورد پذیرش قرارگرفتن توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و همتراز قرار دادن این دانشگاه با سایر دانشگاه‌های غیر اختصاصی کشور، به معنای دور شدن از این آرمان بلند و انکار کردن نقش خطیر و منحصربه‌فرد دانشگاه فرهنگیان در جامعه است.

این رویکرد مقایسه‌محور یعنی اولویت پیدا کردن «آموزش تقلیل‌یافته» بر «تربیت حرفه‌ای»، تمرکز بر تبدیل معلم صرفاً به «نیروی کار» و تضعیف جدی روحیه تربیتی و معنوی دانشجو معلمان، یعنی انحلال آرام و خاموش این دانشگاه و منکر شدن ارزش و فلسفه‌ی وجودی این «کارخانه انسان‌سازی». معلم تراز انقلاب، تنها یک انتقال‌دهنده دانش نیست؛ او یک الگو، یک مربی اخلاق و یک مجری فرهنگ ایرانی-اسلامی در کلاس درس است. کاهش این نقش چندبعدی به یک نگاه صرفا آموزشی و تامین شغلی، خیانت به آینده نسل‌هاست.

 

در ادامه، تحلیل تفصیلی مخاطرات این طرح در ابعاد مختلف تقدیم حضور می‌گردد:

1 انحراف از ریل سیاست‌های کلی و اسناد بالادستی:

طرح فعلی که در راستای اجراسازی ماده 7 احکام و ضوابط کیفیت‌بخشی به دانشگاه فرهنگیان (مصوب سال 1402 ) در حال پیاده‌سازی است، فاقد هرگونه پشتوانه مورد انتظار در اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی تحول نظام آموزش و پرورش ابلاغی مقام معظم رهبری است. این طرح با الگوگیری شتاب‌زده از دیگر دانشگاه‌های ملی و بدون در نظر گرفتن اقتضائات مأموریتی این نهاد طراحی شده است و توان هیچگونه پاسخگویی در این حوزه را نداشته؛ بازآرایی ساختار دانشگاه فرهنگیان اقدامی نیست که بتوان پس از چند سال آزمون و خطا و مشاهده پیامدهای منفی، مجدداً آن را بازبینی کرد؛ زیرا ساختارها ستون‌های اصلی یک نهاد هستند که محتوا بر روی آن پیاده شده و منابع انسانی در آن مشغول می‌شوند.

چنین طرح‌هایی اگر به خطا بروند، خسارت‌های غیرقابل جبرانی برای این نهاد تمدن‌ساز به بار خواهند آورد که تا دهه‌ها بر پیکره کشور سنگینی خواهد کرد. اسناد بالادستی نظیر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بر تقویت هویت اسلامی-ایرانی، کیفیت بخشی به تربیت معلم و ایجاد نظام یکپارچه در این حوزه تأکید دارند. مدل 31 دانشگاه استانی مستقل، عملاً به‌جای یکپارچگی، باعث ایجاد 31 سیستم سیاستگذار موازی با قوانین داخلی، اولویت‌های بودجه‌ای و حتی ممکن است سلیقه‌های مدیریتی متفاوت می‌شود که با روح حاکم بر اسناد بالادستی در تضاد است.

2 تهدیدهای ناشی از تمرکززدایی بی‌قید و شرط:

این طرح در ظاهر یک تغییر اداری است، اما با نگاهی عمیق‌تر، پیامدهای آن فراتر از ابعاد آموزشی است. بررسی آن از منظر امنیتی و راهبردی نشان می‌دهد که ما شاهد واگرایی سیاست‌های آموزشی به‌واسطه تشکیل هیئت امنای دانشگاه در استان خواهیم بود که این امر انسجام ملی در هدایت و نظارت بر محتوای تربیتی را از بین می‌برد. معلمان که باید نماد وحدت ملی باشند، در 31 محیط با سلیقه‌ها و مدیریت‌های متفاوت تربیت می‌شوند که نتیجه آن تضعیف حاکمیت، نظارت و راهبری آموزشی است.

البته لازم به ذکراست، هیچگاه نمی‌توان ضربات متعدد تمرکزگرایی در آموزش و پرورش را از یاد برد و در دوگانه الگوی متمرکز و غیر متمرکز باید به سوی مدیریت نیمه متمرکز حرکت کرد؛ به نحوی که سیاستگذاری در یک نهاد حاکمیتی و بالادستی صورت پذیرد و در تناسب چهارچوب‌های تعیین شده در ستاد، به استان‌ها اختیار مضاعف اجرا در راستای اقتضائات بومی داد.

3 ناترازی زیرساخت و نابرابری در عدالت آموزشی:

ساختار جدید انتظاراتی را ایجاد می‌کند که با واقعیت‌های موجود در استان‌ها در تعارض شدید است و همچنین این ناترازی‌های زیرساختی منجر به چالش‌های ذیل می‌گردد:

ـ تقویت شکاف کیفی میان استان‌ها: تفاوت فاحش استان‌ها در دسترسی منابع مالی، آموزشی منجر به تربیت معلمان با کیفیت‌های متفاوت می‌شود که نقض صریح عدالت آموزشی است. آیا یک دانشجو-معلم در استان محروم و کم‌برخوردار باید به‌دلیل کمبود امکانات لازم از کیفیت آموزشی پایین‌تری نسبت به همتای خود در تهران برخوردار باشد؟ این اقدام، به‌جای کاهش شکاف آموزشی فعلی، آن را نهادینه و عمیق‌تر می‌کند.

ـ افزایش هزینه‌های ستادی و بروکراسی: همانگونه که ایده دولت امروز بر چابک‌سازی ستاد استوار است؛ ایجاد 31 ساختار مدیریتی و هیئت امنای استانی، بخش بزرگی از بودجه را به‌جای صرف شدن برای دانشجو، در چاه موازی‌کاری‌های اداری و هزینه‌های مدیریتی می‌بلعد. این مدل که توازن نسبت تعداد دانشجو به مدیر را برهم زده؛ به‌شدت ناکارآمد و پرهزینه است و منابع مالی محدود آموزش و پرورش را به‌جای ارتقای کیفیت، صرف بوروکراسی بی‌ثمر می‌کند.

ـ تهدید اصل زیست شبانه‌روزی: رویکرد تاسیس دانشکده اختصاصی رشته محور و حذف پردیس‌های تربیتی جامع الابعاد، زیست شبانه‌روزی حاشیه خواهد رفت. زندگی در محیط دانشگاهی یکپارچه و چهارساله، بخش جدایی‌ناپذیر از شکل‌گیری هویت حرفه‌ای و تقویت روحیه جمعی در دانشجو-معلمان است که نیازمند زیرساخت خوابگاهی، فضای آموزشی و پرورشی متمرکز در استان است؛ پراکندگی آنها در واحدهای متعدد، این فرصت بی‌نظیر که امروز هم حتی در حد یک ایده باقی مانده را نابود می‌کند.

4 اولویت آموزش بر تربیت حرفه‌ای (در ساختار جدید، مأموریت تربیت معلم تحت‌الشعاع معیارهای عمومی وزارت علوم قرار می‌گیرد):

 پررنگ شدن پژوهش‌محوری برجای پرورش تربیتی یعنی وقتی شاخص‌های ارتقا دانشگاه مشابه دیگر دانشگاه‌ها شود، اساتید و دانشجو-معلمان به جای تمرکز بر صلاحیت‌ها و شایستگی‌های حرفه‌ای به سمت تولید انبوه مقاله به جهت کسب رتبه در رقابت‌های بین دانشگاهی سوق می‌یابند؛ در حالی که حتی پژوهش در دانشگاه فرهنگیان مطابق با امر مستقیم مقام معظم رهبری در سال 1397 باید معطوف به حل مسائل واقعی مورد نیاز تعلیم و تربیت و به نفع آن باشد، نه رقابت بر سر تعداد مقالات ISI و …

5 شروع جدی فرآیند استحاله کارکردی و عدم بهره‌وری دانشگاه فرهنگیان( خارج شدن از ریل ماموریت):

بررسی‌ها و مرور تجربیات پیشین نشان می‌دهد که تغییر آرایش درونی دانشگاه به شکلی که امروز پیاده‌سازی می‌شود، خطرات جبران ناپذیری را درپیش دارد. از طریق این بازآرایی ساختار، دانشگاه را به سوی شباهت به دانشگاه‌های سراسری سوق داده شده و از ریل‌گذاری اختصاصی خود خارج می شود و در نهایت به نقطه «تعطیلی دائمی و انحلال کارکردی» به دلیل عدم بهره‌وری خواهد رسید. این موضوع صراحتاً خط قرمز مقام معظم رهبری است که هر ساله بر تقویت ابعاد اختصاصی و ویژگی‌های خاص و نه تضعیف این دانشگاه تأکید دارند.

تاریخ آموزش و پرورش ایران در سه دهه گذشته شاهد تلاش‌های متعدد برای کمرنگ‌کردن تربیت معلم در دانشگاه‌های وابسته به آموزش و پرورش است و طرح حاضر، با شعارهای فریبنده‌ای و خوش‌ظاهری مانند "استقلال استانی" و "ارتقای جایگاه"، در عمل مسیری را طراحی می‌کند که دانشگاه را از درون تهی و کارکرد اصلی آن را تهی می‌نماید. این یک استحاله تدریجی است که هوشیاری کامل مسئولان ارشد نظام را می‌طلبد.

 

جناب آقای دکتر پزشکیان

مجدد تاکید می‌کنیم ساختارها ریل‌هایی هستند که منابع و محتوا بر آن‌ها سوار می‌شوند. ساختار جدید که با شعار 31 دانشگاه مستقل استانی در حال ابلاغ است، ریل‌گذاری غلطی است که قطار تربیت معلم را از مسیر انقلاب و ایده انحصار جذب نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش از طریق دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی که توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید بوده است، خارج می‌کند. لذا خواهشمندیم:

1. دستور فرمایید اجرای طرح بازآرایی ساختار (یک دانشگاه ملی و 31 استانی) تا زمان بررسی دقیق کارشناسی در جوامع عمومی و وفاق بین آحاد متخصصین این حوزه و انطباق با اسناد بالادستی متوقف گردد. تشکیل یک کارگروه متشکل از کارشناسان متعهد و متخصص از آحاد صاحب‌نظران برای بررسی همه جانبه این طرح ضروری است.

2.در جلسه آتی هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان و با حضور تمامی اعضا مهر اتمامی بر تعیین و تکلیف رویکرد‌ها و ماموریتهای حاکم بر دانشگاه زده و این نهاد محوری نظام تعلیم و تربیت را از سردرگمی سیاست‌های بین دستگاهی متعدد با بازیابی هویت و ماموریت اصلی این نهاد و مطابق با اساسنامه آن، خارج سازید.

امید است با درایت جنابعالی، این دانشگاه به‌عنوان تضمین‌کننده «ایران قوی از مسیر آموزش و پرورش قوی»، از این گردنه پرخطر عبور کرده و در مسیر تحول حکیمانه و کارشناسی شده حرکت کند. آینده تعلیم و تربیت کشور در گرو تصمیم امروز شماست.

والسلام علی من اتبع الهدی
با آرزوی توفیقات روزافزون و خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران

انتهای پیام/