آرام مانند آب، پرصلابت مانند ری؛ استاد صفی‌نژاد صدای خاموش شهر ری

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ری، با اندوهی عمیق و قلبی پر از خاطره، خبر درگذشت استاد جواد صفی‌نژاد، پدر قنات ایران را مرور می‌کنم؛ استادی که برای من و برای بسیاری از دوستداران تاریخ و فرهنگ شهرری، تنها یک پژوهشگر نبود، بلکه خودِ ری بود؛ آرام، ریشه‌دار، صبور و ژرف.

در امتداد نسل بزرگان پژوهش‌های مردم‌شناسی و جغرافیا، پس از زنده‌یاد دکتر حسن گنجی، بی‌تردید نام استاد صفی‌نژاد از برجسته‌ترین چهره‌هایی است که در مطالعات اجتماعی، معیشتی و فرهنگی ایران و به‌ویژه ری مطرح شد. او این جایگاه را نه با هیاهو، بلکه با سال‌ها کار میدانی، نوشتن دقیق، گوش‌دادن به مردم و وفاداری به زمین و آب و خاطره به دست آورد. پژوهش‌های او ادامه‌ همان سنت اصیل فهم و درک ایران از درون بود؛ سنتی که پیشینیان علمی در ایران آغازگران جدی آن بودند و صفی‌نژاد آن را با عمق و آرامش ادامه داد.

کتاب «بُنه» او یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این مسیر است؛ کتابی که برای من همیشه فراتر از یک متن علمی بوده است. «بنه» روایت پیوند انسان، زمین، آب، کار و اخلاق در شهرری و ایران است؛ روایتی از نظمی بومی که در آن، معیشت تنها کار و مادیات نیست، بلکه فرهنگ، مسئولیت و همبستگی اجتماعی است. استاد صفی‌نژاد با این کتاب نشان داد که اگر بنه‌ها فرو بریزند، فقط یک شیوه تولید از بین نرفته، بلکه بخشی از حافظه فرهنگی ایران از بین می‌رود.

اما اوج دلبستگی استاد به ری را باید در آخرین کتابش «شهرری بررسی درونی جامعه انسانی از قاجار تا جمهوری اسلامی» دید؛ کتابی که به‌راستی عصاره سال‌ها زندگی فکری و میدانی اوست. این اثر، ری را نه در قاب‌های کلیشه‌ای تاریخی، بلکه در زندگی روزمره مردم، در آب، زمین، محله، آیین و خاطره بازخوانی می‌کند. او ری را می‌شناخت، چون با آن زندگی کرده بود. ری برای او موضوع تحقیق نبود؛ زیست‌جهان بود.

آخرین عکسم با استاد، مربوط به بعدازظهر روز آخرین بزرگداشت ایشان، چهارشنبه 21 خردادماه، است. به منزل استاد رفتیم. روزی به‌یادماندنی. در آن عکس، استاد آرام و پرصلابت نشسته است؛ همان‌گونه که همیشه بود. روزی بود که واقعاً خوشحال شد. بارها تشکر کرد؛ با صداقتی کودکانه و فروتنی همیشگی‌اش. برق شادی و سپاسگزاری را در چشمانش دیدم؛ چشمانی که سال‌ها رنج دیده‌نشدن پژوهش‌های ری‌شناسی را هم تحمل کرده بودند. گفت‌وگویی صمیمی، ساده و عمیق؛ شبیه خود او انجام دادیم. حالا که خاطرات حدود 25 سال آشنایی و همراهی را ورق می‌زنم، بیش از پیش به این جمله می‌رسم که:

او خودِ خودِ ری بود.

نیم قرن تلاش خالصانه در آموزش شهر ری؛ بزرگداشت استاد مولایی برگزار می‌شود.
آرام مانند آب، و مانند ری؛ شهری که آب، خاطره و پایداری را با هم در خود دارد.
استاد صفی‌نژاد اهل مطرح کردن خود نبود. آرام کار می‌کرد، آرام می‌نوشت و آرام اثر می‌گذاشت؛ اما همین آرامش، از او شخصیتی استوار ساخته بود؛ استواری کسی که به زمین و مردمش تکیه دارد. برای ری، برای فرهنگ، برای آب این سرزمین، واقعاً زحمت کشید؛ بی‌منت و بی‌هیاهو.

تصاویر و گفت‌وگوهای من با استاد، انشالله ثبت خواهند شد؛ گنجینه‌ای از تجربه، خاطره و دانش. حتماً در فرصتی مناسب آن‌ها را منتشر خواهم کرد؛ نه فقط برای یاد او، بلکه برای اینکه نسل‌های بعد بدانند ری را چگونه می‌شود فهمید که با گوش‌دادن، با احترام و با عشق.

امروز شهرری یکی از صمیمی‌ترین راویانش را از دست داده است؛ اما خوشحالم در بزرگداشت او آخرین کتابش مطرح شد و او توسط ری پژوهان و مسئولان شهرری قدر دید. امیدوارم دست نوشته ها و آثار باقی مانده از استاد در جای مناسبی حفظ و نگهداری گردد.

روحش شاد؛ که نامش در حافظه ری، در آب، در زمین و در فرهنگ این سرزمین، زنده خواهد ماند.

یادداشت از: دکتر احمد ابوحمزه؛ عضو هیئت علمی دانشگاه  فرهنگیان و ری‌پژوه

انتهای پیام/