فضای مجازی یا فضای بازی، مسئله این است؟
- اخبار استانها
- اخبار قم
- 04 دی 1404 - 10:08
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم ، اینترنت و فضای مجازی دیگر تنها ابزار ارتباطی یا سرگرمی نیستند؛ آنها به زیستجهانی تازه بدل شدهاند که همه ما در آن حضور داریم. پرسش اصلی این است که آیا توانستهایم از این ابزار بهعنوان چراغی برای روشنتر کردن مسیر زندگی و توسعه استفاده کنیم، یا آن را همچون غول چراغ جادو میبینیم و تنها مصرفکنندهای منفعل باقی ماندهایم؟
باب اسفنجی یا غول چراغ جادوی من کو؟
فایده اصلی اینترنت در جوامع توسعهیافته، توانایی آن در ایجاد اتصال جهانی فوری، دسترسی بیشتر، آسانتر و سریعتر به اطلاعات و دانش، و تسهیل رشد اقتصادی از طریق تجارت الکترونیک و نوآوری است. لیکن با تکیه و توجه به گزارش استقرایی زیست مجازی ایرانیان به نتایج غیرقابل انتظار دیگری دست پیدا میکنیم.
بر طبق این گزارش جامعه ایرانی از نظر دسترسی دیجیتال به سطحی نزدیک به کشورهای درحالتوسعه رسیده، اما از نظر کیفیت مصرف و مشارکت دیجیتال در مرحله «مصرفگرایی منفعل» است. این رویکردِ استفاده وقتی با بالاتر بودنِ سطح اعتیاد جامعه نسبت به جوامع توسعهیافته (14 درصد بیشتر) ترکیب میشود به نتیجه تلختری میرسیم. جامعه ایرانی اینترنت را دریافت کرده ولی به سان چراغ ندیده است که غول چراغ جادویی یافته. بیآنکه بداند چیست و کاربردش چیست شگفتزده است و برایش ابزاریست که سعی میکند همه کارهایش را به او واگذار کند. از خود و درونش تهی میشود و هر آنچه هست یا حتی نیست را به غول چراغ جادوی فضای مجازی میسپارد. جای اینکه افسار اسب اینترنت را در دست بگیرد و با آن بتازد؛ خود مرکبی میشود برای سوارش که اینترنت و فضای مجازی و هوش مصنوعیست.
حال با این توصیف میتوان وارد لایه عمیقتری از گزارش شد که آشکار نیست. شاید تصور شود که جامعه ایرانی از «اینترنت» درست استفاده نمیکند. ولی گمان بنده این است که اتفاقاً جامعه ایرانی بر اساس آموزشی که دیده طبیعی استفاده میکند؛ در حقیقت افاده و کارایی اینترنت برایش این است. متأسفانه باید گفت جامعه ایرانی درگیرِ یک مصرفگرایی افراطی و انفعال تاکتیکی شده است. با هر پدیدهای به چشم غول چراغ جادو برخورد میکند. احتمالا اگر اینترنت بتواند جان کسی را هم بگیرد میبینیم میزان استفاده ایرانیان از همین کارایی چقدر بیشتر از جای دیگری هست. (ر.ک شوخی با طناب مفت و خودکشی)
در واقع ما در ایران آغوشی باز برای همه چیز داریم. یک جامعه اسفنجی که روزی در اینترنت غرق میشود و از آن ارتزاق میکند و روزی در پوشاک و روزی هم در وسایل نقلیه. کما اینکه هدف اولیه پوشاک در ایران نه خود پوشیدگی، هدف اصلی و اولیه وسایل نقلیه، نه رفتوآمد است، و در حقیقت هدف اصلی در آنجا چیزهای دیگریست؛ هدف اولیه استفاده از اینترنت و فضای مجازی در جامعه ایرانی ایجاد اتصال جهانی فوری، دسترسی بیشتر، آسانتر و سریعتر به اطلاعات و دانش، و تسهیل رشد اقتصادی نمیباشد.
آیا این مشکل فقط در جامعه ایرانیست؟
خیر، قرار نیست دیدنِ واقعیت کاریکاتوری باشد و سندرمِ خودتخریبی تاریخی را اینجا فعال کنیم. هر جامعهای که با دانش بهصورت ارگانیک و فرهنگی (در مقابل مصنوعی و بخشینگرانه و بیارتباط با هویت) آمیزش و همآغوشی نداشته باشد محکوم به مصرف کردنِ صرف است. جای اینکه وارد تولید و خلاقیت شود درگیر بازی با آن میشود. تماشاگر و هوادارِ محض، روی سکوهای تیفوسیهای تیمِ فراملیِ اینترنت و در حال تخمه شکستن، فحش دادن، هورا کشیدن و در نهایت خرج کردنِ خویشتن. از جان، تا مال، تا هویت. کما اینکه بر مبنای همین گزارش میبینیم که میزان استفاده افراطی – اعتیاد – از اینترنت در آفریقا 20 درصد از ما و 34 درصد از غرب بیشتر است. پس ما نه سکاندار قطار مصرفگرایی که ساکنین یکی از واگنهای این قطاریم.
راه خلاص چیست؟
ما از اینترنت کناره نمیتوانیم بگیریم. ما در اقیانوس فضای مجازی و هوش مصنوعی و ماشینهای تحلیل و آنالیز و انتخاب داده و اطلاعات گیر کردهایم. بیشک تسلیم شدن و انفعال راه درست و دقیقی نیست. اما میتوانیم یاد بگیریم در این طوفان چه توشهای در انبان داشته باشیم و چه توانی را تقویت کنیم. به گمان بنده بزرگترین راه یا اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم مقدمه و تمهید برای مسلح شدن در این کارزار نه دوری که آموزش برای مواجهه است.
فیلترینگ عمده و گزینهنشده نتیجهاش هم همین استفاده عمده از فیلترشکنها و در نتیجه بیفایده بودن و هرز رفتن این همه هزینه مالی و انسانی و اعتباریست. راه درست آموزش است؛ از پایه. اکنون میبینیم که بهخاطر استفاده از محصولات آموزشی و کمکآموزشی در مدارس، اکثرِ غالب دانشآموزان متوسطه اول، دوم و حتی بسیاری از دبستان – بهخاطر استفاده از نرمافزارهایی مثل شاد و فیلیمو مدرسه و کانال و گروه مدرسه – تلفن همراه هوشمند دارند. خب برای آموزش مواجهه دانشآموزان با فضای مجازی که تأثیرش از بسیاری حقایق بیشتر شده چه برنامه و عملیاتی انجام شده؟
چقدر محصول فرهنگی از قبیل فیلم و سریال و انیمیشن تولید شده؟ چقدر موشن و کامیکبوک و کامیکاستریپ ساخته شده؟ اگر نگوییم هیچ، میتوانیم با قدرتِ تأسفباری بگوییم خیلی خیلی کمتر از آنچه نیاز بوده و هست. بنابراین ضروریست ناظر به پژوهشهایی که در حوزه آسیبشناسی در فضای مجازی شده نسبت به تولید محصولات محتواییِ فرهنگساز چارهای اندیشید. محصولاتی که اولاً و بالذات جذاب و سرگرمکننده باشند تا در این بازارِ واقعی و بیرحم تولید محتوا سرنوشتی متفاوت از آرشیو شدن و خاک خوردن گوشه کمد داشته باشند. این لازمه و مقدمه کوچ به زیست فعال و خلاق به جای زیست فرار و گزیر از واقعیت است.
یادداشت از حجتالاسلام والمسلمین سید احمد بطحایی، نویسنده و پژوهشگر
انتهای پیام/