چرا برای اروپا، اوکراین از ترکیه مهمتر است؟
- اخبار بین الملل
- اخبار ترکیه و اوراسیا
- 06 دی 1404 - 14:14
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در چند سال گذشته، روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، رو به سرما و انجماد نهاده است. در تاریخچه 24 ساله حزب عدالت و توسعه، هرگز سابقه نداشته که بین این حزب محافظه کار ترکیه و سران اتحادیه اروپا، تا این اندازه فاصله بیفتد و تنش و چالش ایجاد شود.
حالا مدتهاست که حتی مقامات ترکیه نیز، نامزدی کشورشان از اتحادیه اروپا را از یاد بردهاند. با این حال، دولت اردوغان امیدوار است تا در سایه اختلافات بین آمریکا – ناتو و آمریکا – اروپا، به یک شریک امنیتی تبدیل شود و هر جوری شده پشت میز بزرگ اتحادیه بنشیند.اما شواهد نشان میدهد که تحقق این آرزوی ترکیه، دور از ذهن به نظر میرسد.
یکی از افرادی که به تازگی در این حوزه آب پاکی را بر دست مقامات ترکیه ریخته، مارک لئونارد مدیر شورای اروپایی روابط خارجی (ECFR) است.
لئونارد در اقدامی عامدانه و معنیدار، دیدگاههای خود درباره اهمیت اوکراین برای اتحادیه اروپا را برای یکی از روزنامههای چاپ آنکارا فرستاده تا نشان دهد که او و بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی اروپا، ابایی از بیان این موضوع ندارند که با تمرکز تمام بر مساله اوکراین، نشان دهند که ترکیه تماماً از دستور کار سران اتحادیه اروپا کنار نهاده شده است.
بگذارید بخشهایی از دیدگاههای مارک لئونارد درباره موضوع اوکراین را با هم مرور کنیم که در روزنامه قرار گازته سی چاپ آنکارا منتشر شده است. در گام بعدی، سراغ این موضوع خواهیم رفت که لئونارد و دیگران، در ارزیابی نقش منطقهای و بینالمللی ترکیه و اوکراین، چه دیدگاههایی دارند و چرا با وجود دوران طولانی نامزدی ترکیه، اوکراین را ترجیح میدهند.
باید تصمیم بگیریم
مارک لئونارد میگوید: زمان تصمیمگیری برای اروپا است. مدتهاست زمان آن فرا رسیده که اروپاییها در مورد اوکراین، تصمیم جدی بگیرند. با توجه به مواضع ولادیمیر پوتین درباره امنیت اروپا، خطرات کاملاً آشکار است.
گذشته از این، رویکرد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، رهبران اروپایی را نگران کرده است. بسیاری از اروپاییها امیدوار بودند که بتوانند با خرید سلاحهای آمریکایی و گاز بیشتر، آمریکا را در کنار خود نگه دارند. آنها حتی پس از دیدار فاجعهبار ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، در دفتر بیضی شکل و دیدار صمیمانه ترامپ با پوتین، نشان دادند که میتوانند برای مقابله با ترامپ، همکاری کنند.
ولی واقعیت این است که دیپلماتهای اروپایی در حال شنا کردن خلاف جریان آب هستند. مهم نیست چقدر تلاش کنند، جریانِ آب در آمریکا، روسیه و حتی در اوکراین علیه آنها در حال تغییر است.
مشاوران نزدیک ترامپ و اطرافیانش سه هدف اصلی دارند: تحمیل «صلح» به هر قیمتی، عادیسازی روابط با روسیه برای بهرهبرداری از فرصتهای تجاری نوظهور و بازگرداندن نیروهای آمریکایی به نیمکره غربی.
برخی از رهبران اروپایی قبلاً این دستور کار را انکار میکردند. اما پس از انتشار استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ، دیگر هیچ بهانهای برایشان باقی نمانده است.
روسیه با سازماندهی مجدد دستگاه دولتی و اقتصاد کلی برای به دست گرفتن کنترل، سالانه چندین برابر اوکراین مهمات تولید میکند. همچنین در تولید پهپاد از اوکراین پیشی گرفته و در حال استقرار فناوریهای جدیدی مانند بمبهای گلاید است که دفاع در برابر آنها دشوار است. در جبهه دیپلماتیک، به نظر میرسد استراتژی پوتین مبنی بر «دور نگه داشتن اروپاییها، آمریکاییها و تحت فشار نگه داشتن اوکراینیها» درست عمل کرده و فشار فزاینده ترامپ بر زلنسکی برای پذیرش شرایط نامطلوب، در راستای همین هدف است.
کمکهای نظامی به اوکراین (به دلار) در ماههای ژوئیه و اوت امسال 43 درصد کاهش یافته است و ارتش اوکراین در بحبوحه مقاومت فزاینده عمومی در برابر خدمت سربازی اجباری، با کمبود جدی پرسنل مواجه است.
رسوایی فساد آندری یرماک، رئیس ستاد قدرتمند زلنسکی، آشفتگی را افزایش داد. اوکراینیها نمیتوانند یک جنگ طاقتفرسا را برای چند ماه دیگر تحمل کنند، چه برسد به سالها. آنها باید از خود بپرسند که چگونه میخواهند جنگ پایان یابد. واقعبینانه بگوییم، بهترین نتیجه ممکن برای سال آینده چیست؟
اروپا باید مایل به مذاکره مستقیم با روسها باشد، به خصوص اگر ترامپ علاقه خود را به این روند از دست بدهد و از آن خارج شود. طرح 28 مادهای که توسط دولت ترامپ ارائه شده، یک شوک بزرگ است و به نظر میرسد برای بهرهبرداری از آسیبپذیریهای اوکراین طراحی شده است.
اروپاییها باید کاملاً روشن کنند که وجود یک اوکراین دموکراتیک، مستقل و امن غیرقابل مذاکره است. با این حال، سایر مسائل نیاز به مصالحههای دشواری دارند. در حالی که آنها هرگز تهاجم روسیه را به رسمیت نمیشناسند، باید کنترل عملی روسیه بر برخی از سرزمینهای اوکراین را بپذیرند. به همین ترتیب، عضویت اوکراین در ناتو، بعید به نظر میرسد. اگر رهبران اروپایی شکست بخورند، ضعف خود را به همه نشان خواهند داد.
اوکراین را دریاب! ترکیه مهم نیست
اظهارات مارک لئونارد نشان میدهد که او و دهها تن از اندیشمندان و سیاستمداران اتحادیه اروپا، ادغام اوکراین را به عنوان یک موضوع امنیتی و هویتی میبینند. اما درباره ادغام ترکیه، غالباً به سطح مشارکت عملکردی میاندیشند و معتقد به همراهی استراتژیک با ترکیه نیستند. آن هم در شرایطی که روند عضویت ترکیه عملاً متوقف شده است، مذاکرات تسریعشده برای اوکراین در دستور کار است.
از دیگر سو رهبران اروپایی اغلب از عبارت «بخشی از خانواده اروپایی» برای اوکراین استفاده میکنند، در حالی که این زبان برای ترکیه ترجیح داده نمیشود. در این شرایط، اتحاد اوکراین توسط اتحادیه اروپا به عنوان یک سپر ژئوپلیتیکی در برابر روسیه دیده میشود.
استراتژی گسترش اتحادیه اروپا به اوکراین، حالا با سرعت و حمایت سیاسی بالایی مواجه شده ولی کسی میل چندانی به همراهی با ترکیه ندارد. نه تنها مارک لئونارد، بلکه اغلب اندیشکدهها و تحلیلگران اروپایی، ادغام اوکراین را نه تنها به صورت نمادین، بلکه به عنوان بخشی از هویت استراتژیک و معماری دفاعی اروپا، فوریتر و مهمتر میدانند.
از دید شورای روابط خارجی اروپا، روند الحاق ترکیه به اتحادیه، در ادبیات دانشگاهی و سیاسی به عنوان روندی که مدتهاست متوقف شده، با چالشهای ساختاری و بدون حرکت سیاسی روشن، متمایز از مسیر پویای اوکراین، مطرح شده است. ولی الحاق اوکراین، به عنوان سنگ بنای نظم اروپایی تعریف میشود.
لئونارد در مقاله دیگری نیز آشکارا به این اشاره کرده که اوکراین از جهت اثرگذاری بر ثبات اروپا، به مراتب مهمتر از ترکیه است. چرا که ترکیه در خوشبینانهترین شرایط، صرفاً دارای اهمیت ژئوپلیتیکی است. اما به طور فوری به عنوان خط مقدم امنیتی در نحوه درک اوکراین در نظر گرفته نمیشود.
جلسات اخیر شورای روابط خارجی در مورد گسترش اتحادیه اروپا نشان داده که اروپا در حال بحث در مورد مذاکرات الحاق با اوکراین در چارچوب سیاست در حال تحول گسترش خود، در کنار سایر نامزدها مانند مولداوی و کشورهای بالکان غربی است و عملاً سخنی از ترکیه به میان نیامده است. چرا که روند الحاق ترکیه در عمل، کاملاً متوقف شده و بحث در مورد چارچوبهای جایگزین (مثلاً مشارکت ممتاز) وجود دارد، اما هیچ تغییر موضع جدی در سطح سیاسی صورت نگرفته است.
به عبارتی روشن، اروپا امروز با ادغام اوکراین به عنوان یک پروژه استراتژیک اصلی برخورد میکند، در حالی که ترکیه صرفاً در چارچوب مباحثی همچون امنیت انرژی، مدیریت مهاجرت و ثبات منطقهای، در درجه دوم و سوم اولویتها قرار گرفته است.
انتهای پیام/