خودفریبیِ مقدس؛‌ چگونه «عشق مجازی» به ابزار سلوک بدل شد؟!

خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: در سنت برخی صوفی‌مسلکان، «عشق» به دو قسم حقیقی و مجازی تقسیم شده است؛ تقسیم‌بندی‌ای که در نگاه نخست معنوی می‌نماید، اما در لایه‌های عمیق‌تر خود، پیامدهای معرفتی و اخلاقی جدّی به‌همراه دارد. عشق حقیقی را منحصر در محبت به ذات، صفات و افعال الهی دانسته‌اند و عشق مجازی را پلی برای رسیدن به آن معرفی کرده‌اند؛ پلی که در عمل، گاه به مقصد نمی‌رسد و خود به مقصد بدل می‌شود.

در این چارچوب، عشق مجازی حیوانی به‌عنوان امری شهوانی، بهیمی و تابع نفس امّاره معرفی و ظاهراً مذموم شمرده می‌شود؛ اما هم‌زمان، گونه‌ای دیگر از عشق مجازی ـ یعنی دلبستگی انسان به انسان ـ در ادبیات عرفانی تلطیف و حتی تقدیس می‌شود، اینجاست که مرزها مخدوش می‌شود و آنچه در اخلاق دینی نیازمند ضابطه و مهار است، با زبان ذوق و اشراق، رنگی قدسی می‌گیرد.

نکته مهم آن است که در نگاه این جماعت، عشق مجازی شامل دلبستگی انسان به جنس موافق خود می‌شود نه جنس مخالف! عشق مرد به زنی که منتهی به نکاح و ازدواج می‌شود تا زمانی که در چارچوب شرع باشد، ممدوح است، همین استثنا خود نشان می‌دهد که شارع مقدس، پیوند عاطفی را تنها در قالبی معیّن و مسئولانه به‌رسمیت می‌شناسد، نه به‌عنوان تجربه‌ای رها و بی‌قید که بعدها قرار است «تطهیر» شود.

عده‌ای از این متوهّمانِ صوفی‌مسلک، هدف و غرض از «عشقِ ظریفان و نرم‌خویان به زیبارویان» را تربیت، تأدیب و تهذیب آنان می‌دانند و مدّعی‌اند که سالک از رهگذر این دلبستگی، هم به ریاضت نفس مشغول می‌شود و هم از طریق همین «حبّ انسانی» به محبت و اتصال الهی دست می‌یابد، حال آنکه در این تلقی، نفس امّاره نه‌تنها مهار نمی‌شود، بلکه با پوشیدن جامه‌ای معنوی، مشروعیت می‌یابد و خواهش نفسانی به‌جای آنکه موضوع مجاهده باشد، به ابزار سلوک تبدیل می‌گردد؛ امری که آشکارا با منطق تزکیه در قرآن و سیرهٔ اولیای الهی در تعارض است.

سوگوارانه در صدر متوهّمین و پیش‌قراولان این جریان، افرادی با اسم و رسم و جایگاه اجتماعی قرار دارند که فاصله و انحراف سلوک عملی‌شان از مدّعیات و کلام‌شان، برای اهل دقّت آشکار و غیرقابل انکار است، به‌گونه‌ای که در برخی مجامع عرفان‌گرایی، آنان را «متألّه» (اِلهی‌دان) یا «عارف» می‌نامند. خطر اصلی این رویکرد آنجاست که با عادی‌سازی دلبستگی‌های مشکوک و توجیه آن‌ها به نام «تربیت» و «تهذیب»، مرز میان سلوک الهی و لغزش نفسانی فرو می‌ریزد و سالک به‌جای آن‌که در معرض محاسبه و مراقبه قرار گیرد، در حصار توجیهات عرفانی مصون‌سازی می‌شود، چنین قرائتی نه‌تنها به پالایش نفس منتهی نمی‌شود، بلکه زمینه‌ساز شکل‌گیری نوعی خودفریبی مقدس است که در آن، میل جسنی تقدیس می‌شود و هشدارهای شریعت و عقل، به‌بهانهٔ «ذوق» و «حال» کنار گذاشته می‌شود؛ مسیری که تجربه تاریخی تصوفِ انحرافی بارها هزینه‌های اخلاقی و اعتقادی آن را آشکار کرده است.

در مقابل، قرآن کریم اساساً از چنین دوگانه‌سازی‌ای در باب عشق سخن نمی‌گوید. آنچه در آیات دیده می‌شود، محوریت «حبّ» در نسبت با ایمان، عمل صالح و اطاعت است: «وَ الَّذینَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»؛ محبت شدید به خداوند، محصول ایمان است، نه نتیجه سیر در دلبستگی‌های زمینی. قرآن هرگز عشق به غیرخدا را ـ اگر به وابستگی و غفلت بینجامد ـ مقدمه کمال معرفی نمی‌کند.

از منظر قرآن، خطر اصلی در «تعلّق» است؛ آنجا که محبت به غیرخدا جای محبت الهی را بگیرد: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ». نفس‌محوری، حتی اگر با واژه‌های لطیف و شاعرانه پوشانده شود، در نهایت به بت‌سازی از میل و خواهش انسان می‌انجامد، ازاین‌رو، قرآن به‌جای رمانتیزه‌کردن دلبستگی‌ها، بر تزکیه نفس و مهار هوا تأکید دارد.

سیره حضرت ختمی‌مرتبت پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌السّلام نیز مؤید همین رویکرد است. در این سیره، محبت جایگاهی رفیع دارد، به‌گونه‌ای که فرمودند «هلِ الدّین إلّا الحُب»؛ آیا دین جز محبت است، اما این محبت همواره در چارچوب عقل، شریعت و مسئولیت آن هم در قبال خداوند و ائمه اطهار تعریف می‌شود. هیچ‌گاه دیده نمی‌شود که دلبستگی‌های عاطفیِ خارج از ضابطه، به‌عنوان نردبان سلوک توصیه شوند، به‌عکس، هشدار نسبت به فریب نفس در لباس معنویت، از مضامین پرتکرار تعالیم معصومان است.

ادعای برخی عارف‌نمایان که انسان اگر لحظه‌ای از عشق مجاز خالی شود، فانی و هلاک می‌شود، در ظاهر سخنی بلند است، اما در عمل به بی‌بندوباری می‌انجامد که با منطق قرآن سازگار نیست. قرآن انسان را موجودی مختار می‌داند که در مسیر هدایت و ضلالت در نوسان است و همواره امکان بازگشت دارد؛ نه موجودی که با یک غفلت لحظه‌ای، هستی‌اش از هم فروبپاشد.

جمع‌بندی آن‌که، عشق در منطق وحی، امری تربیتی و جهت‌مند است، نه تجربه‌ای مبهم که با هر تعلّقی قابل تحقق باشد. تبدیل عشق مجازی انسان‌محور به یک اصل سلوکی، هرچند با پوشش عرفان و دین عرضه شود، در تعارض آشکار با آیات قرآن و سیره نبوی قرار دارد. راه خدا از مهار نفس و اطاعت می‌گذرد، نه از تقدیس دلبستگی‌هایی که بیش از آنکه رو به آسمان داشته باشند، ریشه در عمق زمین دارند که موجبات انحرافات بعدی را در فرد و جامعه فراهم می‌کند.

انتهای پیام/+