اندیشکده آمریکایی: آیا ظرفیت‌های ترکیه با جاه طلبی اردوغان متناسب است؟ بخش اول

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها بسیاری از اندیشکده‌ها و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی، یک بار دیگر به بر روی نقش منطقه‌ای و بین‌المللی ترکیه، متمرکز شده‌اند.

شاید بیشتر به این دلیل که خود مقامات ترکیه و رسانه‌های نزدیک به دولت و حزب حاکم این کشور، مداوماً از افزایش اهمیت نقش ترکیه صحبت می‌کنند. اما در طرف مقابل، اندیشکده‌ها و رسانه‌های غربی، از این موضوع سخن به میان می‌آورند که حتی با وجود آرزوهای دور و دراز آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تاسیس یک نظم منطقه‌ای جدید، قرار نیست نقش خاصی برای ترکیه تعریف شود.


دوماهنامه فارین افرز متعلق به اندیشکده «شورای روابط خارجی آمریکا» در مقاله‌ای مفصل، بر روی این موضوغ تمرکز کرده و به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال است: آیا ترکیه، همچنان که بارها از سوی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور و هاکان فیدان وزیر امور خارجه این کشور بیان شده، یک قدرت تغییر دهنده و تعیین‌کننده است یا بر روی ارض واقع، با نوعی از بلوف سیاسی و دیپلماسی روبرو هستیم؟

به بیانی روشن، عدم انطباق میزان واقعی قدرت ترکیه با جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای رئیس جمهور این کشور، از نکاتی است که توجه اندیشکده‌های غربی را به سوی خود، جلب کرده است.

این موضوع در شرایطی مهم‌تر می‌شود که به خاطر بیاوریم ترکیه دچار یک بحران اقتصادی و مالی گسترده و عمیق شده و بیش از دو سال است که حزب عدالت و توسعه (آکپارتی) به رهبری اردوغان، برای نخستین بار در دو دهه اخیر، به رده دوم جدول قدرتمندترین احزاب ترکیه تنزل پیدا کرده و پله نخست حالا به حزب جمهوری خلق (ج.ه.پ) تعلق دارد.

به باور اندیشکده‌ها و تحلیلگران آمریکایی و اروپایی، دیدگاه آنکارا در مورد رهبری منطقه‌ای - به ویژه در خاورمیانه - با قدرت نظامی، اقتصادی یا دیپلماتیک آن مطابقت ندارد. کما این که مداخله سنگین ترکیه در سوریه، عراق و لیبی بدون منابع یا اتحادهای لازم برای تبدیل حضور در میدان نبرد به نظم سیاسی، عملاً به دردسرهای منطقه تبدیل شد.

اینجاست که به قول آصلی آیدن تاشباش، تحلیلگر ترکیه‌ای مقیم آمریکا: «سیاست خارجی کنونی ترکیه بیشتر بر اساس روایت و جاه‌طلبی مبتنی بر دیدگاه نئوعثمانی یا قرنِ ترکیه بنا شده است و از منظر ظرفیت قدرت سخت و پذیرش پایدار منطقه‌ای، دچار ضعف و مشکل است».

ترکیه و آسیب‌های محوریتِ اردوغان

از دید تحلیلگران موسسه بروکینگز، ترکیه به عنوان یک کشور عضو ناتو و دارای موقعیت ژئوپولیتیک قابل توجه، در چند سال اخیر، بیش از هر زمان دیگری فردمحور شد و برجسته شدن نقش اردوغان به جای روایت‌های مرتبط با اهمیت خود ترکیه، عملاً منجر به تضعیف جایگاه ترکیه شده است. چرا که در ترکیه، به جای تلاش برای تقویت نیروهای ساختاری عمیق، اهمیت روابط با ناتو، اصلاحات اقتصادی یا روندهای جمعیتی که قدرت واقعی ترکیه را نیز شکل می‌دهند، کل قدرت لنز تبلیغاتی کشور، بر روی نقش اردوغان زوم کرده است.

طرح چنین دیدگاه هایی، نشان دهنده یک روند شکاکانه گسترده‌تر در محافل سیاست خارجی غرب در مورد نقش خودخوانده ترکیه به عنوان یک هژمون منطقه‌ای در حال ظهور به جای یک قدرت متوسط با محدودیت‌ها است. بروکینگز بر این باور است که موقعیت جهانی ترکیه قابل توجه است، اما نفوذ آن با نقش منطقه‌ای که اردوغان ادعا می‌کند، متناسب نیست.


همچنین در گزارش اندیشکده آمریکایی مرکز سیاست خارجی ویلسون، آشکارا به این اشاره شده که «تعامل خارجی ترکیه ارتجاعی و شخصی شده است. به این معنی که سیاست خارجی آنکارا منعکس‌کننده دیدگاه و ترجیحات ریسک اردوغان است، نه برنامه‌ریزی استراتژیک منسجم. حالا مدت‌هاست که موفقیت‌های اولیه ترکیه در حوزه عربی کمرنگ شده‌اند و جنگ سوریه محدودیت‌های ساختاری در توانایی ترکیه برای شکل دادن به نتایج پایدار را آشکار کرده است. به همین خاطر می‌توان گفت: کوته‌بینی استراتژیک و زیاده‌روی، جایگزین چالاکی سیاست خارجی ترکیه شده است».

اردوغان از ترامپ چه خواست، چه گرفت؟

در مقاله فارین افرز درباره مشکلات و چالش‌های سیاست خارجی ترکیه، به خطاهای رئیس جمهور این کشور در قبال آمریکا اشاره شده و می‌گوید: اردوغان در اواخر سپتامبر سال 2025 میلادی، با این تصور برای دیدار با دونالد ترامپ به کاخ سفید رفت که می‌تواند از این دیدار، با دست پر و پیروزی بیرون بیاید. اردوغان چشم‌انداز بزرگی از رهبری ترکیه در خاورمیانه را برای مردم خود بازگو کرده بود. اما این چشم‌انداز به طور فزاینده‌ای با شک و تردید روبرو شد. مخالفت‌های داخلی و مشکلات اقتصادی نیاز به توجه مداوم اردوغان داشت و پس از 23 سال حضور در قدرت، میراث سیاسی و اجرایی او عملاً لکه‌دار شد. در آغاز، تصور می‌رفت که موفقیت نیروهای مخالف تحت حمایت ترکیه در سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه، فرصتی طلایی برای گسترش نفوذ ترکیه فراهم می‌کند، اما مشخص شد که چالش‌ها بسیار است و به عنوان مثال، وظیفه عظیم بازسازی سوریه فراتر از توانایی ترکیه است. به همین خاطر، اردوغان انتظار داشت تا در این مسیر از دونالد ترامپ کمک بگیرد. آن هم در شرایطی که با وجود اختلافات موشکی بین واشنگتن و آنکارا، ترامپ اردوغان را به عنوان شریکی برای کمک به ثبات خاورمیانه می‌دید. چرا که ترکیه بر حماس نفوذ داشت و می‌توانست در جریان مذاکرات آتش‌بس مفید باشد و از تلاش‌های حفظ صلح و بازسازی در غزه و اوکراین حمایت کند. ترامپ، برخلاف اسلاف خود، بارها از نسخه تمامیت خواه و غیرلیبرال اردوغان و تعادل ژئوپلیتیکی ماهرانه او تعریف و تمجید کرد و او را «دوست» و «رهبری بسیار قوی» توصیف کرد. مقامات ترکیه نیز به نوبه خود امیدوار بودند که احیای همکاری با ترامپِ اهل معامله، به ترکیه کمک کند تا جایگاه خود را در خاورمیانه ارتقا دهد.


در مقاله فارین افرز به این اشاره شده که در آغاز، به نظر می‌رسید که مقامات آنکارا به آرزوی خود رسیده‌اند. تنها چند روز پس از سفر اردوغان به واشنگتن، ابراهیم کالین رئیس سرویس اطلاعاتی میت ترکیه، به مذاکرات مصر در مورد آتش‌بس در غزه پیوست و آنکارا رسماً وارد مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین می‌شد.

در جریان توافق آتش‌بس در 13 اکتبر، اردوغان در کنار ترامپ و رهبران مصر و قطر ایستاد. این تصویر، برای هواداران رئیس جمهور ترکیه در داخل، بسیار نمادین بود. به خصوص با یادآوری این که دستگاه رسانه‌ای حزب حاکم ترکیه، وعده داد که بر اساس توافق اردوغان – ترامپ، سربازان ارتش ترکیه نیز به عنوان حافظ صلح در غزه حضور خواهند داشت.

چنین چیزی برای طرفداران اردوغان، به این معنی بود که مدت‌ها پس از حکومت چهارصدساله عثمانی در فلسطین، یک بار دیگر سربازان ترکیه بدانجا خواهند رفت. اگر چه در سال‌های اخیر، نیروهای ترکیه در عراق، لیبی و سوریه نیز فعال بوده‌اند. اما ورود به غزه برای ترکیه، اهمیت بیشتری دارد یا حداقل اردوغان می‌خواهد ترک‌ها این‌طور باور کنند!

آیا ترکیه شریک آمریکا است؟

بسیاری از اندیشکده‌های خارجی، از جمله موسسه تحقیقات سیاست خارجی، بر این باورند که با وجود تبلیغات گسترده اردوغان – فیدان درباره احتمال حضور نیروهای ترکیه در غزه به عنوان حافظ صلح، همین حالا هم بخشی از اقدامات آنکارا از دید غرب، به عنوان اهداف «تجدیدنظرطلبانه» ارزیابی شده و ترکیه فضای چندانی برای همکاری با متحدان غربی ندارد.

از این نظر، جایگاه ترکیه در ناتو و به ویژه نزد آمریکا با ابهام استراتژیک روبرو شده و در منطقه نیز جایگاه چندانی ندارد. از این گذشته، به قول موسسه واشنگتن، ادعای پیروزی ترکیه در سوریه، عملاً دستاوردی نداشته و آنکارا نتوانسته بین جوامع محلی پل ایجاد کند.

رویکرد گزینشی – جانبدارانه و اتحاد با جناح‌ها یا گروه‌های ایدئولوژیک منتخب، توانایی ترکیه را در شکل‌دهی به نظم سیاسی پایدار محدود کرده است. این موسسه آمریکایی می‌گوید: «جاه‌طلبی‌های رهبری باید با استراتژی فراگیر و سرمایه دیپلماتیک همراه باشد، که ترکیه فاقد آن است».
ادامه دارد...

انتهای پیام/