افسارگسیختگی دلار، سکه و طلا زیر سایه سکوت بانک مرکزی و دولت

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ آنچه امروز در بازار ارز، طلا و سکه جریان دارد، نه یک شوک ناگهانی است و نه نتیجه رفتار هیجانی چند معامله‌گر؛ این وضعیت حاصل ماه‌ها تعلل، تصمیم‌نگرفتن و ارسال سیگنال‌های متناقض از سوی سیاست‌گذار است. بازار، مسیر امروز خود را یک‌شبه طی نکرده و بارها هشدارهایش را با نوسان‌های پیاپی داده بود، اما نه دولت و نه بانک مرکزی، واکنش متناسب و به‌موقعی نشان ندادند.

دلار حالا به کانال 142 هزار تومان رسیده و عملاً به شاخص بی‌اعتمادی تبدیل شده است؛ شاخصی که هر افزایش آن، بازار سکه و طلا را یک پله بالاتر می‌برد. وقتی سیاست‌گذار ارزی نتواند افق روشنی از آینده نرخ ارز ترسیم کند، طبیعی است که بازار راه خود را برود و سرمایه‌ها به سمت دارایی‌هایی حرکت کنند که از کاهش ارزش پول ملی در امان باشند.

سؤال اصلی اینجاست که بانک مرکزی در این مدت دقیقاً چه کرده است؟ ابزارهای سیاستی که بارها از آن‌ها سخن گفته می‌شود، چرا پیش از رسیدن بازار به این نقطه به کار گرفته نشدند؟ فاصله معنادار میان نرخ‌های رسمی و بازار آزاد، نه‌تنها کاهش نیافت، بلکه امروز به عاملی برای تشدید سفته‌بازی و بی‌اعتمادی بدل شده است. سکوت در برابر رشد انتظارات تورمی، عملاً به معنای واگذاری میدان به بازار بوده است.

در سوی دیگر، دولت نیز نمی‌تواند خود را کنار بکشد. کسری بودجه مزمن، بلاتکلیفی در نحوه تأمین منابع و تردیدها درباره فشار بر منابع بانک مرکزی، پیام‌های نگران‌کننده‌ای به بازار مخابره کرده است. وقتی هنوز مشخص نیست دولت با چه مکانیسمی قصد جبران کسری‌ها را دارد، بازار بدترین سناریو را مبنا قرار می‌دهد و قیمت‌ها پیش‌دستانه بالا می‌روند.

نکته قابل‌تأمل این است که دولت و بانک مرکزی، بارها از کنترل تورم و ثبات اقتصادی سخن گفته‌اند، اما واقعیت بازار چیز دیگری را فریاد می‌زند. افزایش مداوم قیمت ارز، به‌سرعت خود را در بازار طلا و سکه نشان داده و این چرخه، دیر یا زود به سفره مردم ختم خواهد شد. با این حال، پاسخ عملی مشخصی به این تحولات داده نشده است.

بازار امروز یک پرسش صریح دارد؛ چرا زمانی که امکان مدیریت و اصلاح وجود داشت، اقدامی انجام نشد؟ چرا سیاست‌های پولی و مالی پیش‌دستانه نبودند و اجازه داده شد انتظارات تورمی تا این اندازه تقویت شود؟ اگر قرار است کنترل بازار فقط در حد شعار باقی بماند، اعداد فعلی نه سقف قیمت‌ها، بلکه مقدمه سطوح بالاتری خواهد بود.

ادامه این سکوت، به معنای پذیرش مسیر فعلی است؛ مسیری که هر روز هزینه بیشتری به اقتصاد و معیشت تحمیل می‌کند. حالا توپ در زمین دولت و بانک مرکزی است؛ یا باید مسئولیت شرایط فعلی را بپذیرند و با تصمیم‌های روشن و هماهنگ وارد عمل شوند، یا بازار همچنان جلوتر از سیاست‌گذار حرکت خواهد کرد.

انتهای پیام/