بازی بزرگ در جنوب یمن

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم ، رقابت پنهان و گاه آشکار عربستان سعودی و امارات متحده عربی در جغرافیای یمن، به‌ویژه در استان‌های شرقی و جنوبی (المهره، شبوة، حضرموت و عدن)، وارد فاز تازه‌ای شده است. پس از عقب‌نشینی تاکتیکی نیروهای ائتلاف از بخش‌هایی از شمال، این رقابت اکنون بر سر کنترل مسیرهای انرژی، بنادر، و گذرگاه‌های دریایی استراتژیک در جنوب یمن متمرکز شده است.

شکاف میان ریاض و ابوظبی، ضمن فراهم‌کردن فرصت‌های خاص برای انصارالله، در عین حال تهدیدهای جدی برای یکپارچگی جغرافیای یمن ایجاد می‌کند. پیگیری تحولات نشان می‌دهد که اختلافات ریاض–ابوظبی در ارتباط با یمن، از جهاتی با طرح‌های بزرگ‌تر محور عبری–عربی–غربی همگرایی دارد؛ هدف راهبردی مشترک این محور، تثبیت نفوذ در دریای سرخ و خلیج عدن، کنترل گذرگاه باب‌المندب و خطوط انتقال انرژی است.

منافع اسرائیل اقتضا می‌کند جنوب یمن به نوار امنیتی دریایی برای این رژیم تبدیل شود تا چتر امنیتی دریایی خود را از بندر ایلات تا عدن با اتصال به پایگاه‌های دریایی بریتانیا و آمریکا گسترش دهد. ابوظبی در این الگو هماهنگ با رژیم صهیونیستی، متمایل به نفوذ در عدن برای کنترل بنادر جنوبی یمن است. ریاض نیز تمرکز بر شرق یمن و گذرگاه‌های زمینی به عمان را دنبال می‌کند که به مسیرهای ترانزیت نفت و گاز مرتبط است.

تهدیدهای سه‌گانه 

در این شرایط تهدیدهایی پیش‌روی انصارالله قرار دارد؛ نخست، تجزیه عملی جنوب؛ ابوظبی با حمایت از شورای انتقالی جنوب و مدیریت شبه‌دولت محلی در عدن، تلاش می‌کند شکاف جغرافیایی را تثبیت کند. دوم، تهدید نفوذ امنیتی اسرائیل؛ هرگونه حضور امنیتی رسمی یا پوشش اطلاعاتی اسرائیل در پایگاه‌های تحت مدیریت امارات در جنوب، تهدیدی برای عمق استراتژیک انصارالله به شمار می‌رود. سوم، رقابت ریاض–ابوظبی به‌مثابه تاکتیک فرسایش؛ هر دو بازیگر می‌توانند از این رقابت، بهانه‌ای برای تداوم بی‌ثباتی بگیرند که مانع شکل‌گیری حاکمیت واحد می‌شود.

فرصت‌های طلایی برای صنعا و متحدانش در کنار تهدیدهای فوق، در این شرایط فرصت‌هایی نیز پیش‌روی انصارالله و متحدانش وجود دارد که از آن‌ها می‌توان جهت جلوگیری از تجزیه یمن و تقویت جبهه مقاومت استفاده کرد؛ اول، بهره‌گیری از شکاف در اتحاد ائتلاف؛ اختلاف ریاض و ابوظبی می‌تواند فرصتی برای خنثی‌سازی فشارها علیه یمن به وجود آورد. دوم، تقویت دیپلماسی با عمان و برخی بازیگران خنثی؛ شرایط موجود و گسترش تهدید اسرائیل در منطقه، فرصت مناسبی برای یمن ایجاد می‌کند تا با ایجاد موازنه از طریق برخی بازیگران بی‌طرف مانند عمان، فشارها علیه دشمنان یمن را تشدید کند. سوم، بازتعریف مسئله یمن به‌عنوان بحران واحد؛ تشدید بحران در یمن در کل منطقه اثر می‌گذارد.

از این رو این شرایط می‌تواند به نفع سیاست‌های تهران و صنعا تمام شده و دشمنان یمن را ناکام گذارد. چهارم، فعال‌سازی اهرم امنیت دریایی؛ در شرایط موجود یمن می‌تواند با حضور مؤثر در خطوط دریایی حدفاصل بندر الحدیده و سواحل غربی عدن به‌عنوان عامل فشار اقتصادی و سیاسی استفاده کند.

بازتعریف موازنه قدرت

با توجه به تهدیدها و فرصت‌های موجود، چند راهبرد پیش‌روی ایران و یمن برای مقابله با دشمنان مشترک قرار دارد؛ راهبرد نخست، راهبرد رسانه‌ای است‌. افشاگری مستمر درباره نقش اسرائیل در جنوب یمن، به‌ویژه در بنادر و پایگاه‌های امارات، برای تحریک حساسیت افکار عمومی منطقه به خصوص با توجه به افزایش نفرت عمومی علیه اسرائیل، بسیار موثر است. راهبرد دوم، راهبرد میدانی است؛ تقویت خطوط مراقبت دریایی و پهپادی در شعاع باب‌المندب تا سقطری، تا حدود زیادی می‌تواند هزینه‌های درگیری برای دشمنان یمن را افزایش دهد. راهبرد سوم، استفاده از ظرفیت سازمان‌های منطقه‌ای مانند اکو و دیگر سازوکارهای آسیایی بدون حضور غرب برای مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان منطقه‌ای این رژیم است. راهبرد چهارم، ایجاد جبهه سیاسی واحد از طریق پیوندهای اقتصادی، اجتماعی و نظامی با گروه‌های جنوب مخالف تجزیه و اتحاد با قبایل یمنی که اغلب نسبت به حضور خارجی حساس و منتقدند. راهبرد پنجم، به‌کارگیری تاکتیک‌های بازدارندگی دریایی مشابه عملیات علیه کشتی‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی، برای افزایش هزینه حضور در جنوب.

مدیریت بحران و تبدیل تهدید به فرصت

در مجموع رقابت ریاض–ابوظبی در کنار تشدید تهدیدات اسرائیل علیه یمن، با مدیریت هوشمندانه می‌تواند به فرصتی برای انصارالله و متحدان منطقه‌ای‌اش جهت بازتعریف موازنه قدرت تبدیل شود. کلید این موفقیت، ترکیب دیپلماسی تقابلی با بازدارندگی هوشمندانه دریایی و زمینی است، به گونه‌ای که هزینه‌های حضور محور عبری–عربی–غربی فراتر از منافع آن‌ها شود.

یادداشت از: حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمد ملک‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

انتهای پیام/