عامل جنایت شهرری: 3 روز در گاوداری زندگی کردم/فقط بچه محل بودیم

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرری، چند روز قبل مرگ مرد جوانی بر اثر ضربه چاقو در یکی از پارک‌های شهرری به پلیس گزارش شد. بررسی‌ها نشان داد این حادثه در جریان یک درگیری رخ داده و عامل قتل پس از جنایت متواری شده است. با اقدامات پلیسی، هویت متهم شناسایی و وی که به ورامین گریخته و در گاوداری مخفی شده بود، دستگیر شد. متهم پس از بازداشت به قتل اعتراف کرد و انگیزه خود را اختلافات شخصی اعلام کرد. جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس قرار گرفت.

گفت‌وگو با متهم

- از کِی مقتول رو می‌شناختی؟

- ما بچه‌محل بودیم. سال‌ها همدیگه رو می‌شناختیم، ولی دوستی خاصی بین‌مون نبود. فقط سلام و علیک معمولی.

- روز حادثه چی شد که کار به درگیری کشید؟

- اون روز توی پارک دیدمش. حال و روزش عادی نبود، عصبی بود، حرف‌های نامربوط می‌زد. اولش سعی کردم محلش نذارم، ولی سر یه بحث الکی مشاجره‌مون شد.

- بعد از مشاجره چه اتفاقی افتاد؟

- من رفتم خونه. فکر می‌کردم تموم شده، اما چند ساعت بعد دیدم مقتول با چند نفر از رفقاش اومدن جلوی خونه‌مون. شروع به تهدید و فحاشی کردن.

- چرا همون‌جا درگیری پیش نیومد؟

- نمی‌خواستم جلوی خونه و خانواده‌ام دعوا بشه. گفتم اگه حرفی دارن، جای دیگه. قرار گذاشتیم چند ساعت بعد تو یکی از خیابون‌های شهرری.

- درگیری چطور شروع شد؟

- بحث لفظی بود، اما خیلی زود به هل‌ دادن و زد و خورد کشید. چند نفر بودن و فضا ملتهب شد. همه‌چی تو چند دقیقه از کنترل خارج شد.

- چه شد که از چاقو استفاده کردی؟

- چاقو همراهم بود، ولی قصد استفاده نداشتم. توی درگیری، از ترس و عصبانیت، یه لحظه کنترلم رو از دست دادم. همون یک ضربه همه‌چی رو خراب کرد.

- بعد از حادثه چه کردی؟

- وقتی دیدم افتاد زمین و حالش بده، شوکه شدم. ترسیدم. از محل فرار کردم. نمی‌دونستم چی کار باید بکنم.

- چرا به ورامین رفتی؟

- جایی نداشتم برم. یکی از آشناها گاوداری داشت. چند روزی اونجا موندم. نه آرامش داشتم، نه خواب درست. مدام صحنه جلوی چشمم بود.

- مصرف مواد یا اعتیاد داشتی؟

- نه. نه اون شب، نه قبلش. اصلاً اهل مواد نیستم.

- الان که دستگیر شدی، چه احساسی داری؟

- پشیمونم. هیچ توجیهی نداره. یه لحظه عصبانیت، دو تا خانواده رو بدبخت کرد؛ هم خانواده اون، هم خانواده خودم.

- اگر به عقب برگردی، چی رو عوض می‌کنی؟

- اصلاً سر اون بحث نمی‌ایستادم. می‌رفتم، بی‌خیال می‌شدم. کاش می‌شد زمان برگرده عقب.

- حرف آخرت؟

- از خانواده مقتول عذرخواهی می‌کنم. می‌دونم هیچ‌چیزی جبران نمی‌کنه، ولی حقیقتاً قصد کشتن نداشتم. تا آخر عمرم با این عذاب وجدان زندگی می‌کنم.

انتهای پیام/