حقیقتی درباره رفتن «بیضایی» که آن را مخفی می‌کنند!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با درگذشت مرحوم بهرام بیضایی چهره بزرگ هنری، سینمایی و ادبی کشورمان دور از میهن، بسیاری از گویه‌ها و دیدگاه‌هایی که در فضای رسانه‌ای و هنری منتشر شده است، از افسوس و دریغ فوت او دور از وطن می‌گوید. مطالبی که در میان آنها علت فاصله او از کشور را معلول آن می‌داند که این هنرمند و چهره ادبی که سالیان درازی در ایران نمایشنامه نوشت و اجرا کرد و فیلم‌های گوناگونی ساخت و پژوهش‌های متعددی را در حوزه ادبیات منتشر کرد، به خاطر سانسور و ممیزی از ایران رفت!

اما حقیقت چیست؟ فیلم‌های بیضایی به کرات نامزد سیمرغ جشنواره فیلم فجر شده و 16 بار فیلم‌های او و خودش این سیمرغ را با خود به خانه برده‌اند. او حتی برای آخرین فیلمش یعنی «وقتی همه خوابیم» در 6 بخش نامزد و در 3 بخش به غیر از سیمرغ مردمی بخش بین الملل موفق به کسب سیمرغ شد؛ آن هم در دوران جشنواره فیلم فجر 27 به دبیری مجید شاه‌حسینی و ریاست سینمایی محمدرضا جعفری جلوه و در واقع در دوران اصولگرایی.

این درحالی است که به گفته سعید مستغاثی منتقد سینما «وقتی همه خوابیم»، «با وجود مخالفت‌های کمیسیون نمایش، با دخالت وزارت ارشاد و معاونت سینمایی، علیرغم موضوع تراژیک و نامناسب برای ایام عید، در بهترین اکران سال یعنی نوروز 1388 برپرده سینماها رفت و اعتراض بسیاری از فیلمسازان و تولیدکنندگان را درآورد که گویا وزارت ارشاد به نورچشمی خود، امکانات ویژه ای داده که با وجود ضعف های فراوان، هم آن را به جشنواره آورد، هم در بخش مسابقه شرکت داد، هم 6 جایزه برایش تدارک دید و هم طلایی ترین اکران سال را در اختیارش گذارد!»

البته در این شکی نیست که ممیزی‌های آیین‌نامه‌ای اعتراض هنرمندان را به دنبال داشته است و بیضایی نیز از این قاعده مستثنا نیست خصوصاً به خاطر توقیف فیلم «سگ‌کشی» که البته آن هم بی‌ربط با اختلافات با تهیه‌کننده نبود. اما آنچه که علت اصلی رفتن بیضایی است وجه دیگری دارد که کمتر از آن باخبریم و البته جریان منتقد دوست ندارد که آن را بیان کند و از زیر خاک بیرون بیاورد، خصوصاً آنکه پای خودش در میان است!

تمام سر و راز ماجرا در آخرین فیلم بیضایی است. «وقتی همه خوابیم» فیلمی است که به جریان پشت پرده سینما نقد وارد می‌کند و آن ها را به چالش می‌کشد؛ از فساد و رفتار غیراخلاقی گلایه‌مند است حتی به رسانه‌های سینمایی. اما این دیدگاه او به مذاق همان‌هایی که تا روز قبل از اکران فیلمش در جشنواره فیلم فجر، برای او دست می‌زدند و استاد استاد می‌گفتند خوش نیامد و باعث شد که در نشست رسانه‌ای فیلمش به او بتازند و بعد هم در رسانه‌ها و مطبوعات سینمایی خود تلاش کنند تا او را زیر سؤال ببرند. همان چیزی که خود او در پیام صوتی که از خودش برای مراسم گرامیداشت ناصر تقوایی فرستاد از آن با دلخوری و ناامیدی انتقاد کرد و گفت: برای ذبح فیلم در نشریات سینمایی خود جشن گرفتند!
(کلیپ پیام صوتی در ادامه)

 

 

او در ویدیویی دیگر که در فضای مجازی منتشر شده است به صراحت از همین افراد و جریان انتقاد می‌کند و می‌گوید که نمی‌خواستم تیرباران نظرات یلخیه افرادی بشم که وقتی سودشان در میان است من آدم خوبی هستم وقتی که سودشان در میان نیست از هیچ هم کمترم (نقل به مضمون). من خودم می‌دانم چی هستم و محدودیت‌هایم چیست، آرزوهایم چیست و موانعم چیست. اصلا خودم را نمی‌سپارم به آدم‌هایی که فردا هم معلوم نیست همین حرف‌ها را می‌زنند؛ چنانچه در بسیاری از این موارد این اتفاقات افتاده است. 

چرا این اتفاق افتاد؟ چون این جریان متنفذ اصولاً تا زمانی که هنرمند همراه و هم‌نظر او در هر زمینه و دیدگاه خصوصاً زمینه‌های فکری و ایدئولوژیک باشد، دوستش دارند و گرنه بلافاصله با او تسویه حساب می‌کنند. رفتاری که مشابهش را با مرضیه برومند (شاگرد قدیمی بهرام بیضایی) نیز در مراسم ترحیم داریوش مهرجویی کردند چنانچه می‌دانیم...

جالب است که در فیلمی که از حضور او در آخرین باری که در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر حاضر شده است نیز مشخص است که آنهایی که باید در کنار او باشند نیستند، سالن تقریباً نیمه خالی است و بیضایی در غریبی خاصی به دعوت مرحوم استاد اکبر عالمی روی صحنه می‌رود تا سیمرغ فیلم مردمی‌اش را بگیرد. (فیلم لحظه سیمرغ مردمی او در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر در ادامه)

 

 

این همان حقیقتی است که درباره بیضایی گفته نمی‌شود و بهتر است بگوییم دوست ندارند آن را بدانیم و بهتر آنکه گفته شود آن را مخفی می‌کنند. بیضایی درواقع دل‌شکسته از آنهایی شد که فکرش را نمی‌کرد با او اینگونه بی‌مهری کنند و رفتاری ضدسینمایی و ضدهنری داشته باشند و به خاطرآنکه یک واقعیت تلخ درباره سینما بگوید با او رفتاری را کنند که در خواب هم نمی‌دید.

حالا با گذشت 17 سال از آن روزها که کمتر این حقیقت عیان شده، آدم‌هایی برای او اشک تمساح می‌ریزند، از هجران او در غربت فریاد می‌زنند و البته جهت این هجرت را به سمتی دیگر می‌برند که خود علت اصلی این فقدان و دوری‌اند. وگرنه بیضایی در تمام آن سال‌ها با وجود انتقاداتش در حال کار کردن بود؛ از نگارش مقالات و پژوهش تا اجرای نمایش و ساخت فیلم چنانچه دیگر فیلمسازان و هنرمندان در حال کار کردن هستند. البته اگر این حلقه دیکتاتور درون سینما بگذارد.

نویسنده: محمدباقر صنیعی منش

انتهای پیام/