رقابت کریدوری در قفقاز و آسیای میانه؛ کمک به همگرایی یا عامل واگرایی؟

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، تحولات ژئوپلیتیکی اوراسیا در دهه سوم قرن بیست‌ویکم بیش از هر زمان دیگری با «جغرافیای ترانزیت» گره خورده است. اگر در گذشته، منابع انرژی یا اتحادهای نظامی نقش محوری در تعیین موازنه قدرت ایفا می‌کردند، امروز کریدورهای حمل‌ونقل و اتصال‌گرایانه به یکی از مهم‌ترین ابزارهای قدرت اقتصادی و سیاسی بدل شده‌اند.

سال 2025 را می‌توان نقطه عطفی در این روند دانست؛ سالی که در آن رقابت کریدوری نه‌تنها شتاب گرفته، بلکه به عاملی تعیین‌کننده در بازتعریف نظم ژئوپلیتیک آینده اوراسیا تبدیل شده است.

در این چارچوب، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به صحنه اصلی «جنگ کریدورها» بدل شده‌ است؛ جنگی خاموش اما عمیق که پیامدهای اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی گسترده‌ای برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به همراه دارد.

کریدور میانی در برابر مسیرهای سنتی روسیه و ابتکارات چین

یکی از مهم‌ترین محورهای این رقابت، تشدید جایگاه «کریدور میانی» یا مسیر ترانس‌خزر است. این کریدور که از چین آغاز شده و پس از عبور از آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز جنوبی و ترکیه به اروپا متصل می‌شود، در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از جنگ اوکراین اهمیت مضاعفی یافته است. تضعیف مسیرهای سنتی عبوری از روسیه و افزایش ریسک‌های سیاسی و تحریمی، کشورهای اروپایی و آسیایی را به سمت مسیرهای جایگزین سوق داده و کریدور میانی را به یکی از جدی‌ترین گزینه‌ها تبدیل کرده است.

روسیه به‌طور سنتی ستون فقرات ترانزیت اوراسیا بوده و شبکه ریلی و جاده‌ای گسترده این کشور، شرق و غرب را به هم متصل می‌کرد. با این حال تحولات ژئوپلیتیکی اخیر، از جمله تحریم‌های گسترده غرب علیه مسکو، موجب کاهش جذابیت این مسیر شده است.

در واکنش به این وضعیت، روسیه تلاش کرده با تقویت کریدور شمال–جنوب و توسعه پیوندهای ترانزیتی با ایران، هند و کشورهای خلیج فارس، جایگاه خود را حفظ کند. اما واقعیت این است که بخشی از بار ترانزیتی که پیش‌تر از خاک روسیه عبور می‌کرد، اکنون به سمت مسیرهای جایگزین سوق یافته است.

در سوی دیگر، چین به‌عنوان بازیگر اصلی اتصال‌گرایی اوراسیا، ابتکار «کمربند و راه» را همچنان به‌عنوان چارچوب کلان توسعه ترانزیتی خود دنبال می‌کند. پکن در ابتدا تمرکز زیادی بر مسیرهای شمالی عبوری از روسیه داشته، اما در سال‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای به تنوع‌بخشی مسیرها روی آورده است.

کریدور میانی برای چین نه‌تنها یک مسیر جایگزین، بلکه ابزاری برای کاهش وابستگی به یک مسیر خاص و افزایش انعطاف‌پذیری ژئوپلیتیکی محسوب می‌شود. با این حال، چین در عین حمایت از کریدور میانی، همچنان به مسیرهای جنوبی و کریدور اقتصادی چین–پاکستان و نیز مسیرهای عبوری از ایران توجه ویژه دارد و تلاش می‌کند سبدی متنوع از مسیرهای ترانزیتی در اختیار داشته باشد.

نقش فزاینده ترکیه و جمهوری آذربایجان

در میان بازیگران منطقه‌ای، ترکیه و جمهوری آذربایجان بیش از دیگران از تحولات جدید سود برده‌اند. ترکیه با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیکی منحصربه‌فرد خود، سال‌هاست که در پی تبدیل شدن به هاب ترانزیتی میان آسیا و اروپا است.

کریدور میانی این هدف را بیش از هر زمان دیگری در دسترس آنکارا قرار داده است. سرمایه‌گذاری‌های گسترده ترکیه در زیرساخت‌های ریلی، بنادر و لجستیک، به‌ویژه در شرق این کشور، نشان‌دهنده عزم جدی آنکارا برای تثبیت نقش خود در اتصال شرق به غرب است.

جمهوری آذربایجان نیز به‌عنوان حلقه اتصال آسیای مرکزی به قفقاز و آناتولی، جایگاهی کلیدی در این معادله دارد. بندر باکو در دریای خزر، خطوط ریلی متصل‌کننده به گرجستان و ترکیه و پروژه‌هایی نظیر راه‌آهن باکو – تفلیس – قارص، همگی در خدمت تقویت نقش ترانزیتی این کشور قرار گرفته است.

برای باکو، کریدور میانی صرفاً یک پروژه اقتصادی نیست، بلکه ابزاری ژئوپلیتیکی برای افزایش وزن منطقه‌ای و کاهش وابستگی به بازیگران سنتی محسوب می‌شود. هم‌زمان، ترکیه و آذربایجان تلاش کرده‌اند این نقش ترانزیتی را با پیوندهای سیاسی و امنیتی تقویت کنند.

همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه در قالب سازمان کشورهای ترک‌زبان، نمونه‌ای از این رویکرد است که هدف آن ایجاد یک فضای همگرا در امتداد کریدور میانی است. این روند، به‌ویژه در سال 2025، به‌طور محسوسی بر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تأثیر گذاشته است.

پیامدهای اقتصادی رقابت کریدوری

از منظر اقتصادی، رقابت کریدوری فرصت‌ها و چالش‌های متعددی را برای کشورهای منطقه به همراه داشته است. برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی، دسترسی به مسیرهای متنوع ترانزیتی به معنای کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل، افزایش صادرات و کاهش وابستگی به یک یا دو مسیر محدود است. قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان با سرمایه‌گذاری در بنادر خزر و توسعه شبکه‌های ریلی، تلاش کرده‌اند سهم بیشتری از این مزایا کسب کنند.

در عین حال، این رقابت می‌تواند به تشدید نابرابری‌ها نیز منجر شود. کشورهایی که در قلب کریدورها قرار دارند از منافع اقتصادی قابل‌توجهی بهره‌مند می‌شوند در حالی که کشورهای حاشیه‌ای ممکن است از این روند جا بمانند. افزون بر این رقابت شدید میان مسیرها می‌تواند به مازاد ظرفیت، فشار بر منابع مالی و حتی پروژه‌های نیمه‌تمام منجر شود؛ مسائلی که در برخی کشورهای منطقه نشانه‌های آن مشاهده می‌شود.

ابعاد امنیتی و ژئوپلیتیکی

رقابت کریدوری صرفاً یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی عمیقی دارد. مسیرهای ترانزیتی به‌طور ذاتی با امنیت گره خورده ‌است و هرگونه بی‌ثباتی سیاسی یا مناقشه می‌تواند کل زنجیره را مختل کند. قفقاز جنوبی با سابقه منازعات حل‌نشده، یکی از حساس‌ترین نقاط این رقابت به شمار می‌رود. هرچند در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای کاهش تنش‌ها صورت گرفته، اما شکنندگی امنیتی همچنان یکی از چالش‌های اصلی کریدور میانی است.

از منظر ژئوپلیتیکی، جنگ کریدورها به رقابت قدرت‌های بزرگ نیز دامن زده است. ایالات متحده و اتحادیه اروپا از مسیرهایی حمایت می‌کنند که وابستگی به روسیه را کاهش دهد، در حالی که مسکو و پکن به‌دنبال حفظ نفوذ خود از طریق ابتکارات موازی هستند. این وضعیت، کشورهای منطقه را در موقعیتی پیچیده قرار داده که نیازمند سیاست خارجی متوازن و چندوجهی است.

تأثیر بر ثبات و همگرایی منطقه‌ای

یکی از پرسش‌های کلیدی این است که آیا رقابت کریدوری به همگرایی منطقه‌ای کمک می‌کند یا به واگرایی و بی‌ثباتی دامن می‌زند. پاسخ به این پرسش دوگانه است. از یک سو، توسعه کریدورها می‌تواند همکاری‌های اقتصادی و زیرساختی را تقویت کرده و منافع مشترکی ایجاد کند که به ثبات بلندمدت بینجامد.

از سوی دیگر، اگر این رقابت به بازی حاصل‌جمع صفر تبدیل شود، می‌تواند تنش‌ها را تشدید کرده و شکاف‌های ژئوپلیتیکی را عمیق‌تر کند. در سال 2025 نشانه‌هایی از هر دو روند مشاهده می‌شود. برخی ابتکارات چندجانبه و تلاش‌ها برای هماهنگی مقررات ترانزیتی، از تمایل به همکاری حکایت دارد. در مقابل، رقابت‌های پنهان و آشکار بر سر مسیرها و نفوذ، همچنان سایه‌ای از بی‌اعتمادی بر روابط منطقه‌ای انداخته است.

در نهایت جنگ کریدورها در اوراسیا بازتابی از تغییر ماهیت قدرت در نظام بین‌الملل معاصر است؛ جایی که زیرساخت لجستیک و اتصال‌گرایی به ابزارهای کلیدی ژئوپلیتیک تبدیل شده‌اند. رقابت میان کریدور میانی، مسیرهای سنتی روسیه و ابتکارات متنوع چین در سال 2025 نه‌تنها نقشه ترانزیتی منطقه، بلکه موازنه قدرت اقتصادی و سیاسی اوراسیا را نیز بازتعریف می‌کند.

نقش فزاینده ترکیه و جمهوری آذربایجان، فرصت‌ها و چالش‌های اقتصادی برای کشورهای آسیای مرکزی و پیامدهای امنیتی این رقابت، همگی نشان می‌دهد که کریدورها دیگر صرفاً مسیرهای حمل‌ونقل نیستند، بلکه شریان‌های حیاتی نظم ژئوپلیتیک آینده به شمار می‌روند. در چنین شرایطی، نحوه مدیریت این رقابت و تبدیل آن به بستری برای همکاری، یکی از مهم‌ترین آزمون‌های سیاست‌گذاری منطقه‌ای در سال‌های پیش‌رو خواهد بود.

نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل اورآسیا

انتهای پیام/