قابل پیشبینیترین سال اسکار
خبرگزاری تسنیم: هشتاد و ششمین جایزه اسکار در حالی برگزیدگان خود را شناخت که بسیاری از این برگزیدگان، از قبل نیز به راحتی قابل حدس بودن و بنابراین از صبح امروز که مراسم پایان پذیرفت تا الان، هیچ اعتراضی به رای داوران نشده است.
مجتبی اردشیری/ هشتاد و ششمین جایزه اسکار در حالی برگزیدگان خود را شناخت که بسیاری از این برگزیدگان، از قبل نیز به راحتی قابل حدس بودن و بنابراین از صبح امروز که مراسم پایان پذیرفت تا الان، هیچ اعتراضی به رای داوران نشده است.
در بخش بهترین فیلم، همانطور که به راحتی پیش بینی میشد، «دوازده سال بردگی» توانست اسکار بهترین فیلم را از آن خود نماید. در روزهای منتهی به برگزاری اسکار، بسیاری از منتقدان آمریکا، این فیلم را به دلیل پرداخت زندگینامهای به یک داستان، شایسته این عنوان نمیدانستند و در مقابل، «جاذبه» را به عنوان برنده شایسته میدانستند که اینطور نشد. حالا معلوم شد که توجه هیات داوران به فیلمهایی چون «فیلومنا»، «باشگاه خریداران دالاس» و «نبراسکا» در این بخش، منطقی نبود.
قابل پیش بینیترین جایزه امسال را «آلفونسو کوآرون» برای «جاذبه» دریافت کرد. کارگردانی فیلمی با فضای محدود و با میزانسنهای قابل قبول که این لوکیشن ثابت را برای مخاطبانش، دلزده نمیکرد، از جمله پوئنهایی بود که حق کوآرون را برای رسیدن به این جایزه بسیار بالا میبرد. کوآرون تقریبا در تمامی فستیوالهای 2013 و 2014 که شرکت کرد توانست جایزه بهترین کارگردانی را برای «جاذبه» کسب کند.
اما در کنار تمام داوریهای قابل پیش بینی، در یک مورد، جایزهای عجیب اعطا شد. این جایزه، اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد بود که به «متیو مک کانهی» برای بازی در «باشگاه خریداران دالاس» رسید. تا پیش از این، بسیاری از «چوویتل اجیوفور» به عنوان برنده اسکار امسال نام میبردند و حتی این اواخر نام «لئوناردو دی کاپریو» نیز به عنوان برنده اسکار به دلیل دلجویی داوران از او برای تلاش برای بازی در فیلمهایی خوب طی زمان بیش از یک دههای حضور او در هالیوود به زبان آورده میشد، به همین دلیل، انتخاب مک کانهی در روزهای منتهی به اسکار کمی عجیب بود.
به لحاظ فنی، مک کانهی، دومین بخت دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد بود که پشتوانهای قوی چون عنوان بهترین بازیگر مرد گلدن گلوب 2014 را پشت سر خود میدید. سرگشتگیهای حیرت آوری که مک کانهی در مواجهه با خبر ایدز خود با آن درگیر میشود و از آن سو، استیصال به غایت محترمانه و به دور از موضع ترس و ضعف وی در جستجو برای دارویی برای مقابله با بیماریاش، به حدی زیبا از آب درآمده که شاخصترین امتیاز فیلم را به خود اختصاص داده است؛ معلوم است که حتی آن 20 کیلویی که مک کانهی برای این ایفای نقش، از وزن خود کم کرده نیز کاملا به هماهنگی زبان بدن او کمک کرده است.
دیگر اسکاری که به راحتی آب خوردن قابل پیش بینی بود، اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن بود که به «کیت بلانشت» رسید. بلانشت، همچنان در هر فیلمی که بازی میکند، حضوری قدرتمندانه دارد. بلانشت در این فیلم به نوعی، یک ابرقهرمان است. او به خوبی توانست یک تصویر دو وجهی از تقابل با مشکلات درونی خود برای یک سازندگی روحی و درونی و یک تقابل با نگاه جامعه به زنی که به شدت در زندگیاش سرخورده شده و حال میخواهد زندگی دیگری را بنیان گزارد، عرضه نماید. این بازی دو وجهی بلانشت، مطمئنا او را محقترین فرد برای دریافت اسکار بهترین بازگر نقش اول زن معرفی نمود.
در بخش بهترین بازیگران نقش مکمل مرد، «جارد لتو» به اسکار رسید که البته قابل پیش بینی بود. بازی لتو به خوبی توانسته بود معادلات داستانی را در جهت رسیدن به یک تعلیق حساب شده، خوب از آب درآورد.
در بخش بهترین بازیگران مکمل زن نیز اگرچه دامنه پیشبینیها بیشتر به سمت «سالی هاوکینز» برای «یاسمین غمگین» و «جنیفر لاورنس» برای «اخاذی امریکایی» معطوف بود اما این جایزه در نهایت به «لوپیتا نیونگ» برای «دوازده سال بردگی» رسید. نیونگ توانست لایههای شخصیتشناسانه درستی از ظلمهایی را نشان دهد که به سیاهان روا داشته شده بود.
در بخش بهترین فیلمبردرای، جایزه همان گونه که پیش بینی میشد به «امانوئل لوبزکی» برای «جاذبه» رسید. فیلمبرداری متبحرانه لوبزکی در اتمسفر بسیار قابل توجه بود که حقیقتا هیچ فرد دیگری را نمیشد به جای لوبزکی، برنده اسکار این بخش در نظر گرفت.
در بخش بهترین فیلمنامههای اورجینال، اگرچه کانون توجهات به سمت فیلمنامه وودی آلن «یاسمین غمگین» بود اما در نهایت اینجایزه به اسپایک جونز برای نگارش فیلمنامه «او» رسید. نخستین تجربه فیلمنامه نویسی «اسپایک جونز» به شدت قابل توجه است. به گونهای که فیلمنامه، چند سر و گردن بالاتر از بحثهای اجرایی فیلم، خود را نشان میدهد. فیلمنامهای که برای نخستین بار، شرایط جدیدی از انسانهای آینده را نشان میدهد و برخلاف آثار پرتعداد مشابه، به موضوع جدید «تنهایی انسان» میپردازد که با استفاده از قدرت تکنولوژی، هنوز هم میتواند بهرههای بینظیری از قدرت عشق ببرد که لحظات شیرینی را برای مخاطب خود فراهم میآورد.
در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، اگرچه تقریبا تمامی حدسها به سمت «شکار» توماس وینتربرگ بود اما این جایزه در نهایت برای چهاردهمین بار به ایتالیا رفت. «زیبایی بزرگ» داستان باعظمتی دارد و مخاطب را به خوبی درگیر میکند.
در دیگر بخشها نیز جایزهها، طبق پیش بینی داده شد اما نکته قابل توجه اسکار هشتاد و ششم آن بود که تحویل گرفتن بیش از اندازه فیلمی چون «اخاذی امریکایی» که در 10 رشته نامزد شده بود، هم اکنون به چشم میآید. این فیلم ناکام بزرگ اسکار هشتاد و ششم بود که حتی یک اسکار هم نگرفت و در مقابل، رقیب او یعنی «جاذبه» که در 10 رشته نامزد بود توانست در 7 رشته اسکار بگیرد.
«گرگ وال استریت» نیز دومین ناکام اسکار 2014 لقب گرفت که در هیچ یک از 5 بخشی که نامزد شده بود نتوانست به اسکار برسد.
«نبراسکا»، «فیلومنا» و «کاپیتان فیلیپس» سه ناکام دیگر اسکار 2014 محسوب میشوند که البته درصد ناکامی این سه فیلم کمتر از دو فیلم بالاست به این دلیل که داوران، توجه بیدلیل و بیش از اندازهای به این سه فیلم مخصوصا «فیلومنا» داشتند و این سه فیلم را در رشتههای زیادی به عنوان نامزد معرفی کردند که بیشترین نتیجه چنین کاری، مطرح کردن بیش از اندازه این سه فیلم بود.
انتهای پیام/