احمد احمدی: هرچه دارم از دعای علامه طباطبایی است

احمد احمدی: هرچه دارم از دعای علامه طباطبایی است

خبرگزاری تسنیم: استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت: علامه طباطبایی آسمانی بود که به زمین آمده بود و من هر توفیقی دارم از دعای علامه و البته مادرم است. یکپارچه ولای اهل بیت(ع) بود و در روضه‌ها می‌لرزید و مثل درّ غلتان اشک می‌ریخت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیین رونمایی کتاب «گلشن شیدایی» اشعار تصحیح شده و جدید علامه طباطبایی با تصحیح و تدوین محمدرضا رمزی اوحدی عصر امروز، 13 اسفند با حضور آیت‌الله احمد مرعشی، حجت‌الاسلام احمد احمدی از شاگردان علامه طباطبایی، منوچهر صدوقی سها، حجت‌الاسلام نوراللهیان، دو دختر علامه و نوه ایشان، فرزندان و نوه علامه طباطبایی، در باشگاه اندیشه برگزار شد.

هنوز با علامه زندگی می‌کنم

حجت‌الاسلام احمد احمدی در این مراسم طی سخنانی به بیان برخی از وجوه شخصیت علمی و اخلاقی استاد خود، علامه طباطبایی پرداخت و گفت: من از زمانی که اولین‌بار در سال 1336 در درس اسفار و تفسیر ایشان در مسجد مدرسه حجتیه حضور یافتم، عاشق ایشان شدم و تا همین الآن که بیش از سی سال از رحلت ایشان می‌گذرد، با ایشان زندگی می‌کنم. عکس علامه همیشه همراهم است و هر روز آن را می‌بوسم.

علامه آنچنان گریست که نزدیک بود جان بسپارد

وی ادامه داد: علامه طباطبایی تجسمی از فضائل بود و فضائلشان آنقدر زیاد است که احصا نمی‌شود. پس از اتمام درس و خروج از مدرسه حجتیه شاگردان تا منزل هم ایشان را همراهی می‌کردند و حتی به درب منزل خود تکیه می‌دادند تا بتوانند جواب شاگردان خود را بدهند. او تجسم عشق و عاطفه بود. زمانی که همسر مکرم ایشان در سال 44 وفات کردند، هنگامی که می‌خواستند از بیت مکرم ایشان جنازه را بردارند، آنچنان گریست که نزدیک بود جان بسپارد. پس از آن در جلسات شبانه پنجشنبه و جمعه‌ها تا مدت‌ها ناراحت و افسرده بود.

پیوند عقل و عشق

استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: یک شب که برخی از شاگردان ایشان از جمله حضرات آیات جوادی آملی، حسن‌زاده آملی، امینی، شیخ یحیی انصاری و محمدی گیلانی حضور داشتند، به مناسبتی اشک از چشمانشان جاری شد و سر بلند کردند و گفتند: «بالاخره محبت و عاطفه است...». علامه یک دریا ذوق بود. در تبریز و نجف همیشه ترکی صحبت می‌کرد و ما متعجب بودیم که عبارات نغز و فاخر خود به زبان فارسی را از کجا می‌آورد. کار فلسفه رفتن به اوج است و کار شعر آمدن به سطح و احساسات و عواطف و خدا به این انسان روحی داده بود که هر دو ساحت را به هم پیوسته در خود داشت.

«نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده»

احمدی در بخش دیگری از سخنان خود علامه را یک سوپر فرشته خواند و گفت: از عنایات خاص خدا این بود که از سال 36 تا 56 پیوسته در خدمت ایشان بودم و جلسات اسفار و شفا و جلسات شبانه ایشان، جلسه نبود؛ بلکه بزم بهشتی بود: «نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده». در آن زمان خانه‌های همه ما اجاره‌ای و بعضاً یک اتاق سه در چهار بود و جلسات سیار ما در همین خانه‌ها برگزار می‌شد.

آسمانی بود که به زمین آمده بود

رئیس انتشارات سمت تصریح کرد: علامه طباطبایی آسمانی بود که به زمین آمده بود و من هر توفیقی دارم از دعای علامه و البته مادرم است. تابستان‌ها به مشهد می‌آمد و در صحن رضوی پشت سر مرحوم آیت‌الله میلانی نماز می‌خواند. یکسره ذکر می‌گفت و یاد خدا برای او مثل نفس زدن بود. یک‌پارچه سرشار از ولای اهل بیت(ع) بود. به یاد دارم که در روضه‌ها می‌لرزید و مثل درّ غلتان اشک می‌ریخت... «یک دهان خواهم به پهنای فلک/ تا بگویم شرح آن رشک ملک» (و بلکه بیشتر از ملک).

المیزان علامه ناسخ التفاسیر است

حجت‌الاسلام احمدی المیزان علامه را ناسخ التفاسیر خواند و گفت: شهید مطهری می‌گفت در صد سال بعد قدر این تفسیر شناخته خواهد شد. یک ذره بافتنی در تفسیر ایشان نبود. مدتی قبل از رحلتشان به نزد ایشان رفتم و مدام توصیه به ذکر می‌کرد. زبانم از ذکر فضائل او عاجز است. من شاگرد خوبی نبودم و استعداد شایسته برای درک معارف ایشان را به خرج ندادم، اما باز هرچه دارم از ایشان است.

این لنگر سنگین بود که ما را نگاه داشت

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پایان سخنان خود گفت: در قم علامه را می‌دیدم اما زمانی که به دانشگاه تهران می‌آمدم و اساتید آنجا را می‌دیدم مانند کسی بودم که از حرارت بالایی به برودت افتاده است و بین این دو دائم در کشاکش بودم. این لنگر سنگین بود که ما را نگاه داشت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران