روش فلسفه و کودک آموزش تفکر فلسفی است/ روش کار ما همان روش تحقیق صدرایی است
برنامه آموزشی فلسفه و کودک، پرورش قدرت تفکر چند بعدی را در کودکان و نوجوانان به وجود میآورد که توانایی استدلال، تفکر انتقادی و خلاقیتهای فکری را در آنها پرورش میدهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»؛ مسئله تربیت انسان طراز از منظر اسلام و نسبت آن با اهداف اصلی و کلان انقلاب اسلامی یک مسئله اساسی و استراتژیک است. اهمیت این مسئله تا حدی است که در طول 10 سال گذشته امام خامنهای چندین بار به آن تصریح و از مسئولین آموزش و پرورش آن را مطالبه کردهاند. سرمایه اجتماعی به قدری اهمیت دارد که اگر سیستم حکومتی و تفکر ایدئولوژیکی نتواند آن را دارا باشد و کادرسازی مناسبی صورت دهد قطع به یقین به بن بستهای اساسی کشیده خواهد شد. بهترین زمان برای کادر سازی و تربیت اجتماعی، سنین کودکی و نوجوانی است. انقلاب اسلامی به دلیل اینکه درصدد احیاء و احقاق حقیقت است پس در این فرآیند اساسی درصدد تربیت افکار پرسشگر و حکمی است. در همین راستا با فرزانه تاج بخش، عضو گروه پژوهشی فلسفه و کودک بنیاد حکمت صدرا به گفتوگو پرداختیم تا ابعاد این مسئله را از زاویه یکی از مراکزی که چند سالی است بر روی این طرح کار میکند بررسی کنیم.
دو دیدگاه اساسی نسبت به چیستی و کیستی کودک
تسنیم:تعریف شما از کودک و نحوه تربیت او چیست؟
تاج بخش: به این پرسش به شیوههای گوناگون و از چشماندازهای مختلف میتوان پاسخ داد. برطبق یک دیدگاه کودکان، بزرسگالان کوچک هستند. نسخهای کوچک شده و ناقص از بزرگسالان که نیازمند راهنمایی و دچار انواع کسریها و کاستیها که در طول زمان برطرف میشود. بر طربق دیدگاهی دیگر کودکان فیلسوفند، دانشمندند، نو آورند و توانایی دست و پنجه نرم کردن با مسئلههای بزرگ را دارند، در این حالت توانایی ذهنی و سرعت انتقال و قدرت یادگیری آنها چندین برابر بزرگسالان است، آنها نسخه کوچک شده بزرگسال نیستند بلکه در نوع خود یگانه و منحصر به فردند.از نظر ملاصدرا تربیت و رشد کودک از بدو تولد نیست بلکه پیش از تولد است، یعنی آدمیزاد از زمانی که روح در بدنش دمیده شده و در مرحله جنین است، تکامل خود را آغاز میکند و رشد نفسانی او با وقوع مرگ نیز به پایان نمیرسد.کودک از نظر ما برگرفته از دیدگاه دوم و الهام گرفته از ملاصدراست، واقعیت آن است که طبیعت برای آدمی مراحلی را ترتیب داده که یکی پس از دیگری حاصل میآیند و هر کدام اقتضای زیستی، فکری و رفتارهای خاص خود را دارند و نباید آنها را به هم آمیخت یا دگرگون ساخت. طبیعت خواهان آن است که کودکان قبل از بزرگسالی، کودک باشند و اگر بخواهیم این ترتیب را به هم بزنیم میوههایی تولید خواهیم کرد که نارس و بیمزهاند و زود فاسد میشود. در نتیجه حکمای جوان و کودکان پیر بار خواهیم آورد.
تسنیم: تاثیرات ذهنی و رفتاری آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان چیست؟
تاج بخش: این برنامه آموزشی، پرورش قدرت تفکر چند بعدی را در کودکان و نوجوانان به وجود میآورد که توانایی استدلال، تفکر انتقادی و خلاقیتهای فکری را در آنها پرورش میدهد و به دنبال آن تمییز، قضاوت و داوری را در پی دارد. کودکانی که تحت این آموزش قرار میگیرند و فرصتهایی برای بحث و اظهارنظر دارند، منطقیتر اندیشیده و مستدلتر سخن میگویند و در برخورد با نظرات و دیدگاههای مخالف، سعهصدر بیشتری از خود نشان خوهند داد. این کودکان میپذیرند که در یک گروه، همه افکار و عقاید قابل احترام است و هر کس میتواند نظر خود را داشته باشد بدون اینکه برخوردی پیش آید، این آرامش فکری میتواند آرامش اجماعی را در مدرسه، گروههای بازی و در نهایت جامعه پدید آورد. از طرف دیگر به کودک کمک میشود تا از پذیرش کورکورانه و بیتامل جلوگیری کند و بتواند با آموزههایی که کسب کرده در زندگی فردی و اجتماعی خود نقشآفرین باشد.
روش «فلسفه و کودک» آموزش آراء فلسفی نیست، بلکه آموزش تفکر فلسفی است
تسنیم: آیا مقصود شما از آموزش «فلسفه» به کودکان و نوجوانان، آموزش روش تفکر فلسفی است یا آموزش آموزههای فلسفی؟
تاج بخش: در وهله اول باید معنای آموزش «فلسفه» را بیان نمود. «فلسفه» به مجموع آراء و نظرات اندیشمندان درباره هستی و جهان، اطلاق میشود و در این معنا «فلسفه» رشتهای از دانشهای بشری است. بدون تردید طرح نظریات فلسفی یا آنچه در مکتبهای مختلف فلسفی مطرح شده است برای کودکان نه جالب است و نه با سطح عقلانی آنها تناسب دارد. به نظر ما، فیلسوفان میتوانند روشهای تفکری را که متناسب با تجربیات کودکان و نوجوانان باشند مطرح کنند، با این مقدمه میتوان گفت، روش «فلسفه و کودک» آموزش آراء فلسفی نیست، بلکه آموزش تفکر فلسفی است. چرا که این برنامه، تفکر را محور تعلیم و تربیت میداند. آموزش تفکر فلسفی این امکان را فراهم میآورد تا کودکان و نوجوانان، استدلال، تفکر انتقادی و خلاقانه خود را با پرسشگری تقویت کنند و روش درست اندیشیدن را بیاموزند. به این ترتیب کودکان به متفکرانی تبدیل میشوند که نقش موثری در زندگی خود و جامعه خواهند داشت. با آموزش تفکر، به جای آنکه تنها کودکان از نتایج به دست آمده دیگران استفاده کنند و بدون دخالت و اظهارنظر، آنها را بپذیرند، بر سر هر موضوعی، فکر، گفتوگو، تحقیق و پژوهش میکنند، به گونهای که در عمل به کاوشگرانی ماهر تبدیل میشوند.
روش صدرایی پشتوانه فکری روش فلسفه و کودک است
تسنیم: اگر مقصود از آموزش فلسفه به کودک و نوجوان، آموزش روش تفکر فلسفی است پس چرا فلسفه مورد نظر شما برای آموزش نحله صدرایی است؟ و اگر هم مقصود از آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان آموزش آموزههای فلسفی است پس چرا آموزش آموزههای صدرایی آموزش داده میشود؟ و نحله فلسفی دیگر در دستور کار قرار نمیگیرد؟
تاج بخش: روش فلسفه و کودک، از روش صدرایی به عنوان پشتوانه فکری استفاده میکند نه به عنوان روش بصورت نام. در پاسخ به سوالات قبل اشاره شد که به هیچ وجه روش فلسفه و کودک، آموزش آموزههای فلسفی نیست بلکه آموزش تفکر فلسفی است. پس آموزش آموزههای صدرایی در دستور کار گروه «فلسفه و کودک» قرار ندارد. تاکید بر حکمت متعالیه ملاصدرا از این روست که ملاصدرا در واقع یک شخص یا یک فیلسوف نیست بلکه او آیینه تمام نمای فرهنگ و فلسفه ایرانی - اسلامی است. روش کار صدرالمتالهین عبارت است از تلفیق و ترکیب هنرمندانه دین، عرفان و فلسفه در یک کل هماهنگ، از این رو، در برنامه «فلسفه و کودک» روش کار در واقع همان روش تحقیق صداریی است. به عبارت دیگر، تلاش میشود که هر سه جنبه تفکر منطقی، شهودی (تجربی) و دینی در یک دستگاه روشمند در کودکان و نوجوانان پرورش داده شود. وجه تمایز «فلسفه و کودک» با برنامههای رایج در فرهنگ و فلسفه غرب در این است که برنامههای برخاسته از فرهنگ و فلسفه غربی تنها به عقل همچون منبع یگانه تفکرتکیه دارند. در «فلسفه و کودک» هر چند روش، همان استدلالورزی است ولی منابع معرفت، پیش زمینه و شالودههای علمی و فلسفی ما با هم متفاوتند.
مسئولین نظام آموزش و پرورش جهتگیری درسی را بر تمرکز زدایی سوق دهند
تسنیم: کاستی و نقص اصول تربیتی و آموزشی در نظام آموزشی ما از دیدگاه شما چیست؟ راه حل کدام است؟
تاج بخش: سالهاست که خلاء جدی در آموزش و پرورش حس میشود. کودکان به مدرسه میآیند و بعد از سالها فارغالتحصیل میشوند، اما متاسفانه غالبا از حل جزئیترین مسائل خود و دوستانشان عاجزند و به راحتی تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرند. به طور کلی در آموزش و پرورش و بخصوص در سالهای گذشته، دستگاه آموزشی مشکلاتی داشته که میتواند با روش فلسفه و کودک قابل حل باشد این مسائل عبارتند از: نظام آموزشی مبتنی بر معلم محوری که در این روش به شاگرد محوری تبدیل خواهد شد. در این نظام آموزشی کودک اجازه اظهار نظر نداشته و به این دلیل قدرت خلاقیتش سرکوب میشود در حالی که در روش جدید کودکان تبدیل به کودکان خلاق و پویاتری میشوند. نظام حافظهمحوری در آموزش و پرورش قدیم به تفکر محوری تبدیل میگردد. یادگیری به صورت فردی به یادگیری جمعی، مشارکتی و تعاملی سوق پیدا میکند. شهامت سوال کردن، دلیل آوردن و دلیل خواستن در روش جدید بیشتر میشود. مباحثه گروهی، سعهصدر آنان را بالاتر برده است. در روش جدید به تفکر انتقادی توجه ویژهای شده از اینرو روحیه کنجکاوی و پرسشگری کودک تقویت گردیده که به حل مسئله میانجامد. از آنجایی که یادگیری باید هدف باشد نه وسیلهای برای نمره گرفتن، برای دستیابی به روش موثر جهت اندیشیدن توصیه میشود، روش ارزشیابی که مبتنی بر نمره است جای خود را به ارزیابی کیفی بدهد. بهتر است دستاندرکاران نظام آموزش و پرورش تدابیری اتخاذ نمایند تا برنامههای درسی به سوی تمرکززدایی جهت گیری شده، ویژگیهای منحصر به فرد دانشآموزان و شرایط فردی آنان در ارزشیابی مدنظر قرار گیرد.بنیاد حکمت اسلامی صدرا به عنوان بنیانگذار «فلسفه و کودک» در ایران، برنامه فلسفه و کودک را برای حل کاستیهای فوق پیشنهاد میکند و خود را در این راه پیشگام میداند.
تسنیم: اگر روش فلسفیدن (تفلسف) به کودکان و نوجوانان تدریس شد، آیا حتما منوط به این خواهد بود که این فلسفیدن تبدیل به تصمیمات آنها و اعمال و کنشهایشان شود؟ به عبارتی، چه تضمینی است که تفکر فلسفی به عنوان یک تفکر انتزاعی تبدیل به تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای آنها شود؟
تاج بخش: هدف از آموزش «فلسفه و کودک» دستیابی به تفکر منطقی است که یکی از نتایج آن، تصمیمگیری درست است ولی از آنجایی که کار تعلیم و تربیت بستگی به شرایط و موقعیتهای متفاوتی دارد، نمیتوان همچون دیگر آموزهها، واژه تضمین را برای آنها به کار برد. ولی امیدواریم با رعایت صحیح موازین و اصول تدوین شده به نتایج مثبتی دست یابیم.به علاوه، فلسفه هیچگاه تفکر انتزاعی صرف نبوده است و هدف از فلسفهورزی و تفکر منطقی و انتزاعی، رسیدن به قدرت تمییز و تشخیص است که در زندگی عملی و در اتخاذ تصمیمهای درست کاربرد دارد. اساس هرگونه عملی، تصمیمگیری است. فلسفه به کودکان و نوجوانان کمک میکند، تصمیمهای درست بگیرند. به عبارت دیگر قدرت تشخیص درست را به آنان میآموزد و از این راه به طور مستقیم در زندگی عملی رفتار، کردار و گفتار آنان تاثیر دارد.
تسنیم: وجه تمایز روش کار شما به روشهای مرسوم خلاقیت در تئوریهای خلاقیت روانشناسی و... چیست؟
تاج بخش: وجه تمایز روشی که در برنامه فلسفه و کودک به کار میرود با روشهای مرسوم در نظریههای خلاقیت در روانشناسی و دیگر نظریههای خلاقیت این است که فلسفه و کودک در کار پرورش «عقل» است. این برنامه تلاش دارد که قوهای در کودکان و نوجوانان را پرورش دهد که با «هوش» تفاوت دارد. میان «عقل» یا «خردورزی» با «هوشمندی» فرق بسیاری وجود دارد. انسان با هوش میتواند تکنولوژی خلق کند بیآنکه نیاز به خردورزی داشته باشد. «فلسفه و کودک» با زندگی عملی و کاربردی سروکار دارد. کودکان را میتوان چنان خلاق پرورش داد که انواع و اقسام تکنولوژیها را اختراع کنند ولی شیوه استفاده از تکنولوژی و قدرت تشخیص معایب و محاسن آن دیگر از هوش برنمیآید. بلکه دیدگاه و توانمندی سراسر متفاوتی نیاز دارد که با فلسفهورزی، تمرین فلسفی و منطقی و کار در کلاس و حلقه کند و کاو حاصل میشود. خلاقیت میبایست جهتدار بوده و مبتنی بر اخلاق ویژهای باشد که تنها در حلقههای فلسفی میتوان درباره آن بحث کرد و پرورشش داد. کوتاه سخن اینکه خلاقیت جنبهها و انواع گوناگون دارد. در برنامه «فلسفه و کودک» تلاش میشود خلاقیت فلسفی و فکری خاصی در کودکان و نوجوانان پرورش پیدا کند که در دیگر نظریههای خلاقیت در روانشناسی یافت نمیشود.
مبانی طرح فلسفه و کودک برگرفته از روششناسی حکیمان اسلامی است
تسنیم: وجوه تمایز کار شما با روشها و کارهای امثال لیپمن که جزء بانیان آموزش فلسفه برای کودکان است، چیست؟
تاج بخش: اختلاف نظر ما و لیپمن در برنامه فلسفه و کودک، خاص کشور ما نبوده، در برخی از کشورها پس از انجام تحقیقات به عدم کارآیی داستانهای لیپمن تصریح شده و حتی از لحاظ ابزار و روش نیز با مخالفتها و تحولاتی روبرو بوده است. ابتدا باید به تفاوتهای اساسی این دو رویکرد توجه داشت. از آنجا که هر برنامهای دارای مبانی - اهداف - روش و محتواست باید بررسی شود که روش فلسفه و کودک چه تفاوتی با روش لیپمن دارد. از نظر مبانی نیز گروه فلسفه و کودک، با فلسفه برای کودکان لیپمن تفاوتهایی دارد؛ مبانی ما برگرفته از روششناسی خاص ملاصدرا و حکیمان اسلامی است که میتوان آن را سهگانه معرفت نامید. در این روششناسی سه مبنای اساسی عقل، دین و شهود در یک کل هماهنگ کنار یکدیگر قرار دارند. همچنین مبانی ما برگرفته از شالودهها، پیش فرضها و اصول ساختاریای است که در فرهنگ و فلسفه ایرانی اسلامی وجود دارد. محتوای ما براساس نیاز، فرهنگ و علایق کودکان ایران زمین تهیه و تدوین شده است. گروه فلسفه و کودک، برنامه فلسفه برای کودکان را بومیسازی (localization) به معنای فرآیند تطبیق دادن و مطابق کردن یک محصول یا خدمات به زبان یا فرهنگ خاص در منطقهای دلخواه است که مقابل عبارت جهانی شده به معنای مرزگشایی به کار برده میشود کرده است بسیاری از متون ادبی و فلسفی کهن ایرانی - اسلامی آموزههایی دارند که برای این سبک مناسب است. در حالی که محتوای فلسفه برای کودکان، داستانهای غربی است که معمولا با فرهنگ غربی آشناست.
تسنیم: میزان استفاده شما از انیمیشنها، فیلمها و بازیهای کامپیوتری در مسیر کارتان چگونه است؟ آیا اساسا کار عمیقی در این حیطه انجام دادهاید؟ (لطفا به تفصیل شرح دهید.)
تاج بخش: ما براساس نیاز در کارگاههای آموزشی خود از انیمیشن، فیلم، کتاب، داستان و... استفاده میکنیم، ولی تولید آن در حوزه تخصصی ما قرار ندارد و موسسات هنری بایستی به آن اقدام کنند. در واقع گروه «فلسفه و کودک» میتواند مبانی نظری و فلسفی ساخت فیلم و انیمیشن در این حوزه را در اختیار دستاندرکاران تولید قرار دهد. با این همه؛ زبان داستان، زبانی جهانی است که در هر جا و هر کارگاه آموزشی «فلسفه و کودک» و با هر زبانی میتواند به کار رود. تاکید گروه فلسفه و کودک به استفاده از داستانهایی است که علاوه بر تفکر برانگیز و محرک تفکر بودن، حاوی مولفههای فرهنگ، فلسفه و حکمت ایرانی هم باشد. چیزی که فلسفه و کودک را در ایران جذاب میکند این نیست که تابع و مقلد صرف برنامههای بدیل غربی آن باشیم بلکه این است که ما تا چه اندازه میتوانیم فرهنگ، فلسفه و اندیشههای خاص ایرانی را در برنامه فلسفه و کودک بازتاب دهیم. اگر چنین مقصودی حاصل شود، آنگاه فلسفه و کودک نه تنها در داخل که در بیرون از مرزهای ایران نیز جلب توجه خواهد کرد. زیرا چیزی که دیگران در کشورهای دیگر میخواهند مشاهده کنند و برایشان جاذبه دارد تفاوتهای ظریف بومی خاص در کاربرد این برنامه در ایران است. در این زمینه سازندگان تولیدات رسانهای میتوانند با این پیش زمینه محصولات خود را نه تنها در ایران بلکه برای بازارهای جهانی نیز تهیه کنند.
تسنیم: اساسا ذهن کودک و نوجوان دارای چه شرایط و ظرفیتی است که امکان پرورش تفکر در آنها هست؟ آیا کودک و نوجوان به ماهو کودک و نوجوان در تمام برهههای زمانی در طول تاریخ ظرفیت پرورش تفکر را دارا بوده و هست یا کودکان و نوجوانان دوره کنونی دارای ظرفیت ذهنی خاص هستند؟
تاج بخش: کودک از آغاز خلقت، از تولد و مرگ و علت بسیاری از پدیدههای پیرامون خود که عمدهترین مسائل فلسفی هستند پرسش میکند و جواب قانع کنندهای میخواهد، ممکن است برخی گمان کنند که کودک ظرفیت مسائل فلسفی را ندارد و نمیتواند به درستی از آنها درک و فهم مناسبی داشته باشد. به نظر ما این گمان باطلی است اگر مقصود از فلسفه، پرسش و پاسخهای مربوط به پرسشهای کلی از جهان و هستی و نیستی و مانند اینها باشد تجربه نشان داده که آنها به خوبی قادر خواهند بود ظرفیت درک حقایق و مسائل فلسفی را در حد توان فکری کودکی و با زبان ساده کودکی داشته باشند. بطور کلی ما معتقدیم که فلسفه در گوشت و خون کودکان ریشه دارد. کودکان ما با زیرساختهای قوی فلسفی بزرگ شدهاند و شاید خود نیز ندانند که تا چه اندازه فیلسوفند. مفاهیم فلسفی از دیرباز در داستانهای این مردم چه داستانهایی محلی و چه اساطیر و حتی در قصههای مادربزرگها جای خود را داشته و دارد، با این تفاوت که گاهی در گذشته داستانها نتیجهگیری نمیشد و کودک خود به خود با دنبال کردن داستان با تفکر کودکانه به نتایجی میرسید و همین نتایج در بزرگسالی جزء فرهنگ جامعه آنها قرار میگرفت. پیش از این حتی در 60 تا 70 سال پیش مدارس به شکل کنونی نبود و کودکان در مراکزی بنام مکتب و یا در منزل نزد پدر و مادر و معلم خصوصی درس میخواندند، این بدین معنا نیست که کودکان در گذشته فاقد تفکر فلسفی بودند. بلکه آموزش و پرورش به شکل سازماندهی شده، کنونی، امکان رسیدن کودک به تفکر خلاق و سازماندهی شده را نداشت. «فلسفه و کودک» به شکل فعلی اندک اندک به نظام آموزشی برخی از کشورها راه یافته که آن محصول نیم قرن دوم است که امکان دستیابی کودک به تفکر و خلاقیت را بیش از گذشته میسر کرده است.
انتهای پیام/