تربیت کنید, علم تنهافایده ندارد/پیوند با خدا را به دانشآموزان تزریق کنید
خبرگزاری تسنیم: امام خمینی (ره) درباره اهمیت شغلم معلمان درباره تربیت دانش آموزان، فرمودند: شماها یک مردم عادی نیستید. شماها معلّم نسلی هستید که در آتیه همۀ مُقدّرات کشور به آن نسل سپرده میشود، ربیت کنید، مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تعلیم و تربیت از شئون الهی است و خداوند، این نعمت را به پیامبران ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد، انسان نیز با پذیرش این مسئولیت نام خود را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است.
کار معلم زمانی دارای ارزش الهی است که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد.در حقیقت معلمی شغل و حرفه نیست، معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت الهی است، در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است: اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان. در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند.
امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نگاه ویژهای به معلم و جایگاه وی داشت به گونهای که معتقد بودند نقش معلم در جامعه نقش انبیاست.
ایشان درباره نقش معلم در جامعه فرمودهاند: نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی درخصوص ارزش شغل معلمی میفرمایند: در عالم هیچ موجودی به پایه انسان نمی رسد و هیچ شغلی به پایه انسان سازی نمی رسد، پس شغل بسیار بزرگ است بسیار شریف است، هر چه شغل عظیم باشد مسئولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است.
امام خمینی (ره) در باره اهمیت شغل معلم و وظایف معلمان در تربیت شاگردان فرمودهاند: شما میدانید که این بچههای کوچک که در دبستان هستند و بعد از آن در جاهای دیگری، مثل دبیرستان، و بعد هم منتهی میشوند به دانشگاهها، همه اینها سرمایۀ این کشور هستند؛ یعنی سرمایۀ علمی و سازندگی علمی این کشور هستند. و میدانید که این کودکان از اولی که وارد میشوند در محیط تعلیم، یک نفوس سالم ساده و بیآلایش و قابل قبول هر تربیتی و هر چیزی که به آنها القا میشود هستند. و اینها از اول که وارد در کودکستان میشوند؛ اماناتی هستند الهی به دست آنهایی که در کودکستان آنها را تعلیم میدهند. و همین امانات از آنجا منتقل میشوند به جاهای دیگر و به دست معلّمین دیگر، تا برسد به آنجایی که رشد کردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عالیه و دانشگاهها.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی درباره اهمیت کار معلمی فرمودهاند: خیلی شما توجه کنید به اینکه یک فرد عادی نیستید. اگر فرض کنید در یک ادارهای یک نفر آدم یک خلاف کرد، در یک وزارتخانه یک نفر آدم یک خلاف کرد، آن خلافی که در یک وزارتخانه میشود یا یک اداره میشود با این خلافی که در جاهایی که تربیت و تعلیم باید واقع بشود و در آموزش و پرورش میشود، بسیار فرق دارد. آن طور نیست که در یک وزارتخانه اگر یک کسی خلاف کرد، خلافش همچو باشد که یک کشور را به هم بزند؛ مگر نادراً یک همچو اتفاقی بیفتد.
اما چنانچه در آموزش و پرورش یک بچهای فاسد از کار درآمد، یک بچهای با اخلاق شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با اخلاق شیطانی، با اخلاق استکباری، امکان این را دارد که یک کشور را تباه کند، و یک انسانهای زیاد را تباه کند. و[در]تمامش، شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در خوبیهایشان و هم در بدیهایشان، شریک هستید. گاهی شریک جُرمید؛ و گاهی شریک یک نورانیتی که شما ایجاد کردید. باید خیلی توجه شما داشته باشید که شماها یک مردم عادی نیستید. شماها معلّم نسلی هستید که در آتیه همۀ مُقدّرات کشور به آن نسل سپرده میشود. شما امانتدار یک همچو نسلی هستید. تربیت شما وتعلیم شما باید همراه هم باشد. فقط این وظیفه نیست برای معلّم علوم دینی. این وظیفه است برای تمام معلمین در هر رشته که هستند و تمام اساتید دانشگاه در هر رشتهای هستند.
همان طوری که معلم علوم دینی فقط اگر بخواهد علوم دینی را یاد بدهد و توجه به اخلاق دینی نداشته باشد، توجه به سازندگی این طفل یا این جوان نداشته باشد، ممکن است غائله بار بیاورد و کشور را به تباهی بکشد، معلّم غیر علوم دینی هم همین طور است. در هر رشتهای که تعلیم واقع میشود، چنانچه در آن رشته خدای نخواسته انحراف ایجاد بشود، معلّمینی یا اساتیدی باشند که انحراف ایجاد بکنند، هم خودشان شریکاند در این جرمهایی که از آنها صادر میشود؛ و هم کشورشان به تباهی کشیده میشود به حسب امکان. همچو نیست که وظیفۀ شما آقایان که معلم دینی هستید این باشد که تعلیم کنید. شما باید این عدّهای که در دست شماست تعلیم کنید، و اهمیت تربیت را از تعلیم بیشتر بدانید.
شما اگر بتوانید این بچهها را تربیت کنید به طوری که از اول بار بیایند به اینکه خداخواه باشند، توجه به خدا داشته باشند، شما اگر عبودیت اللّه را و پیوند با خدا را به این بچهها تزریق کنید، و بچهها زود قبول میکنند امر را، اگر عبودیت خدا را به اینها و تربیت الهی را و آنکه هر چه هست از اوست به اینها القا کنید، و آنها بپذیرند، خدمت کردید به این جامعه؛ بعدها دسترنجهای شما ارزشمند خواهند شد. و اگر خدای نخواسته بر خلاف این باشد به این امانت، خدای نخواسته هر کس کرده باشد خیانت کرده است. و این غیر از همۀ خیانتهاست. خیانت به انسان است؛ خیانت به اسلام است؛ خیانت به عبودیت اللّه است.
خیلی باید چشمها را باز کنید. شغلی که انتخاب کردید بسیار شغل عالی است؛ لکن به مسئولیتش هم باید توجه بکنید. تربیت کنید، مهم تربیت است. علم تنها فایده ندارد، علم تنها مُضر است. گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی که به گُلها میخورد بوی عطر بلند میشود؛ وقتی که به جاهای کثیف میخورد بوی کثافت بلند میشود. علم هم همین طور است. اگر در یک قلب تربیت شده علم وارد بشود، عطرش عالَم را میگیرد. و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد این علم و وارد بشود، این فاسد میکند عالم راإذا فَسَدَ العَالِم فَسَدَ العالَم[5]اگر صالح بشود، صالح میکند. یک شعاعهای زیادی دارد که به صلح و به اصلاح و به خوبی میرساند مردم را. و شما متصدی یک همچو امری هستید. شماها متصدی هستید که این عالم را به نور برسانید از ظلمات. این بچههایی که نورانی هستند آن نورانیت آنها را شکوفا کنید. شما متصدی یک امر بزرگ هستید، آنها را تربیت اسلامی و صحیح بکنید تا ـ ان شاءاللّه ـ کشور شما سعادت خودش را پیدا بکند.
انتهای پیام/