«آتلان»؛ روایت پیروزی اسبی که نمیخواست قهرمان باشد
خبرگزاری تسنیم: اگرچه «ایلحان» دیگر نمیخواست مسابقه دهد و قهرمان مردانی باشد که زندگیشان را روی او شرط میبستند اما «آتلان» که روایت این شهرت گریزی بود توانست یک تنه جوایز جشنواره «سینماحقیقت» را درو کند.
خبرگزاری تسنیم: اگرچه «ایلحان» دیگر نمیخواست مسابقه دهد و قهرمان مردانی باشد که زندگیشان را روی او شرط میبستند اما «آتلان» که روایت این شهرت گریزی بود توانست یک تنه جوایز جشنواره «سینماحقیقت» را درو کند و به جوایز بهترین تدوین، بهترین تصویربرداری، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم مستند بلند بخش بینالملل دست یابد. باید دید «آتلان» میتواند در این دوره جشنواره فجر در رقابت با مستندهای قدرتمندی که هر روز شاهد آنها هستیم سیمرغی را به نام خود کند یا نه؟
تسنیم: مستند «آتلان» در جشنواره «سینماحقیقت» توانست جوایز زیادی را کسب کند. چگونه این فیلم به این میزان از خوش ساختی رسید که هم توانست نظر مخاطبان و هم داوران جشنواره را به خود جلب کند.
امسال «سینما حقیقت» جشنواره بسیار معتبری شد. تعداد فیلمهای مستند بلند که ساختار درستی داشتند و تعریف فیلم خوب را میتوان برای آنها به کار برد، بسیار بالا بود. در «سینما حقیقت» نزدیک به 8 فیلم خوب داشتیم. حال این که آیا این تعداد فیلم خوب در یک جشنواره نتیجه برنامهریزی صحیح و سیاست گذاری درست مدیران و سیاست گذاران سینمای مستند است یا یک اتفاق است را نمیتوان قضاوت کرد و باید اندکی صبر کرد.
در پاسخ به این سوال که چرا «آتلان» در «سینما حقیقت» توانست جوایز زیادی را کسب کند، باید بگویم به نظرم «آتلان» دو شاخصه داشت که توجه مخاطب خاص و مخاطب عام را به خود جلب کرد و تبدیل به فیلمی شد که مخاطب را روی صندلی سینما نگه میدارد. اول اینکه داستانش را به خوبی تعریف میکند و اصول داستان گویی در آن رعایت میشود. دوم اینکه استانداردهای یک فیلم سینمایی را چه در قالب فرم و چه در قالب محتوا، تصویر، تدوین، روایت، موسیقی و صدا را داراست. سعی شد تا تمام این استانداردها به جا و درست در ساخت فیلم استفاده شود تا فیلم دچار هیجان نشود و از طرفی فیلم فقیر و شکننده جلوه نکند.
من سالها کار تدوین انجام میدادم و بعد وارد عرصه فیلم سازی شدم. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در زمان تدوین در مواجهه با سینمای مستند داشتم این بود که درصد زیادی از فیلمها روی میز مونتاژ بسته میشود. به هر حال وابستگی سینمای مستند به میز مونتاژ خیلی بیشتر از وابستگی سینمای داستانی به آن است، چرا که ممکن است قسمتی از روایت روی میز مونتاژ شکل بگیرد. اما این که در سینمای ما استانداردها به شکل درست استفاده نشود و همه چیز به میز مونتاژ واگذار شود درست نیست.
تسنیم: خودتان گفتید که بخش زیادی از فیلم مستند بر روی میز تدوین شکل میگیرد. «آتلان» چگونه بود؟ آیا از همان ابتدا میدانستید که میخواهید فیلمی بسازید یا خوش شانسی هم آوردید؟
«آتلان» فیلمی است که من درباره آن ادعا میکنم که از روی کاغذ وارد دوربین شده است نه این که از توی دوربین بیاید روی کاغذ بعد برود روی میز مونتاژ.
اصولا فیلمهایی که در سینمای مستند دراماتیک هستند، مثل فیلمهایی از جنس «آتلان» که داستانگو هستند، پژوهششان به چشم نمیآید. من بارها این نکته را تکرار کردم. پژوهش فیلمی مانند «میدان بیحصار» یا «برای گونگادین بهشت نیست» به چشم میآید چون اینها از جنس فیلمهای پژوهش محور هستند. اما این برای فیلمی که مبتنی بر داستان و روایت است هیچ وقت اتفاق نمیافتد چرا که پژوهش این فیلم ها هیچ وقت به چشم نمیآید. پژوهش فیلمهای داستان محورعمدتا میدانی و بسیار سخت است و این به دلیل آن است که داستان در مرحله پژوهش به وجود میآید.
مطمئنا فیلمی که در آن ساختار روایت سه پردهای وجود دارد و داستان را با اصول نقاط عطف، ایجاد گره و گره گشایی پیشمیبرد نمیتواند فقط با برداشتن دوربین و رفتن سراغ سوژه به وجود بیاید. باید پژوهش درست و حسابی پشت این فیلم باشد تا همه چیز در بیاید. کارگردان باید با این آدمها زندگی کرده باشد و زندگی این آدمها را ببیند. کارگردان باید داستانهای فرعی را در کنار روایت اصلی کشف کند و سپس آنها را سر صحنه فیلمبرداری به موقع بگیرد. کارگردان باید این صحنهها را به گونهای استفاده کند که بازسازی انجام ندهد یا بازسازی در حداقل امکان اتفاق بیافتد.
«آتلان» فیلمی بود که داستانش در پژوهش به وجود آمد اما آن اتفاقی که در سکانس اول میبینیم که برای اسب میافتد و کل فیلم متاثر از آن میشود، تمام فیلم را به سمت خودش می کشد. داستان ما درباره یک مربی اسب جوان به نام علی به همراه یک اسب قهرمان که 5 بار قهرمان شده است، بود. ما میخواستیم رابطه عاطفی این اسب و مربی و حواشی که برای این دو در دنیای مسابقه و کورس اتفاق میافتد را به تصویر بکشیم. این طرح کلی فیلم بود اما موقعی که فیلم شروع شد اتفاقی رخ داد و قاعدتا فیلم به سمت این اتفاق سوق داده شد.
تسنیم: در هنگام تماشای فیلم شما این احساس به وجود میآید که شما برای دراماتیزه کردن بخشهایی از فیلم از باسازی استفاده کردید؟ این احساس درست است یا نه؟
یک بحث فسیل شده و بسیار کلاسیکی در مورد «سینماحقیقت» وجود دارد که میپرسد چقدر یک فیلم مستند واقعیت را بی واسطه نشان داده است؟ احساس من این است که به هر حال حتی مستندهایی که بسیار شمایل حقیقت گونه به خود میگیرند و میگویند ما مستندهای واقعی هستیم باز هم از بازسازی استفاده میکنند. بازسازی امری نسبی است.
درآتلان بازسازی به خصوص در روایت و محتوا بسیار اندک اتفاق افتاده است. دلیل بسیار واضحی برای حرفم دارم و آن این که من با این پرسوناژها اصلا همزبان نیستم. من زبان آنها را نمیدانستم چرا که من ترکمن نیستم. اتفاقاتی که در این فیلم میافتند همگی واقعی هستند و هیچ کدام زاییده تخیل من نیستند. به نظر من این خط تمایز فیلم مستند و غیر مستند است.
من پلانهایی دارم که حرکتی هستند. مطمئنا به پرسوناژ در این پلان میگویم که از آن نقطه تا آن نقطه با این سرعت حرکت کن چون مشخص است که این پلان یک پلان برنامهریزی شده است. اما زمانی که اسب پرسوناژ من را بدون اطلاع او میبرند یا زمانی که او با تلفن حرف می زند و پرخاش می کند و یا زمانی که او پیش دعاخوان میرود و ... اینها اتقاقات واقعی هستند .
تسنیم: در این دوره از جشنواره ما شاهد فیلمهای خیلی خوبی در جشنواره «سینما حقیقت» بودیم که تعدادشان به نسبت سالهای گذشته خیلی بیشتر بود. پیشنهاد شما به مسئولان در مواجهه با این فیلمها چیست؟
امسال ما حدود 8 فیلم داشتیم که از استاندارد یک مرحله هم بالاتر هستند. این یعنی سینمای مستند ما قدرت دارد و بیبضاعت نیست. من این حرف را پارسال و سال قبل از آن نمیزدم چرا که دورههایی بود که خودم عضو هیئت داوران وانتخاب بودم و سطح فیلمها را می دیدم و میدانستم چه فاجعهای در حال رخ دادن برای سینمای ما است. درسالهای گذشته اگر هیئت داوران رویشان میشد جایزه بهترین فیلم را نمیدادند اما این کار را به دلیل احترام به سینمای مستند نکردند.
حالا اگر چنین اتفاقی میافتد باید بنشینند و برنامه ریزی کنند و بگویند ما چنین پتانسیل و ظرفیتی داریم. این فرصت طلایی که سالها سینمای مستند به دنبال آن است، پیش آمده است. حالا سینمای مستند را باید وارد چرخه اقتصادی کنیم تا تولید پول و صنعت کنیم. هر فیلم ساز دنبال سرمایه ای است که فیلم خودش را بسازد و این سرمایه از مراکزی مانند تلویزیون و مرکز گسترش و .. تامین میشود. اما این نگاه کوتاه مدت است. ما باید سینمای مستند را به سمتی ببریم که سرمایه گذار خصوصی حاضر شود تا بیاد و روی فیلم سرمایه گذاری کند تا بتواند از کنار آن در آمد زایی کند. این همان اتفاقی است که در سینمای داستانی ما در حال رخ دادن است. اگر این اتفاق بیافتد سینمای مستند جان میگیرد و از این فضای تجربی درمیآید. بسیار مهم است وقتی که فیلم ساز ما دوربین دست میگیرد بداند که سینمای تجربی یک پله است و باید وارد سینمای حرفهای شود. او باید شاخصههای یک سینمای حرفهای را رعایت کند و اگر رعایت نکند له خواهد شد و مشتری و مخاطب نخواهد داشت.
اگر روزی شرایطی پیش آید که مخاطب برای دیدن یک فیلم مستند بیاید و پول بدهد و بین یک فیلم مستند و یک فیلم داستانی حاضر شود فیلم مستند را انتخاب کند و وسط آن خسته نشود واز دیدن آن لذت ببرد، آن موقع احتمالا وظیفه فیلم ساز، سرمایه گذار، پخش کننده و سیاست گذار به درستی انجام شده است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/