برای بچه‌ها سهل‌انگارانه کتاب نخریم

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان در ایران از جمله حوزه‌هایی است که در سال‌های اخیر با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است؛ از یک ‌سو حضور نویسندگان و شاعران دغدغه‌مند و خلاق، این عرصه را زنده و پویا نگه داشته و از سوی دیگر هجوم تولیدات بازاری و سطحی، چالشی جدی برای کیفیت و اصالت آن پدید آورده است. به مناسبت روز جهانی کودک به سراغ دو چهره‌ شناخته ‌شده و اثرگذار این حوزه رفتیم تا درباره‌ وضعیت امروز ادبیات کودک و نوجوان، نگاه و نظرشان را بدانیم.

کبری بابایی، نویسنده و شاعر فعال در عرصه‌ ادبیات کودک و نوجوان، از چهره‌های پرتلاش و پیگیر این حوزه است. او سال‌هاست در زمینه‌ آموزش، ترویج کتاب‌خوانی و خلق آثار ادبی برای کودکان فعالیت می‌کند. از آثار منتشر شده‌ او می‌توان به مجموعه‌های «بازی در مزرعه»، «مواظب تو هستم»، «شکل‌های اطراف من» و «بیست و هفت آدم آهنی» اشاره کرد. او در گفت‌وگوی پیش ‌رو از دغدغه‌هایش درباره‌ رواج کتاب‌های زرد، ضرورت ارتقای آگاهی خانواده‌ها در انتخاب کتاب و نقش مهم ناشران مسئولیت‌پذیر در حفظ کیفیت آثار کودک سخن می‌گوید.

در کنار او، غلامرضا بکتاش؛ شاعر، نویسنده و پژوهشگر برجسته ادبیات کودک و نوجوان، از چهره‌های شاخص نسل پس از انقلاب است که با آثارش توانسته پل میان زبان شعر و تخیل کودکانه را حفظ کند. بکتاش در این گفت‌وگو از واقعیت‌های صنعت نشر کودک، خطر شتاب‌زدگی در تولید آثار و نقش آگاهی والدین و مروجان فرهنگی در هدایت سلیقه‌ نسل آینده سخن می‌گوید.

کتاب‌های زرد، گریبانگیر ژانر بزرگسال هم هست

کبری بابایی، نویسنده و شاعر حوزه ادبیات کودک و نوجوان معتقد است: وجود کتاب‌های زرد در این حوزه امری انکارناپذیر است. او می‌گوید: «کتاب‌های زرد تنها مختص ادبیات کودک نیستند؛ در ادبیات بزرگسال هم چنین آثاری وجود دارند، اما در حوزه کودک این مسئله پررنگ‌تر دیده می‌شود، زیرا تقریباً همه صنایع مرتبط با کودک و نوجوان، از انیمیشن گرفته تا پوشاک، تحت ‌تأثیر نگاه بازاری قرار می‌گیرد. وقتی پای کودک در میان باشد، نگاه اقتصادی شکلی متفاوت‌تر عمل می‌کند و همین موجب می‌شود تولیدات بازاری در این بخش بیشتر به چشم بیاید».

به باور او، این مسئله به معنای تسلط کامل آثار سطحی بر بازار نیست. در کنار کتاب‌های زرد و تجاری، هر سال آثار ارزشمند و قابل توجهی هم منتشر می‌شوند که از نظر محتوایی و هنری در مسیر رشد و تربیت کودکان نقش مثبتی نیز دارند. بابایی می‌گوید: «کتاب‌های خوب در هر دوره وجود داشته‌اند و خوشبختانه هنوز هم منتشر می‌شوند. این آثار می‌توانند در رشد سلیقه‌ ادبی کودکان مؤثر باشند و حتی به شکل‌گیری نسلی با ذوق ادبی و نگاه تحلیلی کمک کنند».

او در ادامه به مسئله نظارت اشاره می‌کند و می‌افزاید: «نمی‌دانم تا چه اندازه می‌توان روی این مسئله نظارت کرد، چون موضوع فقط مختص ادبیات کودک نیست. اگر بخواهیم نظارت دقیق‌تری داشته باشیم، می‌تواند در حوزه ادبیات بزرگسال هم این نگاه اعمال شود. در حال حاضر ممیزی‌ها و ملاحظات بیشتر درباره‌ محتوای آثار است، چون کودک در سنی قرار دارد که باید محتوایی متناسب با سطح رشد و درک خود دریافت کند، اما از نظر کیفیت و ارزش ادبی، این مسئولیت بیشتر بر عهده ناشران است تا آثاری منتشر کنند که از نظر هنری و ادبی در جایگاه معقولی قرار بگیرند».

به گفته بابایی، اگر ناشری این وظیفه را نادیده بگیرد و تنها به تولید آثار کم‌مایه و پرفروش بسنده کند، لازم است برای چنین مواردی سازوکاری تعریف شود تا ناشران ملزم به استفاده از کارشناسان و منتقدان حرفه‌ای شوند. البته بابایی تأکید می‌کند: باید حرف ناشران را هم شنید و شرایط اقتصادی آن‌ها را در نظر گرفت، چون صنعت نشر نیز درگیر مشکلات اقتصادی بوده و گاهی ممکن است چرخ بازار کتاب با همین آثار عامه‌پسند بچرخد.

ناشرانی با تأثیرگذاری‌های عمیق

بابایی می‌افزاید: «نمی‌توان همه ناشران را صرفاً به فکر درآمد دانست. در همین سال‌ها ناشرانی داشته‌ایم که تأثیر عمیقی روی رشد نسل‌های مختلف گذاشته‌اند. کتاب‌هایی که آن‌ها منتشر کرده‌اند، به ‌قدری هدفمند و اندیشیده بوده که حتی مرور فهرست آثارشان می‌تواند برای خانواده‌ها یک مسیر مطالعاتی مؤثر باشد. این ناشران با نگاه فرهنگی و تربیتی فعالیت کرده‌اند و توانسته‌اند اعتماد والدین و مربیان را جلب کنند».

در مقابل، گروهی از ناشران نیز هستند که صرفاً به جنبه تجاری ماجرا نگاه می‌کنند و با تولید انبوه کتاب‌های کم‌ارزش، به بازار نشر آسیب می‌زنند. از دید او، بهترین راه مقابله با این وضعیت، ایجاد آگاهی در میان مخاطبان است. این خانم نویسنده و شاعر توضیح می‌دهد: «اگر آگاهی‌رسانی درباره کتاب‌های ارزشمند افزایش یابد، فضای دیده شدن آثار خوب بیشتر می‌شود. به ‌جای تمرکز بر ممنوعیت و کنترل، باید کمک کنیم کتاب‌های باکیفیت در میان مردم شناخته شوند تا آثار زرد جای آن‌ها را نگیرند. مروجان کتاب، اولیا، معلمان، ناشران حرفه‌ای و حتی خود نویسندگان می‌توانند در این زمینه نقش مؤثری داشته باشند».

بابایی باور دارد: همه اضلاع این چرخه باید همزمان عمل کنند. از نظر او، ادبیات کودک یک منظومه است که بدون تعامل میان نویسنده، ناشر، خانواده و مخاطب به تعادل نمی‌رسد. نویسنده کتاب «بازی در مزرعه» می‌گوید: «نمی‌شود انتظار داشت فقط با کار روی یک بخش مشکل حل شود. از شاعر و نویسنده انتظار داریم خود را به‌روز نگه دارند و آثار باکیفیت تولید کنند؛ نه اینکه صرفاً برای چاپ چند جلد کتاب، به سفارشی‌نویسی روی بیاورند. از ناشر نیز انتظار داریم در کنار حفظ برند و درآمد خود، ضدفرهنگ عمل نکند و اثری را منتشر کند که از نظر فرهنگی و آموزشی قابل دفاع باشد. در نهایت، خانواده‌ها هم نباید بی‌دقت و سهل‌انگارانه کتاب بخرند».

او در ادامه با تأکید بر نقش آگاهی والدین در انتخاب کتاب می‌افزاید: «خانواده‌ها باید اطلاعات کافی در مورد انتخاب کتاب را بدست بیاورند و بتوانند کتاب خوب را از کتاب ضعیف تشخیص دهند. با کمی شناخت و دقت می‌توان از روی نثر، تصویرگری، نام ناشر، شیوه انتخاب پیام و حتی میزان خلاقیت در طرح جلد، سطح کتاب را ارزیابی کرد. وقتی والدین و مربیان یاد بگیرند این نشانه‌ها را بشناسند، به راحتی می‌توانند تشخیص دهند که کتاب در حد متوسط است یا کیفیت بالاتری دارد». بابایی بر این باور است که نقش رسانه‌ها و مروجان کتاب در این میان بسیار کلیدی است. اگر صدا و سیما، نشریات و فعالان فرهنگی آزاد این معیارها را به مخاطبان آموزش دهند، ذائقه عمومی جامعه نیز رشد می‌کند و آثار سطحی خود به‌ خود کنار می‌روند. او می‌گوید: «مروجانی که در فضای مجازی یا مدارس فعال‌اند، اگر بتوانند به والدین و کودکان یاد بدهند که چگونه کتاب خوب را تشخیص دهند، دیگر نیازی نیست همیشه به دنبال فهرست‌های آماده یا تبلیغات پرزرق ‌و برق باشند. مخاطبِ آگاه خودش مسیرش را پیدا می‌کند».

نویسندگان پیش از آنکه یاد بگیرند، می‌خواهند یاد بدهند

غلامرضا بکتاش، نویسنده‌ای که سال‌ها در حوزه ادبیات کودک و نوجوان قلم زده است، درباره‌ وضعیت فعلی بازار کتاب کودک می‌گوید: «فضای ادبیات کودک امروز ترکیبی از دو جریان متفاوت است؛ از یک سو شتاب‌زدگی در تولید و چاپ آثار ضعیف، چه در حوزه شعر و چه در داستان تا حدی فضای نشر را زیر سؤال برده است و از سوی دیگر همچنان آثار ارزشمند و قابل ‌توجهی منتشر می‌شود که نشان می‌دهد نویسندگان دغدغه‌مند هنوز فعال و تأثیرگذارند». او معتقد است: «نباید با نگاهی کاملاً منفی به این حوزه نگاه کرد، زیرا در میان حجم زیاد تولیدات، صداهای اصیل و خلاقی نیز شنیده می‌شود که راه اصلی ادبیات کودک را ادامه می‌دهند».به باور او، یکی از مهم‌ترین دلایل رشد کتاب‌های زرد و غیرحرفه‌ای، حضور ناشران ناآگاه و بی‌تجربه است؛ ناشرانی که با نویسندگانی همکاری می‌کنند که شناخت درستی از ادبیات کودک و نوجوان ندارند. این نویسندگان پیش از آنکه یاد بگیرند، می‌خواهند یاد بدهند و همین عجله، به چاپ آثاری سطحی و غیرتأثیرگذار منجر می‌شود. از نگاه او، فضای مجازی نیز در این روند نقش مهمی دارد، زیرا هر کسی می‌تواند بدون نظارت و ارزیابی تخصصی خود را نویسنده معرفی کند. در چنین شرایطی، کیفیت به ‌سادگی قربانی کمیت می‌شود و شناخت واقعی از ادبیات کودک آسیب می‌بیند.

بکتاش در ادامه به دلیل دیگری اشاره می‌کند که چرا بسیاری از افراد غیرنویسنده وارد این عرصه می‌شوند: «انگار دروازه ادبیات کودک باز است و هر کسی که بخواهد، بدون شناخت یا تجربه می‌تواند وارد شود». به گفته‌ او، «نبود نقد جدی پیش از چاپ و خلأ نظارت حرفه‌ای، زمینه را برای گسترش این وضعیت فراهم کرده است. بسیاری از نویسندگان تازه‌کار علاقه‌ای به یادگیری و رشد ندارند و حتی اگر چندین کتاب منتشر کنند، همچنان در همان سطح آماتور باقی می‌مانند».

از نظر این نویسنده، نوشتن برای کودک تفاوت بنیادی با نوشتن برای بزرگسال دارد. او می‌گوید: «ادبیات کودک زبان و تخیل خاص خود را دارد. واژه‌ها و تصویرسازی در این حوزه باید با دنیای درونی کودک هماهنگ باشد. شاعر یا نویسنده‌ کودک باید بتواند با سادگی هوشمندانه، مفاهیم عمیق را منتقل کرده و فاصله‌ میان دنیای خود و دنیای کودک را با تخیل پُر کند». به باور او، «نویسندگان و شاعران کودک در واقع پلی میان نسل‌ها هستند که با آثارشان نگاه کودکانه را زنده نگه می‌دارند و جامعه را از درون تازه می‌کنند».

آقای نویسنده در بخش دیگری از گفت‌وگو به نقش والدین در انتخاب کتاب اشاره می‌کند و می‌گوید: «بسیاری از والدین، کتاب را بر اساس ظاهر یا ترندهای فضای مجازی انتخاب می‌کنند. این رفتار موجب شده کتاب‌های پرزرق ‌و برق اما بی‌محتوا جای آثار اصیل و ماندگار را بگیرند». به اعتقاد بکتاش، «اگر والدین؛ نویسنده و شاعر را با آثارشان بشناسند، کتاب را از روی طرح جلد یا تبلیغ انتخاب نخواهند کرد، بلکه براساس شناخت و اعتماد به کیفیت سراغ اثر خواهند رفت».

این نویسنده تأکید می‌کند: «ادبیات کودک ایران ظرفیت‌های درخشانی دارد و با وجود مشکلات، هنوز جایگاه قابل احترامی در میان مخاطبان خود دارد».

نویسنده کتاب «قلب کوه از سنگ نیست» می‌گوید: «ناشران حرفه‌ای زیادی در کشور فعال‌اند که نویسندگان و آثار خوب را می‌شناسند و برای کیفیت ارزش قائل‌اند. اگر آموزش تخصصی نویسندگان، نقد حرفه‌ای پیش از چاپ و حمایت واقعی از ناشران جدی‌تر گرفته شود، می‌توان امیدوار بود ادبیات کودک ایران بار دیگر به اصالت، کیفیت و تأثیرگذاری گذشته‌اش بازگردد».

منبع: قدس آنلاین

انتهای پیام/