اختلاف ایران و آمریکا ذاتی است؛ تقابل با استثناگرایی آمریکایی

به گزارش خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی روز 13 آبان امسال، همانند سال‌های گذشته به تبیین ماهیت روابط ایران و آمریکا پرداختند و با اشاره به تلاش برخی جریان‌ها برای تحریف تاریخ، فرمودند: برخی‌ها تاریخ را وارونه می‌نویسند و علت اختلاف با آمریکا را شعار "مرگ بر آمریکا" می‌دانند؛ این ساده‌لوحی است. اختلاف ما ذاتی و ناشی از تضاد منافع است. ذات آمریکا جز تسلیم چیز دیگری را قبول نمی‌کند.

این بیان صریح در واقع خلاصه‌ای از یک حقیقت تاریخی است: شیطان بزرگ برده می‌خواهد و ملت ایران برده نیست.

با وجود تکرار چندباره این واقعیت در چهار دهه گذشته، هنوز برخی با نگاهی سطحی و بدون مراجعه به تاریخ، منشأ خصومت میان ایران و آمریکا را در شعارهای انقلابی می‌جویند. در نگاه این افراد، اگر مردم ایران فریاد «مرگ بر آمریکا» سر ندهند، روابط دو کشور به سمت دوستی و تفاهم پیش خواهد رفت؛ گویی تمام مشکلات میان ایران و آمریکا از ناحیه ایران شکل گرفته است.

اما یک نگاه ساده به تاریخ هفتاد سال اخیر ایران کافی است تا نشان دهد دشمنی آمریکا با ملت ایران پیش از انقلاب و حتی پیش از تولد شعار "مرگ بر آمریکا" آغاز شده بود.

از کودتای 28 مرداد تا تشکیل ساواک

کودتای 28 مرداد 1332 نقطه عطفی در دخالت مستقیم آمریکا در امور داخلی ایران است. طبق اسناد منتشرشده از سوی سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا در سال 1379، ایده براندازی دولت ملی دکتر محمد مصدق از سوی انگلیس مطرح و توسط آمریکا اجرایی شد. طرح کودتا با امضای آیزنهاور، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، و رئیس سازمان سیا در تیرماه 1332 نهایی و در 28 مرداد به اجرا درآمد. نتیجه آن، سقوط دولت قانونی و بازگشت مجدد دیکتاتوری پهلوی بود.

تنها دو سال بعد، در سال 1335، سازمان مخوف ساواک با همکاری مستقیم سازمان سیا و اف‌بی‌آی تشکیل شد؛ مأمورانی که در ایران و آمریکا آموزش دیدند تا به ابزاری برای سرکوب مردم و حفظ رژیم وابسته پهلوی تبدیل شوند. ساواک نه‌تنها حافظ منافع شاه بود، بلکه عملاً بازوی اطلاعاتی آمریکا در منطقه محسوب می‌شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، آمریکا از هیچ تلاشی برای براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی فروگذار نکرد. از کودتای نقاب (نوژه) در تیرماه 1359 گرفته تا تحریم‌های فلج‌کننده، حمایت از گروهک‌های تروریستی و طراحی جنگ‌های نیابتی در منطقه نشان از همان خصومت ذاتی دارد که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند.

ریشه ایدئولوژیک دشمنی؛ استثناگرایی آمریکایی

دشمنی آمریکا با ایران را تنها در سطح تاریخ سیاسی نمی‌توان تبیین کرد. ریشه این تقابل عمیق‌تر است و به نگاه ایدئولوژیک آمریکا به خود و جهان بازمی‌گردد؛ نگاهی که در قالب مفهومی با عنوان «استثناگرایی آمریکایی» (American Exceptionalism) شناخته می‌شود.

این مفهوم نخستین‌بار در قرن نوزدهم توسط الکسی دو توکویل، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، مطرح شد. او در سفر به آمریکا، این کشور را «استثنایی» خواند؛ کشوری که خود را برتر از دیگران می‌بیند و مأمور به ایفای نقشی خاص در جهان می‌داند. بعدها این ایده در گفتمان سیاسی آمریکا نهادینه شد و به ابزاری برای توجیه مداخلات جهانی تبدیل گردید.

بر اساس این تفکر، ایالات متحده نه‌تنها کشوری عادی نیست، بلکه مأموریتی الهی دارد تا ارزش‌های خود را به سراسر جهان گسترش دهد. ریشه‌های این باور به قرن هفدهم و استعمارگران پروتستان نیوانگلند بازمی‌گردد؛ جایی که «جان وینتروپ»، فرماندار مستعمره ماساچوست، در سال 1630 از مستعمره خود به عنوان «شهری بر فراز تپه» یاد کرد که چشم تمام مردم جهان به آن دوخته شده است.

در این نگاه، آمریکا خود را در سمت درست تاریخ می‌بیند و مخالفانش را در جبهه باطل. از همین رو، هر ملتی که زیر بار سلطه و دیکته‌های واشنگتن نرود، در صف دشمنان آمریکا قرار می‌گیرد.

ایران؛ نقطه مقابل استثناگرایی

انقلاب اسلامی ایران با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» درست در نقطه مقابل این ایدئولوژی شکل گرفت از طرفی انقلاباسلامیایران خود را دارنده پرچم حق میداند و حرکت خود را قیام لله تعبیر میکند . ایران پس از قرن‌ها، برای نخستین‌بار با ا نه یک اختلاف سیاسی، بلکه چالشی ایدئولوژیک و وجودی است.

به همین دلیل است که تقابل ایران و آمریکا ذاتی است، نه مقطعی؛ فکری است، نه صرفاً سیاسی یا اقتصادی. هر کدام ادعا دارند که در سمت درست تاریخ اند و ایران اعلام کرد آن برتری و سلطه آمریکایی را نخواهد پذیرفت.

 مسئله ایران و آمریکا بر خلاف مسئله سایر کشورها که شاید بر اثر تضاد منافع اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و..‌ باشد نیست. اختلاف در اینجا یک اختلاف فکری و ایدئولوژیک است.

انتهای پیام/