خیز امارات برای تجزیهٔ یمن
- اخبار رسانه ها
- اخبار خواندنی
- 25 آذر 1404 - 11:58
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از سه سال آتشبس در یمن که به تثبیت حضور انصارالله ازیکطرف و امارات و عربستان از طرف دیگر منجر شد، جبهه داخلی این کشور بار دیگر دستخوش تغییرات میدانی گسترده و ناگهانی شد و نیروهای شورای انتقالی وابسته به امارات استانهای المهره و حضرموت در شرق یمن را به اشغال خود درآوردند که تا پیشازاین توسط نیروهای نزدیک به عربستان اداره میشد. تسلط انتقالی بر شرق یمن زمینه را برای حذف کامل عربستان از عرصه داخلی یمن و آغاز دور جدیدی از جنگ داخلی مهیا میکند.
به نام عربستان به کام امارات
هنگامی که عربستان سعودی عملیات عاصفه الحزم (طوفان قاطع) را در سال 1394 علیه یمن آغاز کرد شاید فکر نمیکرد که در تبعات سنگین آن چنان غرق شود که از پس آن برنیاید و طرف اماراتی بهصورت خزنده منافع را در یمن درو کند. امروز بعد از 10 سال از جنگ یمن میتوان بهراحتی دریافت که این جنگ در واقع با تحریک امارات و جلو انداختن سعودیها آغاز شد و عربستان به سیبل حملات تلافیجویانه ارتش و کمیتههای مردمی یمن در عمق خاک این کشور تبدیل شد که مشهورترین آن حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در سال 2019 است.
از طرفی دیگر تحولات میدانی 10 سال گذشته بهوضوح نشان میدهد که ابوظبی بیشترین منفعت را با کمترین میزان تحمل حملات موشکی و پهپادی به دست آورد. تسلط بر جزیره استراتژیک سقطری در اقیانوس هند و نزدیکی بابالمندب و ایجاد نیروی نیابتی و عمق استراتژیک در یمن از عدن و تنگه بابالمندب تا ابین ولحج و مکلا در ساحل شرقی یمن که مناطق نفتخیز را شامل میشود تنها بخشی از منافع امارات طی 10 سال گذشته در یمن به شمار میآید و میتوان گفت جای پای امارات در یمن را مستحکم کرد.
در واقع گسترش نفوذ اماراتیها در یمن برنامهریزی دقیق آنها در مقابل بیبرنامگی طرف سعودی و همچنین تفاوت برخورد دو طرف با نیروهای تحت امر خود را شامل میشود. به زبان سادهتر عربستان سیاست کنترل کامل و شدید بر نیروهای وابسته به خود را اعمال میکرد و همین موضوع باعث شکستهای متوالی میدانی در مقابل نیروهای انصارالله شد؛ اما اماراتیها ضمن اعطای آزادی عمل در چهارچوبی مشخص اما مؤثر و همچنین استفاده حداکثری از گسلهای اجتماعی و قبیلهای توانستند نیروهای تحت امر خود را منظمتر در میدان سازماندهی کنند.
بروز اختلافات
اختلافات عربستان و امارات برای اولینبار در سال 2017 بهصورت علنی مشخص شد جایی که عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور دستنشانده سعودیها، عیدوس الزبیدی و هانی بن بریک از شخصیتهای اصلی گروههای جنوب یمن را از استانداری عدن و وزارت امور دولت برکنار کرد. برکناری الزبیدی و بن بریک باعث خشم جداییطلبان جنوب یمن شد که درنهایت به تشکیل شورای انتقالی جنوب منجر شد و چند ماه بعد در ژانویه 2018 نیروهای انتقالی بعد از یک درگیری سنگین با نیروهای دولت دستنشانده سعودی بندر استراتژیک عدن که پایتخت این دولت به شمار میآمد را به تصرف خود درآوردند. در تابستان 2019 نیروهای انتقالی موفق شدند نیروهای دولت منصور هادی را به طور کامل از استان عدن بیرون برانند و در نوامبر 2019 پس از شکستهای متوالی دولت منصور هادی از شورشیان انتقالی، توافق ریاض بین دولت منصور هادی و شورشیان انتقالی امضا شد که باعث مشروعیت سیاسی شورشیان جداییطلب بهعنوان یکی از طرفهای رسمی درگیر جنگ شد. از آن زمان تاکنون نیروهای شورای انتقالی یمن بر مناطق استراتژیک و نفتخیز جنوب یمن سیطره داشته و روزبهروز تسلط خود و حذف تدریجی عربستان از عرصه میدانی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
مطالب فوقالذکر تنها بخشی از جنگ پنهان امارات علیه عربستان در یمن است که اخیراً با اشغال المهره و حضرموت وارد فاز جدید و متفاوتی شده است. عربستان در واکنش به تصرف حضرموت و المهره یک هیئت به سرپرستی محمد القحطانی را به حضرموت فرستاد تا به قبائل متحد خود اطمینانخاطر دهد که آنها را ترک نخواهد کرد. القحطانی در دیدار با قبائل حضرموت صراحتاً از نیروهای شورای انتقالی جنوب خواست که هرچه سریعتر از مناطق شرق یمن عقبنشینی کنند و این در حالی است که رهبران نزدیک به عربستان پس از اشغال المهره و حضرموت شبانه از مقر خود در عدن بهسوی ریاض گریختند. همچنین یک هیئت مشترک عربستانی – اماراتی برای کاهش تنش بین طرفهای درگیر وارد شهر عدن شد و به نظر میرسد امارات همانند تجربه سال 2019 با تحمیل کار انجامشده بر سعودیها برای تغییر موازنه قدرت در یمن به نفع خود در تلاش است.
نقش مخرب امارات چرا الان؟
ابوظبی در سه چهار سال گذشته تقریباً در عرصه منطقهای خیلی علنی حاضر نبود، بلکه در پشت پرده به سازماندهی نیروهای نیابتی خود برای فرصت مناسب مشغول بود. در جنگ سودان، هرچند امارات از سال 2023 با حمایت از شورشیان موسوم به واکنش سریع، شعله جنگ داخلی در این کشور آفریقایی را برافروخت؛ اما در ماههای اخیر حمایتهای امارات از شورشیان سودانی از نظر کمی و کیفی جهش ناگهانی و چشمگیری را شاهد بود که به اشغال مناطق مهم و استراتژیک در غرب و جنوب سودان به همراه جنایات جنگی هولناک علیه مردم بیگناه منجر شد. تحولات اخیر سودان همانند یمن احتمال تجزیه مجدد سودان را بیشازپیش تقویت میکند.
به نظر میرسد فعالیت امارات در سودان و یمن در ماههای اخیر به این دلیل است که تحولات منطقهای در ماههای گذشته از بروز تغییرات گسترده در آیندهای نزدیک خبر میدهد و میتوان گفت منطقه غرب آسیا آبستن حوادث و تحولات سرنوشتساز مهمی در آیندهای نهچندان دور است و ابوظبی با گسترش نفوذ خود در کشورهای مهم یمن و سودان و ایجاد عمق استراتژیک برای خود میخواهد با دست پرتری در معادلات آینده حاضر باشد تا شاید بتواند در رقابت سنتی با عربستان و قطر سهم بیشتری را نصیب خود کند.
خواب شوم آمریکا و اسرائیل برای یمن
نمیتوان تحولات یمن را بهدوراز نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی دانست. پس از طوفان الاقصی ارتش یمن عملیات پشتیبانی از مقاومت غزه را با هدفگرفتن کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی آغاز کرد و طی 2 سال گذشته حملات موشکی و پهپادی ارتش یمن به عمق سرزمینهای اشغالی به دلیل بعد مسافت و گستره جغرافیایی یمن در کنار حفاظت اطلاعات قوی یمنیها به یکی از سختترین معضلات رژیم صهیونیستی مبدل شد.
تجاوزهای متعدد آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک یمن فقط دستاوردهای تاکتیکی غیرمؤثر به همراه داشت و ضربه مؤثر و کاری به قدرت تهاجمی ارتش یمن وارد نکرد. سران رژیم صهیونیستی پس از آتشبس در غزه، یمن را بهعنوان یکی از اهداف اصلی خود در مرحله بعدی اعلام کردند و توقف حملات رژیم به یمن را میتوان با ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در مناطق تحت کنترل دولت صنعا و تلاش برای جبران این ضعف اطلاعاتی مرتبط دانست.
منابع مطلع یمنی معتقدند اقدام اخیر امارات ممکن است بخشی از طرح بزرگ آمریکا و اسرائیل برای تضعیف انصارالله یمن باشد که صحبتهای عبیدوس الزبیدی، رئیس شورای انتقالی جنوب یمن در روزهای اخیر که گفته بود هدف اصلی این نیروها سیطره بر صنعا است این مسئله را تأیید میکند، زیرا تجربه حملات یکماهه امسال آمریکا به یمن نشان داد که حملات هوایی برای ضربه کاری به قدرت موشکی و پهپادی یمن کافی نبوده و ارسال تفنگداران آمریکایی به یمن نیز خطرها و هزینههای گزافی را به واشنگتن تحمیل خواهد کرد. اینجاست که نیروهای شورای انتقالی یمن خود را بهعنوان عنصر مطلوب آمریکا وارد معامله میکنند تا در ازای ایفای نقش نیروی زمینی ارتش آمریکا بتوانند حمایت لازم واشنگتن و جامعه بینالمللی را برای تجزیه مجدد یمن به شمالی و جنوبی به دست آوردند.
تجربه 8ساله جنگ علیه دولت انصارالله ثابت کرد که تصرف صنعا رؤیایی است محال، بهخصوص که انصارالله یمن در سه سال گذشته از نظر تعداد نیروهای رزمی و تجهیزات نظامی بهمراتب آمادهتر از گذشته به شمار میآید؛ اما احتمال ضربه به بخشی از توان نظامی ارتش یمن در صورت حمله زمینی دورازذهن نیست. تحولات اخیر یمن حمله مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی از هوا و شورشیان انتقالی از زمین به همراه پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیک محور آمریکا و اسرائیل را بیشازپیش محتمل میکند؛ اما این موضوع یک نکته مهم دیگری دارد که نباید از آن غافل شد.
شعلهورشدن جنگ در یمن به معنای پایان آتشبس بین صنعا و امارات و ازسرگیری حملات موشکی ارتش یمن به عمق سرزمینی امارات همانند سالهای گذشته است و باتوجهبه تسلیحات جدیدی که یمنیها در سالهای اخیر رونمایی کردهاند و تجربه گرانبهایی که از نبرد با لایحههای پدافندی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دست آوردهاند، سؤال یکمیلیوندلاری این است که آیا امارات تحمل حملات موشکی ارتش یمنی را دارد که توانست پدافند آمریکا و رژیم صهیونیستی را به ستوه آورد؟ باید منتظر روزهای آینده بود و دید که قمار جدید و خطرناک امارات در منطقه چگونه رخ خواهد داد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/