فارین پالیسی: دیپلماسی ترامپ پرهیاهو و توخالی است

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود آورده است: فارین پالیسی به قلم استفان والت نوشت: ادعاهای صلح‌سازی دونالد ترامپ عمدتاً تبلیغاتی و فاقد اثر پایدار بوده است. از غزه، اوکراین، کامبوج و تایلند تا کنگو، سودان و جنوب آسیا، توافق‌های نمایشی او یا فروپاشیده‌اند یا به تشدید بحران انجامیده‌اند. بی‌حوصلگی ساختاری، بی‌توجهی به جزئیات، تکیه بر دیپلمات‌های آماتور و جانبداری در میانجی‌گری، بحران اعتماد را عمیق‌تر کرده است.

ترامپ مدعی شده که به هشت جنگ پایان داده؛ ادعایی که، متأسفانه، تقریباً به همان اندازه دقیق است که این تصور که دانشگاه ترامپ زمانی جای مناسبی برای تحصیل بوده باشد. به‌جای پایان دادن واقعی به منازعات، تخصص ترامپ در ارائه آن چیزی خلاصه می‌شود که می‌توان «طرح‌های صلح پوتِمکینی» نامید: نمایشی که با هیاهوی رسانه‌ای فراوان اعلام می‌شوند، اما خیلی زود فرو می‌ریزند و چیزی جز پوسته‌ای تبلیغاتی باقی نمی‌ماند.

در غزه، طرح صلحِ 20‌بندی نه‌تنها به خشونت میان اسرائیل و حماس پایان نداده‌، بلکه نتیجه‌ای معکوس داشته است. از زمان برقراری آتش‌بس، 400 فلسطینی کشته شده‌اند؛ و نیروهای حافظ صلحی که قرار بود بر مراحل آتش‌بس نظارت کنند، هنوز تشکیل نشده‌اند. طرح یادشده گامی صرفاً پوششی برای تلاشی بی‌وقفه جهت ایجاد «اسرائیل بزرگ‌تر» است.

به همان نسبت، ادعای ترامپ درباره پایان دادن به جنگ مرزی میان کامبوج و تایلند نیز زیر فشار رویدادهای بعدی رنگ باخته و دو کشور، درگیری‌ها را از سر گرفته‌اند. همین الگوی تراژیک در کنگو نیز در حال تکرار است.

در سودان نیز تلاش‌ها برای پایان دادن به جنگ داخلیِ خونبار، به هیچ نتیجه ملموسی نرسیده و درگیری همچنان قربانی می‌گیرد. در جبهه‌ای دیگر، نخست‌وزیر هند، صراحتاً ادعاهای ترامپ درباره متوقف کردن درگیری مرزی میان هند و پاکستان را رد کرد و بی‌پایه دانست.

اوکراین هم از این قاعده مستثنا نیست. ترامپ در جریان انتخابات با افتخار ادعا می‌کرد که جنگ اوکراین را «در 24 ساعت» پایان خواهد داد. همان زمان هم این ادعا مضحک بود. این تلاش‌های بی‌اثر، همزمان با اقداماتی همراه بوده که آتش جنگ را در نقاط دیگر شعله‌ورتر کرده‌اند. ترامپ، دستور بمباران یا حملات موشکی در افغانستان، نیجریه، سومالی، لیبی، عراق، سوریه و یمن را صادر کرد و به کشتارهای غیر قانونی در حوزه کارائیب دست زد.

ترامپ، صلح‌سازی ضعیف است، زیرا او و تیمش همه الزامات واقعی صلح را نادیده می‌گیرند. خود ترامپ به‌طور بدنامی کم‌حوصله و بی‌علاقه به جزئیات است. این رویکرد را اگر با تجربه کارتر مقایسه کنیم، تفاوت آشکار می‌شود؛ رئیس‌جمهوری که ساعت‌های بی‌پایان را صرف متقاعد کردن مقامات مصر و اسرائیل کرد تا سرانجام توافق کمپ دیوید در سال 1978 امضا شود. یا میانجیگری تئودور روزولت که به جنگ روسیه و ژاپن در سال 1905 پایان داد. در برابر این نمونه‌ها، ترامپ نه مایل است و نه قادر که آستین بالا بزند و با کارِ طاقت‌فرسای مذاکره، پیشنهادهای خلاقانه‌ای برای پر کردن شکاف‌های عمیق میان طرف‌های درگیر ارائه کند. 

مسئله این‌جاست که ترامپ، مسیر دیگری را ترجیح می‌دهد: تکیه بر دیپلمات‌های آماتور مثل استیو ویتکاف یا جرد کوشنر به‌جای دیپلمات‌های حرفه‌ایِ برخوردار از تخصص لازم. این‌جا همان نقطه‌ای است که خصومت ترامپ با «دولت پنهان» به ضربه‌ای تبدیل می‌شود که او عملاً به خودش می‌زند. مشکل مهم‌تر این است که ترامپ و برخی از فرستادگان او در نقش میانجی، بیطرف و متوازن عمل نکرده‌اند.


پیامد چنین وضعیتی روشن است: برخی از طرف‌های درگیر به آن‌ها اعتماد ندارند و خودِ میانجی‌ها نیز به‌جای ساختن یک مصالحه قابل‌ دوام، احتمالاً به سمت راه‌حل‌های یک‌طرفه فشار می‌آورند؛ راه‌حل‌هایی که یا اصلاً به نتیجه نمی‌رسند یا خیلی زود بعد از امضا فرو می‌ریزند.

منبع: کیهان

انتهای پیام/