«ترانه» سفارشی و بوق تبلیغاتی بیبیسی
- اخبار رسانه ها
- اخبار خواندنی
- 06 دی 1404 - 14:26
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، واکنشها به مستند «ترانه» که ادای دین پگاه آهنگرانی رفیق قدیمی و همکلاسی ترانه علیدوستی به این بازیگر کنار نشسته بود در چند روز اخیر ادامه دارد. اما نقطه قابل توجه عکس العمل بی بی سی فارسی به این اثر سفارشی خود در مقابل واکنشهاست!
تکنیک «بایکوت نقد» در پوشش خبری بیبیسی
بیبیسی در حالی از این مستند تمجید میکند که گویی با یک شاهکار سینمایی یا مستندسازی مواجه هستیم. این شبکه با استفاده از تکنیک برجستهسازی یکجانبه، تنها نظرات موافق یا خنثی را بازتاب داده و از پرداختن به نقدهای جدی که در فضای مجازی و محافل خبری مطرح شده، خودداری میکند. این رفتار نشاندهنده یک «تضاد منافع» آشکار است؛ چرا که رسانه نمیتواند همزمان تولیدکننده اثر و منتقد بیطرف آن باشد.
مروری بر واکنشهای منفی و نقدهای نادیده گرفته شده
برخلاف فضای ایزوله و مثبت بیبیسی، در شبکههای اجتماعی (اکس و اینستاگرام) و وبسایتهای تحلیلی، واکنشها بسیار متفاوت بود. برخی از محورهای اصلی انتقادات عبارتند از:
فقدان ارزش سینمایی و مستندگونه: بسیاری از مخاطبان معتقدند این اثر فراتر از یک «ویدئوی خانگی طولانی» یا یک «پروژه روابط عمومی» برای بازسازی چهره علیدوستی نیست و فاقد فرم، روایت منسجم یا پژوهش تصویری است.
قهرمانسازی کاذب و تصنعی: منتقدان میگویند اصرار بر نمایش ترانه علیدوستی به عنوان «تنها نماد» یا «قهرمان مطلق»، موضوعی که نشان میدهد اولا در این باره ساختن قهرمان امکان پذیر نیست! چون اساسا اختلافات در مورد آنچه اهالی رسانه و هنر از ززآ دارند آنقدر متفاوت است که هرگز نمیتوان نام آن را یک جنبش نامید و البته هیچ توافق جمعی در آن وجود ندارد! بنابراین به نظر مستند «ترانه» را میتوان تیری در تاریکی دانست!
برخورد گزینشی با واقعیت: برخی کاربران اشاره کردهاند که مستند از پاسخ به سوالات جدی درباره تناقضهای رفتاری و حرفهای علیدوستی در سالهای گذشته عبور کرده و صرفاً به بازتولید یک روایت زرد و احساسی بسنده کرده است. مهمترین نقدها خوانش احساساتی ترانه علیدوستی فمینیستی وی تا پروژههای سینمایی آلوده به پولهای کثیف داخلی و خارجی است!
شکست در پروژه «قهرمانسازی سفارشی»
تلاش بیبیسی برای تبدیل کردن ترانه علیدوستی به یک اسطوره شکستناپذیر از طریق این مستند، نتیجه معکوس داده است. به چند دلیل میتوان گفت این پروژه ناموفق بوده است:
اشباع رسانهای: اصرار بیش از حد بر پخش مکرر و تبلیغات غلوآمیز، باعث ایجاد پسزدگی (Backlash) در مخاطب شده است.
شکاف با واقعیت: وقتی رسانه تصویری را ارائه میدهد که با تجربه زیسته و دیدگاه بخش بزرگی از جامعه (که منتقد سلبریتیمحوری هستند) همخوانی ندارد، مرجعیت خود را از دست میدهد.
برچسب «محصول خودی»: مخاطب هوشمند امروز میداند که بیبیسی در حال تبلیغ کالای خودش است، لذا اعتبار نقدها و تمجیدهای این شبکه در نطفه خفه میشود.
بیبیسی با تبدیل شدن به «تریبون اختصاصی» علیدوستی، عملاً استانداردهای ژورنالیستی خود را فدای برندینگ شخصی یک بازیگر کرده است. این رویکرد نه تنها به جایگاه علیدوستی کمکی نکرد، بلکه لایه جدیدی از انتقادات را نسبت به "سلبریتیزدگی" در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور ایجاد کرد.
بیبیسی با اصرار بر این مستند سفارشی، نشان داد که بیش از آنکه به دنبال حقیقت باشد، به دنبال احیای جسد نیمهجانِ جریانی است که حتی در میان بدنه هواداران سابق خود نیز با پرسشهای بیپاسخ درباره "پولهای کثیف" و "نمایشهای فرمایشی" روبروست.
منبع: خبرگزاری دانشجو
انتهای پیام/