دروغهای پربازدید، واقعیتهای بیدفاع
- اخبار استانها
- اخبار آذربایجان شرقی
- 09 دی 1404 - 09:49
بهگزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، صدای آژیرها که قطع میشود، تازه خطرناکترین بخش جنگ آغاز میشود. دشمن صهیونیستی که در میدان سخت و در پروژه «جنگ 12 روزه» با سد محکم اراده ملی ایرانیان برخورد کرد و طعم شکست را چشید، حالا به پستوی تاریکتری خزیده است.
آنها فهمیدند که با تهدید موجودیت، مردم ایران متحدتر میشوند؛ پس استراتژی را تغییر دادند به اینکه به جای مرزها، ذهنها را بمباران کن و به جای پادگان، بازار را هدف بگیر.
اما چرا دشمن تا این حد به موفقیت فاز جدید امیدوار است؟ پاسخ در یک آمار تکاندهنده و نگرانکننده نهفته است که اخیراً منتشر شد.
پرده اول: بحران «باورپذیری دروغ»؛ حفرهای در دیوار دفاعی
نتایج جدیدترین پیمایش ملی «مرکز بینشهای رفتاری ایران» زنگ خطری را به صدا درآورده که نشنیدن آن خیانت است. این آمار نشان میدهد که جامعه ایران با یک «بحران تمامعیار شیوع اخبار جعلی» دستوپنجه نرم میکند؛ 92.6 درصد مردم با اخبار جعلی مواجه شدهاند. فاجعهبارتر اینکه 82 درصد از افراد، حداقل یکی از این اخبار کذب را درست پنداشته یا درباره آن شک کردهاند.
وقتی دشمن میداند که میتواند دروغی مانند «علت فوت مهسا امینی» (با 84 درصد ضریب نفوذ) یا «تخریب مدرک تحصیلی شهید رئیسی» (با 78 درصد ضریب نفوذ) را در ذهن جامعه تثبیت کند، طبیعی است که برای «پروژه بازار» نیز به همین سلاح متوسل شود. آنها روی این «سادگی در باور» حساب باز کردهاند.
پرده دوم: کمین برای بازار تهران با خشابِ «فیکنیوز»
اعتراف صریح سران رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه اول باید خیابان شلوغ شود تا بتوانیم جنگ را آغاز کنیم، قطعه مکمل این پازل است.
اخیراً معدودی از بازاریان نسبت به نوسانات ارزی و بیثباتی اقتصادی اعتراض صنفی داشتند. اما ماشین جنگی دشمن چگونه عمل کرد؟ با اتکا به همان ضریب نفوذ رسانهای، بلافاصله تصاویر جعلی، ویدئوهای قدیمی و شعارهای ساختگی را به جای واقعیتِ بازار مخابره کردند.
وقتی 82 درصد جامعه در معرض پذیرش اخبار جعلی باشند، یک ویدئوی فیک از آتشسوزی در بازار که توسط اکانتهای اسرائیلی منتشر میشود، میتواند حکم کبریت در انبار باروت را داشته باشد. هدف آنها دلسوزی برای سفره بازاری نیست؛ هدف، تولید تصویر «هرجومرج» برای مشروعیتبخشی به تجاوز خارجی است.
پرده سوم: جادهصافکنهای داخلی و تناقض سیاسی
در این میان، نقش برخی جریانات داخلی که دانسته یا ندانسته در زمین این «جنگ شناختی» بازی میکنند، حیرتانگیز است.
1. رسانههای ناامیدساز: جریانهای رسانهای و همصدایان داخلی BBC، دقیقاً روی همین ضعفِ تشخیص افکار عمومی سوار شدهاند. آنها به جای تقویت «اتحاد مقدس» شکلگرفته پس از جنگ 12 روزه، بر طبل ناامیدی میکوبند.
2. سیاسیونِ موجسوار: کسانی که امروزه تبدیل به اپوزیسیون شدهاند؛ این تناقض سیاسی، عملاً تضعیف قوه مجریه در خط مقدم جنگ اقتصادی است. تضعیف دولت در این شرایط، یعنی باز کردن دروازه قلعه از درون.
پرده آخر: چه باید کرد؟
اکنون که آمارها نشان میدهد «ذهنیت عمومی» اصلیترین هدف موشکهای دشمن است، راهبرد مقابله چیست؟ هوشیاری اصناف و بازاریان: بازار باید بداند که دشمن برای تکتک تجمعات صنفی سناریو دارد. آنها میخواهند از گلایه بحق «امنیت» را قربانی کنند. عدم همراهی با فراخوانهای مشکوک، آبی بر آتش فتنه است.
واکسیناسیون خبری: مردم عزیز باید بدانند که در جنگ روایتها، «هر چه میبینید و میشنوید لزوماً واقعیت نیست». آمارهای شیوع اخبار جعلی نشان میدهد که باید در پذیرش هر خبری، بهویژه اخبار منفی و ناامیدکننده، درنگ کرد.
مسئولیت خواص و دستگاه قضا: امروز تریبونهایی که بذر یأس میپاشند و سلبریتیهایی که بدون تخصص، اخبار جعلی را ضریب میدهند، شریک جرم دشمن در این «قتلعام ذهنی» هستند. دستگاه قضایی باید با کسانی که امنیت روانی 82 درصد مردم را هدف گرفتهاند، قاطعانه برخورد کند.
انتهای پیام/