سوریه با ناتوی رسانهای میجنگد
خبرگزاری تسنیم: سوریه امروز با یک ناتوی رسانهای مبارزه میکند. همان طور که جنگیدن برای سوریها به دلیل پراکندگی نقاط درگیری فرسایشی شده است. در حوزه رسانهای هم یک طیف وسیعی از رسانهها از سالها قبل در حوزه سوریه کار میکنند.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، فرهاد عباسی دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل است. اما نگاه او به اتفاقات سیاسی منطقه با آنچه در درسهای این رشته تدریس میشود تفاوت دارد. دوربین عکاسیاش را برداشته و راه افتاده است به یکی از بحرانیترین کشور منطقه و حتی جهان که سر از رازهایش در بیاورد. نمیخواست گفتوگو کند. میگفت من برای اینها نرفتهام آنجا. حتی نمیگذاشت عکسی از او چاپ شود. به زحمت راضی شد. تند حرف میزد انگار وقت کم باشد و بخواهد ناگفتههای زیادی را بگوید. هم به سیاست و اوضاع منطقه اشراف داشت و هم به فرهنگ و رسانه مسلط بود. تازه از سفر برگشته بود و داشت مقدمات سفر بعدش را مهیا میکرد. در این فاصله فرصتی دست داد تا پای حرفهایش بنشینم.
*****
* با توجه به شرایط جنگی که در سوریه هست چطور شد به این فکر افتادی که برای کار کردن به آنجا بروی؟
من شرایط خاورمیانه را رصد میکردم. جریانهای انقلابی که خصوصا بعد از پدیده بیداری اسلامی شکل گرفتند. علاقهمند بودم این پدیدهها رصد شود علت یابی شود و ریشه هاش بررسی شود تا نسبت آن را با انقلاب اسلامی ایران پیدا کنیم. اما جریانی که در سوریه اتفاق افتاد جریانی بود که مولفههای پدیدآورندهاش با بقیه انقلابهای منطقه فرق داشت. لذا به عنوان یک محور مقاومت لازم بود که یک بررسی دقیق تری روی این مساله صورت گیرد. ضمن اینکه جریان رسانهای مقابل هم اتفاقات سوریه را در عرض اتفاقات منطقه بررسی میکرد و این یک زنگ خطر بود. لذا ما تصمیم گرفتیم که در این بحث ورود کنم و به قدر بضاعتم کاری در حوزه مستند تبلیغاتی و در حوزه خبر رسانی انجام دهم. با تمام پیگیریهایی که داشتم کمی انتقالم سخت بود هر دفعه یک قولی داده میشد بعد هم عملی نمیکردند به همین دلیل تصمیم گرفتم به صورت شخصی سفر کنم.
* گفتی مؤلفههای جریان رسانهای میخواست نشان دهد که اتفاقات سوریه هم عرض با جریانهای مصر و تونس است در این موضوع شیوه کارشان چطور بود؟
جریان رسانهای با استفاده از تصاویری که نشان میدهد و با استفاده از خبر و تحلیل خبری که میکند میخواهد این پدیدهها را به هم سنجاق کند و پیوند بزند در صورتی که اینها ماهیتا با هم تفاوت دارند. درگیریها در مصر و تونس و حتی لیبی مدت طولانی زمان برد تا به خشونت کشیده شود و اساسا هم خودجوش و درون زا بود اما پدیده سوریه پس از گذشت چند هفته از آغاز ناآرامیها یا تظاهرات مسالمت آمیز و انتقادها و اعتراضها بلافاصله فاز نظامی فعال میشود و شبهنظامیها عملیات میکنند و این قضیه یک مقدار مشکوک است تا اینکه شما میبینید که اخباری که مخابره میشود جنسش با خبری که از تونس و مصر میآید از نظر ماهیت اختلاف دارند. ولی به صورت یک شکل و متحد پوشش رسانهای داده میشود. همان گزارشگری که در مصر گزارش میکند یکی مثل همان و با همان رسانه دارد در سوریه کار میکند. در مورد تمام انقلابها به جز سوریه، مهندسی خبر کمتر صورت میگیرد بیشتر انعکاس خبر است اما در مورد سوریه میبینید رسانهها جهت دهی میکنند و خبر صرف نیست. نیروهای معترض را در صحنه درگیری هدایت میکنند. بعضی وقتها میبینید خبری پخش میشود در حالی که هنوز اتفاق نیفتاده لذا رسانه و خبر با اتاق عملیات منطبق شده است و به عنوان یکی از بازوهای اتاق عملیات عمل میکند.
* این اتاق عملیات کجاست؟ چه کسی آن را هدایت میکند؟
این اتاق، سرویسهای اطلاعاتی کشورهای عربی هستند مشخصا عربستان سعودی، قطر، اردن و بعد هم که سرویسهای اطلاعاتی غربی مثل انگلستان، فرانسه و در راس آنها آمریکاییها هستند. اینها در سوریه یک حلقه مشترک دارند. در مورد مصر، العربیه و الجزیره اختلاف نظر دارند. یعنی الجزیره به صورت 24 ساعته در درگیریهای مجدد که پس از عزل «مرسی» بود، از جریان وابسته به مرسی حمایت میکرد. اما العربیه از «سیسی» حمایت میکرد. ولی همین دو شبکه در جریان سوریه مواضع و خبرهای مشترک دارند. این نشان میدهد یک اتاق عملیاتی وجود دارد. یعنی ممکن است در مواضع مختلف اختلاف نظر داشته باشند اما درباره سوریه همه اتفاق نظر دارند. همین طور که ما سوریه را یکی از بخشهای محور مقاومت میدانیم. آنها هم سقوط سوریه را کم شدن از عمق استراتژیک محور مقاومت میدانند. این حلقه ارتباطی که از ایران شروع و به عراق سوریه و لبنان ختم میشود. زدن هر کدام از حلقههای این زنجیر موجب میشود یک گسست ارتباطی بین سایر حلقهها شکل بگیرد. زدن سوریه همان طور که خودشان اعلام کردند برای زدن محور مقاومت است. لذا از این جهت همه اشتراک نظر دارند چون محور ارتجاعی منطقه یعنی محور غربی، عربی، عبری در برابر محور مقاومت هستند اینها در مورد سوریه یک تبانی استراتژیک دارند.
* مهندسی خبر توسط رسانهها چطور صورت میگیرد؟ چطور کار میکنند که میشود مهندسی خبر و نه انعکاس خبر؟
مهندسی خبر در حقیقت یک جور شارژ تبلیغاتی است. یعنی اخبار به نیروهای در میدان به صورتی داده میشود که از نظر عملیات روانی آنها را شارژ میکند. اولا خبرهای اینها را برای هم منتشر میکند و یک شبکه ایجاد میکند که با خبر مشخص شود که در فلان جبهه چه اتفاقی افتاده. اما اساسیترین کارش این است که حکومت سوریه را در فضای بین الملل به عنوان یک نظام دیکتاتوری نشان دهد که با مردم خودش میجنگد. روی این هم سرپوش میگذارد که از 20 تا 30 کشور مختلف در سوریه نیروهای تروریست وجود دارد. این تروریستها را نیروهای معارض سوری نشان میدهند در حالی که تقریبا از تمام کشورهای عربی به عنوان نیروی تروریست با دولت سوریه میجنگند. افسران اروپایی، ترکی، سعودی، اردنی به شکل سازماندهی شده آنجا کار عملیاتی و آموزشی میکنند. اما مهندسی خبر میخواهد به دنیا نشان دهد اینها نیروهای سوری هستند و دائم کشتههایی را از مردم عادی نشان میدهد که اصلا مشخص نیست اینها توسط چه کسی کشته شدند. حتی سازمانهای بین المللی هم که دخالت کردند برایشان مشخص نشد توسط کدام یک از گروهها کشته شدند. اما در آنجا هر کس کشته شود و هر تخریبی صورت گیرد بلافاصله توسط گروههای خبری به نیروهای نظام نسبت داده میشود. این یکی از محورهای مهندسی خبر است در حقیقت به عنوان یک بازوی تبلیغاتی عمل میکند. کارش از خبر دهی خارج شده و کاملا جانبدارانه و مغرضانه عمل میکند. العربیه، الجزیره و شبکههای عربی زبانی که از اروپا پخش میشوند به علاوه شبکههای معارضین سوری که از طرف کشورهای عربی حمایت مالی میشوند و یک دو جین از این شبکههای قارچی پدید آمده تمام اینها به عنوان یکی از بازوهای عملیاتی سازمان رزم تروریستها عمل میکنند.
* دولت سوریه چه میکند؟ در بحث نظامی که مشخص است اما در فضای رسانهای آیا قدرت مقابله با رسانههای مقابل را دارد؟ آیا کشورهای حامی دولت سوریه و محور مقاومت از حیث رسانهای کمکی میکنند؟
سوریه امروز با یک ناتوی رسانهای مبارزه میکند. همان طور که جنگیدن برای سوریها به دلیل پراکندگی نقاط درگیری فرسایشی شده است. در حوزه رسانهای هم یک طیف وسیعی از رسانهها از سالها قبل در حوزه سوریه کار میکنند. یک بلوک رسانهای در برابر یک بلوک رسانهای دیگر کار میکند. اما آنها به صورت کلاسیک عمل میکنند و محور مقاومت به صورت نامتقارن. هم از نظر عده هم از نظر تجهیزات هم از نظر تکنولوژی. رسانههای جبهه مقاومت ضعیفتر است اما در جبهه حریف سی ان ان، بیبی سی، یورو نیوز و رسانههای مکتوب دیگر با سابقه طولانی هستند. سوریه خودش به تنهایی توان مقاومت در برابر این بلوک را ندارد. لذا باید رسانههای دیگر کمکش کنند رسانههای عرب زبان ما مثل العالم، المنار، المیادین که به مدیریت غسّان بن جدو یک رسانه تازه تاسیس و تاثیر گذار است. شبکه الیوم هم بخش عربی راشاتودی است که در سوریه خوب کار میکند. اینها شبکههایی هستند که از جانب نظام سوریه پخش میشوند. اما با وجود این، رسانههای سوری به نسبت حریفشان ضعیف هستند چون آنطرف تعدد رسانهای وجود دارد. سوریه تا کنون با این حجم از درگیری مواجه نبوده و آمادگی لازم را ندارد. هر تروریست به مثابه یک خبرنگار درآمده یعنی هر یک از آنها دوربین یا موبایل همراه دارند و اگر الان یک اتفاقی در جایی بیفتد کمتر از 60 دقیقه بلافاصله از العربیه یا الجزیره پخش میشود. لذا به جهت گستردگی طیف مقابل و تکثر عناصرشان در مقابل عدم تعدد جبهه رسانهای باعث شده است آنها در رسانه پیروز شوند و مطلب دیگر اینکه آنها در صدد پررنگ کردن بعضی از مطالب مثل جنگ شیعه و سنی هستند. اما از این طرف میخواهند جلوگیری شود از طرح اینکه درگیریها بین شیعه و سنی است. بعضی از اخبار هم برای اینکه تفرقه بین شیعه و سنی نیفتد از بین میرود چون ممکن است به این استراتژی که جنگ شیعه و سنی با سلفیها و وهابیها و جبهه ارتجاع است آسیب بزند.
* این از جانب سوریه است؟
بله از جانب سوریه هم پیگیری میشود آقای بشار اعلام کرد حمایتهای ایران از سوریه به جهت مسائل استراتژیک و راهبردی است نه مسائل قومی، دینی و مذهبی. حتی روسیه که خارج از این بحث ارتباطات و علقههای مذهبی است این مسئله پیگیری میشود که درگیریها صبغه شیعه و سنی ندارد.
*اما آنچه بر میآید از جنگ این است که جنگ مذهبی است!
سوریه به عنوان یکی از کلیدهای استراتژیک محور مقاومت است یعنی اگر اینها در سوریه مقاومت میکنند مسائل به جهت صرفا مذهبی نیست چه اینکه نظام سوریه یک نظام بعثی است حمایت از نظام بعثی توسط ایران توجیه ایدئولوژیک ندارد.
* اما خاستگاه تروریستها علی الظاهر یک جنبه مذهبی قوی دارد!
این جنبه مذهبی قرار بود القا شود تا وهابیها برای انسجام جبهه تروریست و همسو کردن سنیها از آن تاثیر بگیرند یعنی سنیهایی که دست به اسلحه ندارند و با شیعیان زندگی میکنند به این واسطه با سلفیها همسو شوند. وهابیها چه در سوریه چه در لبنان چه در جاهای دیگری که با شیعیان درگیری دارند مثل یمن نیروی اقلیت هستند. حتی وهابیها در کشورهای سنی غیر عربستان اقلیت هستند. اقلیتی که با سنیها مرز مشخص دارند. وهابی یک چیز است و سنی یک چیز دیگر. لذا برای اینکه بتوانند یک عمق استراتژیک ایجاد کنند، بتوانند کمبود نفرات خود را پوشش بدهند و بتوانند در جبهه اهل سنت عملیات روانی انجام بدهند دائم در پی این بودند که هر درگیری که در منطقه هست مثل درگیری حزبالله با سلفیها در لبنان، درگیری الحوثی (شیعیان زیدی شمال یمن) با نیروهایی که از عربستان تغذیه میشوند یا با نیروهای القاعده که از افریقا میآیند، یا درگیری جند الشیطان با ایران، میخواهند اینها را درگیری بین سنی و شیعه نشان دهند. وهابی نشان دادن همه سنیها استراتژی وهابی است لذا باید یک دشمنی درست کنند که متوجه اهل سنت باشد تا از این طریق بتوانند اهل سنت را به عنوان عقبه استراتژیک داشته باشند تا به اهدافشان برسند. در حقیقت میخواهند القا کنند جنگ شیعه و سنی است در حالی که جنگ شیعه و سنی با وهابیهاست و در بعضی مناطق جنگ وهابیها و سلفیها با سنی هاست. کشتههایی که از سنیها توسط سلفیها صورت میگیرد زیاد است چون اصلا شیعه در اقلیت است. یک خانه سنی است یک خانه شیعه و یک خانه مسیحی و دیگر بحث شیعه و سنی مطرح نیست. سلفیها میخواهند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند و تمام تلاش رسانههای مقاومت این است که تاثیر رسانهای این استراتژی آنها را خنثی کند.
* نیروهای خارجی آنجا چه هدفی را دنبال میکنند چه چیزی میتواند آنها را وادار کند که بیایند در سوریه بجنگند؟
بخشی انگیزه مالی دارند. یعنی تروریستهای روزمزد هستند و برایشان فرقی ندارد مقابلشان چه کسی است. اما بخش قابل توجهی کسانی هستند که به امید تاسیس یک دولت اسلامی آمدهاند. آنهایی که در عراق، سومالی و یمن سرخورده شدند برای جنگ در سوریه توسط شیوخ سلفی ساماندهی شدند.
* با چه الگویی میخواهند دولت اسلامی تشکیل دهند؟
دولت اسلامی سلفی. یعنی آنچه در زمان طالبان در افغانستان دیدیم و متمدنانهتر از آن در عربستان وجود دارد. اما آنچه از تبلیغات آنها در رسانهها و عملکردشان در سوریه میتوان فهمید این است که دولت و آرمانشهر آنها چیزی بهتر از آن نیست که توسط طالبان در افغانستان ایجاد شد یعنی همان سیستم آموزشی، همان رفتاری که با زنان کردند، همان روابط خارجی و همان رفتاری که با پیروان سایر ادیان و مذاهب در افغانستان کردند و این مسئله در سوریه خطرناکتر خواهد بود چرا که در سوریه اقلیتهای دینی و قومی زیاد هستند.
*برگردیم به کار خودت. عکسهایی که گرفتی در چه فضایی بوده است؟ بیشتر به کدام بخش از مسئله سوریه پرداختی؟
گرایش من برای عکاسی زندگی عمومی مردم بود و اینکه علی رغم اینکه آنجا درگیری هست مردم زندگیشان را میکنند. زندگی سخت شده اما فلج نشده و دیگر اینکه مقاومت آیا مردمی ست یا نه؟ آنجا کاملا معلوم است که مقاومت مردمی است. لجان شعبی و دفاع الوطنی و اسمهای مختلف دیگر. اینها گروههای مردمی هستند. البته با آنچه ما اینجا بسیج میگوییم تفاوت دارد. آن روحیه بسیجی که ما در ایران داریم به این شکل در آنجا وجود ندارد با وجود اینکه مذهبی هستند، روحیه شهادت دارند، محبان اهل بیت (ع) هستند. آنها از خانه ای خودشان دفاع میکنند. ارتش نمیتواند برای هر خانه و هر کوچه نیرو بگذارد.
* یعنی هر خانه به خودی خود امنیت ندارد؟
بله. اگر نیروهای مردمی نباشند هر خانه هدف است اما الان از هر محله نیرویی شکل گرفته که دور آن محل حفظ امنیت را انجام میدهد. امنیت قائم به فرد است. هر کس سلاح دارد امنیت دارد. یکی از مواردی که کار کردم این بود که در جبهه مقاومت مردمی نیروهایی وجود دارند که هم از نظر قومی و هم از نظر دینی با هم اختلاف دارند. یعنی لجانها از مسیحی، سنی، شیعه، دروزی، علوی تشکیل شدهاند. یک ارتش به خودی خود نمیتواند در مقابل این همه نیروهای خارجی و معارضین داخلی مقاومت کند پس حتما یک نیروی مردمی شکل گرفته است و با توجه به بافت دینی و قومی سوریه این نیروهای مردمی از اقوام و ادیان مختلف تشکیل شدهاند. زنان، کودکان، مشکلات معیشتی، نحوه شکل گیری گروههای مقاومت و شهدای مقاومت هم از مواردی است که روی آنها کار کردم.
*جمهوری اسلامی ایران در حوزه رسانهای چه حمایتهایی باید از سوریه بکند؟
ما در مورد مقاومت نظامی استراتژی مشخصی داریم و مولفههایی که استراتژی را پیش ببرند وجود دارد و نشان هم میدهد استراتژی نظامی در آنجا موفق بوده است و نظام از حیث نظامی مسلط است. دشمنان حتی به افکار عمومی خودمان به این گونه القا کردهاند که نظام ما از دولتی حمایت میکند که مردم خودش را میکشد یا از حزب الله حمایت میکند که مردم سوریه را میکشد. اینها نشان میدهد در بخش رسانهای ما باید بیشتر کار کنیم. در اینجا بعضی ظلمهایی که به شیعیان یا حتی سنیها میشود خبرش پخش نمیشود. ماهیت جنگ خوب منتشر نمیشود. باید توجه شود در جبهه سوریه چه باید تولید شود یعنی خوراک خبری که برای ایران میخواهد بفرستد چیست و مهمتر اینکه خبری که میخواهد برای دنیا پخش شود چیست. غربیها میخواهند نشان دهند که جنگ شیعه و سنی است یا نشان دهند که بشار اسد یک رهبر دیکتاتور است. در حالی که بشار نسبت با بن علی و عبداالله صالح و فرعون مصر و ملک عبدالله بسیار دموکرات و خوش فکر است. پس ماهیت درگیری در سوریه چیست؟
بشار دارد تاوان دیکتاتوری را پس میدهد یا تاوان ایستادن در برابر اسرائیل و دیکتاتورهای عربی را؟ اگر این برای مردم مشخص شود حقیقت را میپذیرند. اگر امروز سوریه سقوط کند بعد نوبت حزب الله و ایران است این چیزی نیست که بگویند طیفهایی مثل ما دچار توهم توطئه شدند. امروز این در رسانهها و تحلیلهای سیاسی خودشان گفته میشود. اگر امروز در سوریه نجنگیم فردا باید در ایران بجنگیم این به افکار عمومی تفهیم نشده است. چقدر روی این کار شده که اینها خودشان میگویند بعد از سوریه نوبت ماست، آمریکا از آن سوی دنیا میآید در سوریه میجنگد. چرا امریکا حق دارد بر اساس آنچه تامین منافع ملی میداند بجنگد و اما ما حق نداریم در کشوری که دیوار به دیوار ماست بجنگیم این باید با استراتژی نظامی معلوم شود. میگویند سوریه کمونیست است اما این نظام کمونیستی بیشتر از کسانی که میگویند ما خادم حرمین شریفین هستیم به اسلام خدمت کرده است. آنها تا زانوی بشار اسد هم خدمت به اسلام نمیکنند. بشاراسد، هم از حزب الله حمایت میکند هم از گروههای خوشنام مقاومت. این حمایت استراتژیک است این نیست که چرا آسفالت تهران خراب است. اگر امروز کسانی دارند آنجا زیر آتش و گلوله کار میکنند برای این است که مجبور نباشند فردا در تهران مستند جنگ بسازند.
* زمانی که آمریکا تهدید کرده بود که به سوریه حمله میکند وضع روحیه مردم سوریه چطور بود؟ تصور ما این بود که کاملا وضع عادی زندگی به هم ریخته باشد!
جالب است که من در اوج زمانی که قرار بود آمریکا حمله کند و به زمان صفر نزدیک میشدیم در بازار حمیدیه و بازار دمشق بودم هیچ تفاوتی در وضعیت مردم نسبت زمانهای دیگر ندیدم.
* یعنی مردم مطمئن بودند که آمریکا حمله نمیکند؟
نمیدانم شاید به جنگ خو کردهاند و کمی بیشتر و کمتر برایشان فرق نمیکند. یا اینکه رسانهها دل مردم را قرص کرده بودند که آمریکا حمله نخواهد کرد. حتی من برای کاری میخواستم بروم بیروت اما متوجه شدم آمد و شد مردم به لبنان هم تغییر نکرده یعنی سعی نمیکردند از سوریه خارج شوند. قاعدتا مردم در این شرایط خریدهای ارزاقشان را بیشتر میکنند ترددها تغییر میکنند همه میخواهند به نقاط امن بروند و یا از کشور خارج شوند. در حالی که این موارد در وضعیت هشدار آمریکا برای حمله به سوریه در مردم دیده نمیشد.
* رفتار سوریها با شما چطور بود؟
تا متوجه میشدند ایرانی هستیم خیلی احترام میکردند. ارتشیها کمک میکردند چه سنی و چه شیعه پاسپورت ایرانی را که میدیدند میگفتند «کل ایرانیین علی رأسنا» کل ایرانیها روی سر ما هستند. البته خدا را شکر ما در جبهه تروریستها نبودیم که ببینیم آنها چطور تعامل میکنند.
* چه نهادهایی از شما حمایت مالی کردهاند؟
هیچ حمایت مالی از من نشده است و سفرم کاملا شخصی بوده.
* چه مدت آنجا بودی؟
75 روز
* در این مدت هیچ پولی از سازمانی یا نهادی نگرفتی؟
همه هزینهها را خودم دادهام. لنز دوربینم را قسطی خریدم و بردم.
منبع: کیهان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.