ایران رهبر تحول نظم جهانی است/ استحاله فرهنگی بزرگ‌ترین تهدید ماست/ دنبال امپراطوری نیستیم

ایران رهبر تحول نظم جهانی است/ استحاله فرهنگی بزرگ‌ترین تهدید ماست/ دنبال امپراطوری نیستیم

خبرگزاری تسنیم: استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: وقتی کیسینجر اوج انقلاب اسلامی را مشاهده کرد، گفت: "برای مقابله با انقلاب افراطی شیعی باید انقلاب افراطی سنی ایجاد کنیم" و گروه‌های تروریستی از دل این تئوری بیرون آمد.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، تحول در نظم آمریکایی جهان از جمله مواردی است که سال‌هاست از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. ایشان اخیراً نیز در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به این موضوع تأکید کرده و با اشاره به تزلزل شدید در 2 پایه اصلی نظم غربی و به‌ویژه آمریکایی جهان یعنی پایه‌های فکری و ارزشی و پایه نظامی سیاسی، تأکید کردند که جمهوری اسلامی ایران از طریق فهم درست از تغییر و تحول‌ها در جهان و همچنین از طریق تقویت کشور باید در شکل‌گیری نظم جدید جهانی تأثیرگذار باشد. در گفت‌وگوی ذیل که در ادامه سلسله گزارش‌ها و گفت‌وگوهای تسنیم درباره تحول در نظم جهانی تهیه و تنظیم شده است، به‌سراغ دکتر منوچهر محمدی از اساتید مسائل بین‌الملل رفته‌ایم تا نظر وی را درباره این تغییر و تحول نظم جهانی جویا شویم.

موضوع تحولات نظام جهانی در سیستم بین الملل در بیش از یک دهه موضوع مهم فعالیت پژوهشی وی در دانشگاه‌ها بوده است.

محمدی از دانشگاه کارولینای جنوبی کلمبیای آمریکا دکترای مطالعات بین‌الملل دارد و 8 سال پیش نیز کتابی ذیل عنوان آینده نظام بین‌الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نگاشت، او اخیراً هم در کتاب "دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در سطوح نظم منطقه‌ای و بین‌المللی" و کتاب "آینده نظام بین‌الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"، سیاست‌های جمهوری اسلامی برای آینده جهان را تحلیل کرده است.

او در سمت‌های مختلفی همچون معاون نخست‌وزیر، معاون دانشجویی وزارت فرهنگ، مدیریت گروه روابط بین‌الملل دانشگاه تهران، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، رئیس کمیته حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه انجام وظیفه کرده است.

محمدی معتقد است نظام آینده، نه صحنه برخورد تمدن‌ها بلکه صحنه برخورد ملت‌ها با دولت‌ها است.

مشروح گفت‌وگوی منوچهر محمدی با خبرگزاری تسنیم را از نظر می‌گذرانید:

تسنیم: آقای دکتر محمدی، در اینکه نظریه پردازی "بوش اول" در ایجاد نظم نوین جهان به‌رهبری ایالات متحده، به تاریخ پیوسته تردیدی نیست، و هژمونی آمریکا بر جهان هم اکنون دیگر به نیستی کشیده شده، ایالات متحده حالا باید فقط اگر بتواند کلاه خود را سفت بگیرد، وال استریت که یادتان هست، حالا فرگوسن را ببینید. بنابراین ما شاهد نظم جدیدی غیر از آنچه آمریکا اراده کرده بود، خواهیم بود، شما موافقید؟ عوامل و علائم این پوست اندازی جهانی را چطور می‌بینید؟

آقای ساموئل هانتینگتون با طرح "برخورد تمدن‌ها" در واقع ما را به این جنبه هدایت کرد که شاهد یک نظم جدید باشیم، او سعی کرد این نظم جدید را در قالب برخورد تمدن‌ها تعریف کند که دیگر نظام دولت ملت بر جهان، حاکم نیست بلکه نظام تمدن‌ها حاکم خواهد شد.

باید گفت نیمی از حرف هانتینگتون درست و نیمی غلط است. مسئله برخورد صحیح است اما این برخورد، برخورد تمدن‌ها نیست برخورد ملت‌های قیام کرده با دولت‌های سلطه‌گر است و لذا آنچه رهبر معظم انقلاب هم اخیراً در موضوع ایجاد نظم جدید جهانی مطرح کردند در واقع چیزی است که به‌جرئت می‌توان گفت از زمانی که امام(ره) نهضت خود را در سالهای 40 و 41 آغاز کرد ایشان هم عنوان کردند.

امام(ره) فرمودند جنگ میان شرق و غرب جنگی است برای تقسیم غنایم و جنگی واقعی نیست، جنگ واقعی میان مستکبرین و مستضعفین جهان است، مستضعفین توده‌های تحت ستم هستند و مستکبرین بر این‌ها سلطه دارند و شیره جان آنها را می‌کشند.

امام پرچمدار برخورد با نظام گذشته بود و بعد از اینکه نهضت شکل گرفت، شرق و غرب دعوایی را که بعد از جنگ جهانی دوم طرح کردند و معتقد بودند که جنگ جهانی سوم میان شرق و غرب و بین مارکسیسم از یک سو و کاپیتالیسم از طرف دیگر خواهد بود را کنار گذاشته و علیه این پدیده نوظهور یعنی انقلاب اسلامی به توافق رسیدند و دیدیم که در طول این دوران تا فروپاشی هم شوروی و آمریکا علیه انقلاب ایران بسیج شدند و در جنگ تحمیلی هم همه اینها به کمک صدام آمدند.

بنابراین انقلاب اسلامی نه‌تنها نظام شاهنشاهی را در ایران سرنگون کرد بلکه نظام وستفالیایی را هم به چالش کشید و آن را به لرزه درآورد و امروز ما شاهد شکل‌گیری نظام جدیدی هستیم که این نظام نه به‌عنوان دو قطب و چندقطب عمل می‌کند و اینکه می‌گویند دنیا به‌سمت چندقطبی می‌رود این مسئله از بعد از فروپاشی شوروی هم مطرح بود.، اما معتقدم این تک‌قطبی و چندقطبی‌ها در نظام دولت ملت و وستفالیایی مطرح است.

آنچه ویژگی‌های نظام جدید را تبیین می‌کند حضور ملتها در صحنه روابط بین‌الملل و حضور نهادهای غیردولتی است، چون اصولاً عهدنامه وستفالیا، ملتها را از صحنه خارج کرد و فقط چیزی که مطرح شد دولت ملت بود ولی امروز شاهدیم که با قیام عمومی همه ملت‌ها و مستضعفین جهان، دیگر ملتها هستند که در عرصه روابط بین الملل نقش ایفا می‌کنند.

تسنیم: تصور می‌کنید ما می‌توانیم قیام عمومی ملت‌ها علیه سلطه را به‌عنوان یک جبهه مردم‌سالار تعریف کنیم؟

محمدی: قطب، حالت متصلّب دارد به این معنی که مجموعه‌ای متصلّب علیه قطب دیگر دور هم جمع شدند...

تسنیم: منظور اینکه نظام سلطه در برابر یک نظم دیگری مانند "مردم‌سالاری دینی" بایستد یا یک چیزی شبیه به این...

محمدی: الآن چنین چیزی هست منتها من آن را قطب نمی‌دانم چون سیال است و هرروزه شاهدیم که از اردوگاه سلطه‌گران کاهش و به اردوگاه سلطه ستیزان افزوده می‌شود.

به‌عنوان مثال، زمانی سوریه، تونس و یمن جزو نظام سلطه بودند ولی امروز قیام توده‌ها موفق شده است. حتی مصر زمانی که کودتا نشده بود چنین حالتی را داشت. بنابراین در تئوریزه کردن این دو نظم، واژه اردوگاه و یا کمپ درباره این دو جبهه متضاد کاربرد دارد.

به‌عنوان نمونه تسخیر وال‌استریت جزیی از عمل‌گرایی اردوگاه سلطه ستیزان است. پس دو اردوگاه وجود دارد، یکی اردوگاه سلطه‌گران به‌رهبری دولت ایالات متحده و در یک اردوگاه هم سلطه‌ستیزان هستند و دولت‌های مردمی قرار دارند، بر این اساس، ما با نظام جدید که با نظام وستفالیایی کاملاً متفاوت است روبه‌رو هستیم.

در نظام وستفالیایی فقط دولت‌ها در تقابل بودند اما در نظام جدید ملت‌ها عمل می‌کنند، حتی مردم آمریکا هم علیه دولت سلطه‌گر خود قیام کردند، مثل جریان وال استریت که پدید آمد یا مسئله فرگوسن و غیره، همگی نشان از آن دارد که ماهیت و محتوای نظام جدید با ماهیت نظام قبلی کاملاً متفاوت است و شاخصه‌ها و ویژگی‌های کاملاً جدیدی دارد.

***نظم جدید؛ صحنه تخاصمات افقی است، ملت‌های سلطه‌ستیز در برابر دولت‌ها

بنابراین کل جهان هم صحنه رویارویی است، یعنی شما در زمان دوقطبی می‌توانستید از لحاظ جغرافیایی، بلوک‌بندی کنید، اما امروز حتی تخاصمات هم متفاوت است، تخاصمات قبلی به‌صورت افقی بود اما امروز تخاصمات عمودی است، به این معنا کعه "میان قاعده و رأس هرم" است و ملت‌ها که قاعده هرم هستند علیه رأس هرم و دولت‌های خودشان عمل می‌کنند بنابراین ماهیت این نزاع با گذشته فرق می‌کند.

این همان چیزی است که در قرآن به آن اشاره شده یعنی جنگ میان مستکبرین و مستضعفین است و قرآن وعده داده که نهایتاً پیروزی با مستضعفین خواهد بود، لذا ما شاهد این اتفاق هستیم.

تسنیم: نقصان و کمبودی که به جبهه مستضعفین وارد است اینکه باید یک پیوستگی میان اردوگاه مقاومت ایجاد شود، غرب و استکبار جهانی به‌معنای گذشته و نظام سلطه به‌معنای فعلی؛ شامل کشورهای آمریکایی و اروپایی هم اکنون در اتحاد به سر می‌برند و در مبانی، ساختار و هدف کلان با هم ائتلاف دارند و به‌صورت جبهه متحد عمل می‌کنند اما در جهان اسلام علی الظاهر چنین چیزی شکل نگرفته و این یک آسیب است، تحلیل شما چیست؟

محمدی: با نظر شما موافقم اما به‌جای کلمه کشورها بهتر است واژه دولت‌ها را به کار ببریم، من موافقم که دولت‌های اروپایی با آمریکا در یک جبهه هستند، اما ملت‌های اروپایی و مردم آمریکا با دولت‌هایشان نیستند، به‌طور مثال در همین موضوع غزه ملت‌های مختلف در اروپا و حتی آمریکا علیه جنایت‌گری صهیونیست‌ها تظاهرات کردند، در جهان اسلام هم همین وضعیت برقرار است.

دولت‌هایی که سال‌ها مستعمره بودند و هنوز هم وجود دارند در حقیقت، جزیی از اردوگاه سلطه‌گران تلقی می‌شوند ولی مردم این‌طور نیستند. دشمن برای تفرقه در سیستم قدیمی انگلیسی"تفرقه بینداز و حکومت کن" سعی می‌کنند میان شیعه و سنی تفرقه بیندازند اما موفق نشدند.

دو عنصر مطرح در جهان مستضعفین که اساس رشد و پیشرفت است یکی آگاهی و دوم مقابله با تلاش دشمن برای ایجاد تفرقه است.

هرچه ملت‌ها به حقوق خود، آگاهی یابند و ضمن مقابله با تبلیغات غرب، حقوق خود را درخواست و قیام کنند طبیعتاً به استکبار ضربه می‌زنند.

***کیسینجر: اگر می‌خواهیم با انقلاب افراطی! شیعه مقابله کنیم باید انقلاب افراطی سنی ایجاد کنیم

دومین موضوع، مقابله با تلاش دشمن برای ایجاد تفرقه است، گروهک‌هایی که در جهان اسلام ایجاد می‌کنند هم در همین جهت است. در سال 59 وقتی کیسینجر، اوج انقلاب ایران را مشاهده کرد، گفت: "اگر می‌خواهیم با انقلاب افراطی شیعی مقابله کنیم باید انقلاب افراطی سنی ایجاد کنیم" که این موضوع به‌سرعت مورد بهره‌برداری سازمان CIA و دولت‌هایی مثل عربستان و ISI پاکستان قرار گرفت و در نهایت طالبان از دل این تئوری بیرون آمد و به‌دنبال آن سایر گروه‌های تروریستی ایجاد شد که این در راستای تئوری "تفرقه بینداز و حکومت کن" بوده است.

خوشبختانه سرعت ارتباطات رشد کرده و امروز ارتباطات اطلاعات رسانه‌ها تا درون خانه‌های مردم در سراسر دنیا نفوذ کرده و منجر شده است که تبلیغات یک‌سویه غرب تا حد زیادی خنثی شود و علی‌رغم اینکه رسانه‌های بزرگ صهیونیستی تلاش کردند به مردم القای اطلاعاتی کنند اما این القائات رسانه‌های بزرگ، حتی در نیویورک که مرکز ثقل صهیونیسم است اثری نگذاشت و مردم با دسترسی به سایر رسانه‌ها اطلاعات حقیقی را دریافت کردند.

*** ایجاد نظم جدید با نظریه پیچ تاریخی تطابق دارد

نظریه پردازان غرب همواره سعی دارند که این چیزی را که دارد رخ می‌دهد "قلب واقعیت" کنند و جنگ شیعه و سنی، ایران هراسی و اسلام هراسی را مطرح کنند که به جایی هم نمی‌رسند. من این نظام جدید را 8 سال پیش در کتاب دستاوردهای انقلاب اسلامی تئوریزه کردم و در واقع این نظم جدید با آن پیچ تاریخی که رهبر معظم انقلاب فرمودند کاملاً تطبیق دارد.

در حقیقت رهبری جهان مستضعفین با ایران است ولی نه در جهت ایجاد امپراطوری جدید بلکه کمک به ملت‌های مستضعف تحت ظلم نظام‌های سلطه‌گر عمل می‌کند.

تسنیم: به نظر می‌رسد در حال حاضر در جهان ادبیاتی قطبی شکل گرفته، نظام سلطه در مقابل جبهه مقاومت، لذا با توجه به جنگ اخیر در غزه و پیروزی‌هایی که مقاومت کسب کرد، به‌نظر شما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که یک توازنی میان جبهه و اردوگاه مقاومت با نظام سلطه ایجاد شده و مقاومت در جهان علاوه بر دفاع، قدرت تهاجم متقابل و متمرکز را هم داشته باشد، این از چه طرقی امکان پذیر است؟

محمدی: با توجه به ویژگی‌های نظم جدید معتقدم مقاومت خود نوعی تهاجم است، این مقاومت در مقابل چیست؟ در مقابل سلطه است که در خود کشورها صورت می‌گیرد و این مقاومت‌ها در کشورهای مختلف جهان همگی تهاجم علیه نظام حاکم و "تهاجم در مقابل تسلیم" است.

تسنیم: اما ظاهراً شکل متراکم ندارد و غیرمتمرکز و پراکنده است...

محمدی: بله، دقیقاً همین‌طور است، یقیناً متمرکز نیست...

تسنیم: ... و این همان آسیبی است که پیشتر عرض کردیم، تصور می‌کنید چه‌ترتیبی باید اتخاذ شود تا اینکه این مقاومت مردمی در جهان که میان ملتها با دولت‌ها رواج یافته عمق یافته، تمرکز گرفته و متراکم شود؟

محمدی: قیام‌هایی که در سراسر جهان ایجاد می‌شود خود نوعی تهاجم است، به‌عنوان مثال؛ قیام ملت یمن علیه رهبران خود که سرسپرده نظام سلطه هستند نوعی تهاجم است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که خود آن هم پیروزی بر نظام سلطه بود و ملت ایران در مقابل حاکمیت نظام آمریکایی انگلیسی قیام کرد، از آن زمان تا به امروز می‌بینید که نظام سلطه همواره عقب‌نشینی و شکست داشته و هیچ پیروزی‌ای کسب نکرده است.

شما مشاهده می‌کنید که در جنگ تحمیلی آمدند تا نظام اسلامی را از بین ببرند اما عراق را هم از دست دادند...

تسنیم: ...آن هم با همراهی 18 ملیت از سراسر جهان به جنگ با تئوری و اندیشه شیعی آمدند...

-محمدی: بله، با همراهی همه آن کشورهایی که به اینها کمک تسلیحاتی و تبلیغاتی کردند با ما جنگیدند و در نهایت هم کاری از پیش نبردند...

در افغانستان خواستند ایران را محاصره کنند اما شکست خوردند، در بیداری اسلامی، حوادث سوریه، لبنان، فلسطین در همه جا قدم به قدم عقب‌نشینی داشتند.

***قیام توده‌ها دیکتاتوری نمی‌آورد

تسنیم: بنابراین ظاهراً چنان که برمی‌آید محور مقاومت شکل تهاجم متقابل هم دارد؛ اما تهاجمی که مبتنی بر سلاح و ماده نیست...

-محمدی: دقیقاً همین‌طور است؛ گفتمان مقاومت یعنی در مقابل سلطه‌گری‌های نظام سلطه، چه سلطه ملی و چه سلطه جهانی، یعنی این ملت‌ها قیام کردند که در نهایت منجر به شکست نظام سلطه می‌شود.

هرچه بنگرید می‌بینید که این فشل بودن در خود نظام غرب هم ایجاد شده است، وقتی که جزیره کوچک انگلستان امروز با مشکل تجزیه در درون خود مواجه است یا در آمریکا 33 نهضت تجزیه طلبانه قد علم کرده‌اند.

تسنیم : ... و این مضاف بر ورشکستگی‌های اقتصادی آمریکا و بدهی‌های آمریکاست...

-محمدی: بله؛ بدهی‌های آمریکا و فروپاشی اقتصادی هم به این موضوع علاوه می‌شود، بنابراین آینده نظم جدید آینده حاکمیت ملت‌ها است و البته خیلی‌ها تصور می‌کنند اگر این‌ها هم قدرت بگیرند دیکتاتوری می‌کنند اما این‌ها نقش توده‌ها را دارند و توده‌ها خودشان علیه خود نظام دیکتاتوری ایجاد نمی‌کنند، مثلاً در آمریکای لاتین؛ ملت‌ها در کشورهای بولیوی، وتزوئلا و اکووادر قیام کردند الان خود ملت‌ها حاکم هستند

تسنیم: بنابراین جمع بندی شما این است "قیام توده‌ها دیکتاتوری نمی‌آورد"...

-محمدی: بله قیام توده‌ها دیکتاتوری در پی ندارد چون اگر دیکتاتوری در کار باشد خود آن ملت مقاومت می‌کنند. بنابراین نظام جدید نظامی کاملا متفاوت است ، هم از باب ایدئولوژیک و هم حیث ابزار کار متفاوت است.

در این نظام جدید سلاح‌های کشتار جمعی از جمله سلاح هسته‌ای دیگر کاربردی ندارند. یک دولت چگونه می‌تواند علیه ملت خود سلاح هسته‌ای به کار ببرد و اصولا سلاح کلاسیک دیگر کاربرد ندارد، قدرت عقیده و قدرت نرم هست که نقش اساسی ایفا می کند.

تسنیم: آقای دکتر؛ با توجه به تحولاتی که در حوزه قدرت در دهه اخیر در جهان پدید آمد و ائتلاف های جدیدی که در جهان ایجاد شده است از دیدگاه شما چه ائتلاف‌ها و گروههایی به عنوان بازیگران تحول در نظام بین‌الملل نقش ایفا می‌کنند؟

-محمدی: ائتلاف‌های جدید نانوشته خواهد بود یعنی هیچ ضرورتی ندارد برای اینکه گروههای مختلف، اتحادیه های جدیدی را ایجاد کنند زیرا که این ائتلاف میان ملت‌هاست. در جنگ پنجاه روزه غزه چه ائتلافی میان مردم امریکای لاتین و مردم اروپا و مردم غزه وجود داشت...

تسنیم: بله؛ ائتلاف رسمی وجود نداشت اما بستگی کفتمانی ظاهرا در این حوزه عمل کرده است...

-محمدی: بله هیچ ملتی با ملت دیگر جنگی ندارد ، هیچ ملتی نمی خواهد دیگران را مستعمره کند و شیره جان ملت های دیگر را به نفع خودش بیرون بکشد پس ما وارد صحنه دیگری می‌شویم و این صحنه جدید با معیارهای نظام وستفالیایی مثل اتحادیه‌ها و ائتلاف‌هایی که ایجاد می کردند همخوانی ندارد.

تسنیم: بنابراین عصر جدید، عصر تقابل فکر و ایدئولوژی است. یعنی به عبارتی رویارویی دو گفتمان، ایدئولوژی اسلام ن اب در برابر واژگان لیبرالیستی و تقابل این دو عنصر...

-محمدی: بله؛ یک تقابل جدید ایدئولوژیک داریم، کلیه ایدئولوژی‌های ماتریالیستی در یک جبهه هستند و در مقابل، اسلام‌گرایی، گفتمان رهایی‌بخش و مردم‌سالاری دینی در مقابل آن‌ها قرار دارد و تعارضی هم میان این دو وجود دارد، وجه مشترک همه ملت‌ها خلاصی از سیطره سلطه است و هیچ ملتی مایل نیست در هیچ وجهی زیر سلطه دیگران باشد، و اینجاست که ملت ها را به هم نزدیک می کند.

تسنیم: مکاتبی مانند  لیبرالیسم و کاپیتالیسم که همگی از نظریه نظم نوین جهانی بوش اول پشتیبانی می‌کردند، پس از آغاز تحول در نظم جهانی، در چه وضعیتی به سر می‌برند؟

-محمدی: این مکاتب خودشان در درون دچار بحران هستند برای اینکه تا بحال با این عناوین مردم را فریب می‌دادند ولی امروز حتی از این واژه‌ها هم نمی توانند استفاده کنند، وقتی از دموکراسی و آزادی می‌گویند اما حساس می کنند آنچه خودشان طرح کردند ممکن است به خودشان ضربه بزند از آن عبور می‌کنند مشاهده می کنیم که استاندارد دوگانه دارند.

مثلا یکروز علیه تروریسم و یک روز حامی تروریسم هستند و امروز حتی نمی توانند به سکولاریسم و ماتریالیسم و لیبرالیسم خیلی دست اندازی کنند...

تسنیم: بنابراین این مکاتب در حال استحاله است...

محمدی: بله در حال استحاله است، البته آن‌ها سعی دارند با سیستم ماکیاولیستی این را توجیه کنند اما مردم فریب نمی‌خورند، مردم متوجه هستند که پلیس کشورهای سلطه در تظاهرات نشسته‌ی ملت خودش به صورت مردم گاز فلفل می‌زند و چگونه اقلیت‌ها و سیاه‌پوستان را قلع و قمع می‌کند، پس این بحران در درون نظام سلطه وجود دارد.

تسنیم: آقای دکتر نقش محور مقاومت در از میان بردن هژمونی آمریکا را با ارائه  شواهد مشخصی بررسی می کنید؟

-محمدی: اصولا گفتمان مقاومت از درون این نظم جدید به وجود می‌آید. به این معنا که مقاومت مسئله معروف "حق با زور است" را مورد چالش قرار داد...

*تسنیم: بنابراین ما قائل بر این هستیم که راه و فکر درست هست که از این پس جهان را مدیریت می کند...

-محمدی: بله راه درست است که مدیریت می‌کند. قدرت ملت ها در درون خودشان قدرت عظیمی است، قدرت عظیمی که توده‌ها دارند و می‌توانند نظام سلطه را فلج کنند. لذا مقاومت مقابل ظلم و زور و تسلیم نشدن یک اصل ثابت شده است.

دورانی بود که در تقسیم بندی می‌گفتند سلطه‌گران و سلطه پذیران، ولی امروز ما سلطه‌پذیر نداریم بلکه همین‌ها امروز سلطه‌ستیز شدند پس گفتمان مقاومت حربه‌ای است در مقابل زرادخانه‌های کشتار جمعی در غرب...

تسنیم: بنابراین ناکارامدی اسرائیل علی رغم وجود این زرادخانه‌ها بدیهی شده است چون اگر کارآمد بود تا ملت های منطقه را محدود کند و ایران را محدود کند، آمریکا خودش مستقیم در منطقه حضور پیدا نمی کرد و به اسرائیل به عنوان نماینده نیابتی خودش اعتماد می کرد...

-محمدی: دقیقا، شما ملاحظه کنید اسرائیل 6 کشور عربی را در 6 روز شکست داد و سرزمین‌های آنها  را اشغال کرد و لی همین اسرائیل که چهارمین قدرت نظامی جهان است در مقابل یک اقلیت غیردولتی محاصره شده در یک باریکه بسیار کوچک زندانی شده به زانو درامد و علت این شکست چیزی نبود جز مقاومت، در واقع ملت دید قدرت در ایستادگی و مقاومت است.

در سال 78 وقتی اسرائیل به لبنان حمله کرد، شیعیان جنوب لبنان همه به اردوگاههای بیروت فراری شدند که ضاحیه به خاطر این پدید آمد، اما این بار هیچ قدمی عقب نگذاشتند و در نهایت هم پیروز شدند. بنابراین ما وارد تحول جدید می‌شویم که حربه مقاومت و نترسیدن از مرگ و آمادگی برای شهادت را به خود می‌بیند.

"مناخیم بگین" وقتی از بیروت خارج می‌شد از او پرسیدند تو که معتقد نبودی که از لبنان خارج شویم؟ پاسخ داد که "ما تا به حال این ملت را از مرگ می ترساندیم، حالا که از مرگ نمی ترسند از چه چیزی بترسانیم". بنابراین مقاومت امروز سلاحی سنگین است و گفتمانی هم دارد که باید تبیین شود و خدا با آنهاست.

تسنیم: طبق نظریه گرامشی هر هزمون پادمژمون های خود را می سازد، آیا از دیدگاه شما می توان ایجاد داعش و گروههای تروریستی در منطقه خاورمیانه را در قالب پادهژمون سازی مصنوعی از سوی آمریکا تفسیر کرد؟

-محمدی: تردید نیست که این سیاست جدیدی است که دشمن برای جلوگیری از نظم جدید اعمال می‌کند. طالبان و داعش و النصره مخلوق خود این نظام سلطه است. منتها جالب اینکه این ها در درون ایدئولوژی‌ای خلق می‌شوند که می‌تواند روزی بلای جان خودشان هم بشود...

تسنیم: یعنی تجربه تلخی که این ها در افغانستان کسب کردند و القاعده و طالبان را ایجاد کردند و بعدا بلای جان خودشان شد، دوباره این تجربه را تکرار کردند در عراق و سوریه و جالب اینجاست که بر این تجربه تاکید وافر هم دارند...

-محمدی: مسئله خطرناک و موثر استحاله فرهنگی است یعنی قدرت ما قدرت فرهنگی است و دشمن هم تلاش می‌کند به طرق مختلف استحاله فرهنگی ایجاد کند...

تسنیم: این همان روش ها و ویژگی های جدید است که غرب بعد از نظریه امپریالیسم، در شرایط کنونی و مقطع فعلی از طریق آن سعی بر پیاده‌سازی توطئه‌های خود علیه جبهه مقاومت در دنیا دارد

-محمدی: بله؛ این دقیقا همان روشی است که در دوره اوج قرون وسطی و حاکمیت اسلام برای ما ایجاد کردند، شما تاریخ دوران نزول اسلام را مطالعه کنید می‌بینید که آنها نتوانستند ما را با جنگ و سلاح شکست دهند ولی با استحاله فرهنگی شکست دادند. زن و شراب و سکس را به جان فرماندهان ما انداختند تا آنها را مست و مخمور کنند تا ما شکست خوردیم. امروز باید این مراقبت را از عنصر قدرت‌مان داشته باشیم. چون دیدند قدرت ما که در سلاح‌مان نیست و در قدرت ایمان است.

سلطه این کار را به طرق مختلف انجام می‌دهد، یکی اسلام هراسی و یکی چهره عجیبی از اسلام به نام داعش را ایجاد می‌کنند، و سوم اینکه ماهواره‌ها و مسایل سکسی را به جان جوانان ما بیندازند و نابودی بنیان خانواده‌ها و افزایش طلاق‌؛ این‌ها است که خطر اصلی برای مستضعفان است.

تسنیم: چالش فعلی غرب با ایران از طریق طرح موضوعاتی مثل انرژی هسته‌ای و مذاکره با 1+5 ، یا حقوق بشر و دموکراسی در ایران، با تحول در نظام جهانی چه رابطه ای دارد و ما اصولا می‌توانیم این موارد را به عنوان فکت‌های اجرای نظریه نظام جهانی از سوی غرب بررسی کنیم؟

-محمدی: آن ها می دانند که قدرت تقابل ایران قدرت اصلی است که می تواند رشد کند و پیش رود، پس باید ابزار قدرت را از  دستش گرفت و این ابزار قدرت طبق فرموده مقام معظم رهبری، فرهنگ، دین و علم ما است و لذا با هر وسیله سعی دارند این را از ما بگیرند.

ما هم آموختیم که چطور با این ابزارها مقابله کنیم و این را مدیون تحریم ها هستیم. ما باید منابع قدرتمان را بشناسیم و آن را افزایش دهیم، بدانیم باید هزینه بپردازیم. امام (ره) فرمودند ما می توانیم و به اثبات رسید ملت ما می تواند به قله های علم و دانش برسد و البته در گذشته هم به این نقطه رسیده بود، به گونه ای که شما اگر اندیشمندان اسلامی را در قرن 12 و 13 ببینید، اکثرشان ایرانی بودند و حتی رسول اکرم(ص) نیز به آن اشاره می‌کنند.

تسنیم: وظیفه جمهوری اسلامی در شکل دهی به نظم جدید در تقابل با سلطه چیست و ایران اصولا چگونه می تواند نقش خود را در این حوزه پر رنگ و فعال کند؟

-محمدی: ما خواه ناخواه رهبر این تحول هستیم‌، ملت‌های جهان به ما می‌نگرند و ما هر قدم عقب بگذاریم برای آنها مایوس کننده است و برعکس، پس این رسالت بر دوش ما قرار گرفته و پرچمدار این تحول هستیم.

جمهوری اسلامی برای وظیفه خود دو کار باید انجام دهد، یکی اینکه طبق فرموده مقام معظم رهبری، نگاه کلان به تحولات جهانی داشته باشیم، چرا که با نگاه خرد نمی‌توانیم رسالت خود را پیدا کنیم.

وقتی نگاه کلان شد، وجه دوم این است که پس از یافتن رسالت خود، باید توانمندی‌هایمان را ببینیم که در عرصه تحول در نظم عظیم جهانی چه کمکی در راستای اهداف انقلابی خود می‌توانیم انجام دهیم، من دانشجو و شما بعنوان رسانه در رسانه خودتان و کارگر در کار خودش باید بداند که آینده از آن اوست و  البته باید در نظر داشته باشیم که در قیامت جواب درستی برای خون شهدا داشته باشیم.

تسنیم: از دیدگاه شما با توجه به تحولات هندسه قدرت در عرصه بین‌الملل و علاوه بر تقویت بازوهای ایدئولوژیک، فرهنگی و اقتصادی، برای ایفای نقش جدی در نظام جدید، جمهوری اسلامی نیاز به بازتعریف واژگان و زبان سیاست خارجی خود در عرصه بین الملل نیز دارد؟ یعنی حالا که نظام جهان متحول شده ما برای گفتگو با جهان نیاز به زبان نو و جدیدی داریم؟

محمدی: یقینا همینگونه است. ما هنوز مفاهیم نظام سلطه را به کار می‌بریم، با توجه به مسئولیتی که ما در کارگروه علوم سیاسی دیدیم، یکی از رسالت‌های خود را مفهوم سازی جدید و بومی تعریف کردیم، برخی از واژگان ما مانند خاورمیانه یا منافع ملی، یک واژگان لیبرالیستی و ناسیونالیستی است و ما باید در علوم سیاسی تلاش کنیم تا مفاهیم جدید را به جامعه جهانی عرضه کنیم.

ما امروز الگو هستیم پس باید موفق باشیم چرا که موفقیت ما می تواند برای سایر ملت ها مورد استفاده باشد و اگر شکست بخوریم حتما برای آنها هم نامطلوب خواهد بود. مثل اقتصاد مقاومتی که از این جمله مفاهیم است. مفاهیمی که ما در داخل به کار می بریم در سیاست خارجی ما نیز اثرگذار است.

ایران در مذاکرات و گفتمان‌های بین‌المللی هم باید سعی کند تا زبان دیپلماسی متفاوت با گذشته ارائه نماید. زیان دیپلماسی گذشته زبان دروغ، تعارف و پنهان کردن اهداف و نیات افراد است ولی زبان دیپلماسی اسلامی اجازه نمی دهد دروغ گفته و از مستکبرین تملق کنیم.

وقتی بر سر میز مذاکره خودمان را ذلیل نشان دهیم یقینا موفق نخواهیم شد و این با نظمی که به دنبالش هستیم در تضاد خواهد بود.

تسنیم: آقای کسینجر گفته که ایران به دنبال ایجاد امپراطوری در منطقه است تحلیل شما چیست؟

-محمدی: این اتهامی است که وارد می‌شود و این واژگان هم ادامه همان روش های گذشته است. امپراطوری به معنای این است که یک دولتی خواست خود را بر جوامع دیگر تحمیل کرده و آنها را تسلیم کند در حالی که نظام جدید اصلا این را پذیرا نخواهد بود.

نظام جدید نوعی برادری و همگرایی را ایجاد خواهد کرد ما به ملل جهان اعلام کردیم که خودشان قیام کنند و اگر علیه استبداد و استکبار سلطه‌گران قیام کردند ما تا حد مقدور کمک شان می کنیم.

اما ما بر دیگران زور تحمیل نمی کنیم، کاری که شوروی کرد و با زور بر بلوک شرق حاکم شد...

تسنیم: حالا که سخن از شوروی به میان آمد؛ علت تغییر رویکرد شوروی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و کلید خوردن نظم جدید چه بود؟

-محمدی: شوروی از انچه که تا آن زمان دیکته می‌کرد استعفا داد که نه مروج مارکسیسم باشد و نه اینکه دیگر ملت ها را تحت سلطه قرار دهد و زمینه ای فراهم شد تا رابطه هم‌زیستی مسالمت آمیز و دوستانه ای با آنها داشته باشیم و آنها نه تنها ادعایی بر جمهوری‌های مسلمان نشین نداشتند بلکه حاضر شدند آنها را رها کنند.

سیاست شوروی تغییر کرد و شد روسیه‌ای که تسلط بر همان ملت روسیه دارد. اگر چه معتقدیم سیاست روسیه ممکن است تحت تاثیر منافع ملی اش بعضی اوقات با ما هم ساز نباشد اما باهم رابطه دوستانه داریم.

حداقل روسیه اگر در گذشته اراده ابرقدرتی هم داشت، باز می‌توان گفت یک زبان مشترک و تاریخ متمدن و طولانی دارد، اما امریکا کلا تاریخش 200 سال است. آمریکا دو چیز داشت یکی رفاه و دیگر امنیت، اما امروز دیگر این دو هم از میان رفته و سیل مهاجرت در ایالات متحده برعکس شده است.

تسنیم: آقای دکتر، جمهوری اسلامی ایران اگر در شرایطی ابرقدرت باشد فکر می‌کنید در صحنه جهانی چطور رفتار خواهد کرد؟

-محمدی: ما هم اکنون هم ابرقدرت هستیم؛ یک ابرقدرت فرهنگی، ملل جهان چرا به ما علاقمند هستند چون نگاه فرهنگی ما به عنوان برادر بزرگتر به سایرین باعث شده ما این قدرت را پیدا کنیم که دیگر ملت‌ها به ما حسن نیت داشته باشند. این ابرقدرتی با دیگر ابرقدرتی ها در جهان متفاوت است.

اخیرا نویسنده ای به نام "رابرت برن"  کتابی را منتشر کرده و نوشته که "ایران نیازی به سلاح هسته ای ندارد زیرا هم اکنون به عنوان یک قدرت فرهنگی و ابرقدرتی فرهنگی در جهان وجود دارد". لذا ما عنوان ابرقدرتی را با آن صورت نه دنبالش هستیم اینکه ما با قدرت نظامی و سیطره بر ملتها دنبال نمی‌کنیم.

تسنیم: مقام معظم رهبری می فرمایند "ما در زمینه داعش همکاری نخواهیم داشت چون هدف آمریکا حضور نظامی در منطقه است"، عصر همان روز اوباما می گوید "اگر سوریه به جنگنده های ما در آسمان این کشور حمله کند ما سیستم دفاع هوایی این کشور را نابود می کنیم"، تحلیل شما در خصوص این اتفاق صبح و عصر چیست؟

-محمدی: سیاست های آمریکایی همواره با تهدید و ارعاب همراه بوده است اگر این تهدید و ارعاب اثر خود را گذاشت آنها خشنود خواهند بود ولی اگر پیش نرفت عقب‌نشینی می‌کنند.

در مورد جریان شیمیایی سوریه خاطرتان هست که تا یک روز قبل از ماجرا آنها با اطمینان گفتند به سوریه حمله می‌کنیم اما در نهایت دست به دامان روسیه شدند تا مسئله را حل کنند.

***جامعه آمریکا با آن شرایط اقتصادی و سیاسی دیگر اجازه ماجراجویی به دولتمردانش نمی‌دهد

بیشترین مقاومت‌ها با این سیاست در خود امریکاست و آنها می‌دانند ماجراجویی در لیبی چه هزینه‌ای برای آنها داشت و در سوریه هم چه هزینه‌ای خواهد داشت، آنها خود را از ماجرا کنار می کشند و حمله نخواهند کرد مگر اینکه دیوانه باشند و امریکا چیزی جز تهدید تو خالی در کوله بارش ندارد.

تسنیم: آیا اسرائیل قرن بیست و یکم در نظم جدید هنوز شریک حیاتی برای آمریکا محسوب می شود یا افول کرده؟ شما می بینید که آمریکا خودش مستقیم در منطقه حضور یافته است.

محمدی: اسرائیل در گذشته نظام سلطه را در منطقه نمایندگی می‌کرد و در حقیقت "کارگزار" که در تئوری می‌گویند نقش کارگزار را در منطقه ایفا می‌کرد اما در حوادث اخیر و ضعفی که اسرائیل در جنگ 33 روزه و بعد از آن نشان داد، این رژیم دیگر نمی تواند نقش کارگزار را ایفا کند و در نتیجه جایگاه خود را از دست داده و الان به این فکر است که چگونه می‌تواند با کمک آمریکا و غرب ادامه حیات دهد، بنابراین سیاست اسرائیل دعوت از غرب برای حل مسائلش در منطقه است .

اسرائیل دیگر نمی تواند نقش سابق را در منطقه داشته باشد و آمریکا هم به این علت خودش رهبری اتفاقات منطقه را بر عهده می‌گیرد و اما خود امریکا هم دیگر این توانایی را از دست داده و بنابراین آنها در حال سرگردانی در منطقه هستند و سیاست‌شان آنی دفع‌الوقت و مقطعی است.

تسنیم: ... در نهایت منطقه خاورمیانه و به طور مشخص، جمهوری اسلامی، کانون شکل گیری تحول مثبت در نظم جدید در جهان خواهد بود. سپاسگزاریم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید...

گفت‌وگو از سید میثم رحمتی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon