به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ بعد از وقوع سیل در برخی نقاط کشور در ایام نوروز، اپوزیسیون خارجنشین برخلاف ادعاهای گزافی که تا به امروز داشته، نه تنها هیچ کمکی به مرم سیلزده کشورمان نداشتند بلکه همنوا با دشمان این مرز و بوم، نهایت تلاش خود را برای سیاهنمایی از کمکها و اقدامات انجام شده توسط نیروهای داوطلب مردمی، نیروهای نظامی و نهادهای مختلف داشتند کما اینکه پیش از این نیز در جریان تحریمهای کشورمان، خواستار تشدید فشار تحریمها از سوی مقامات آمریکایی شده بودند.
در ادامه، در قالب مطلب طنزی به تصویر گوشهای از این مسئله پرداختهایم:
+الو...الو...الو
- یواش بابا. بگو ببینم تا حالا چیکارا کردین؟
+الو؟ شاهنشاه آریامهر؟
- اون که آقام بود ولی منم دوست دارم، بازم بهم از اینا بگو.
+وای باورم نمیشه. واقعا دارم صدای شما رو میشنوم؟! عجب صدای مخملیای...چه اکویی...
-تازه اون موقع دستم تو دماغم بود، الان درآوردم بهتر شد؟
+بله بله
-خب بگو ببینم اوضاع چطوره؟ چیکارا کردین؟
+شما بگید کی میاید ما رو از دست این بسیجیا نجات بدید؟
-باز مظلوم گیر آوردن، ریختن سرتون؟
+ آره بابا هر جا رو نگاه میکنی بسیجیه، تقریباً همه مردم بسیجیان، محاصرهمون کردن ...
-دمتون گرم! علیهشون شورش کرده بودین؟ از صدات معلومه یه آریایی اصیلی!
+شورش که نه، چون بارندگی شدید بود و دو سه تا از بچهها "بوت" نداشتن، شورش رو انداختیم سال دیگه؛ شما نمیخواید بیاید؟
- چند بار بگم شما "رژیم چنج" کنید من حداکثر 9 صبح فرداش تهرانم البته اگه مامان فرح پول بلیطمو بده؛ شنیدم ماشینای زرهی آوردن توی بعضی از شهرها؟
+آره! واسه اینکه بتونن برن بین مردم سیلزده، شستشو مغزیشون بدن؛ چون اصلا با چیز دیگه نمیشد رفت تو این مناطق!
-کدوم مناطق؟ چی میگی؟ از رژیم چنج بگو.
+وا مناطق سیال زده دیگه، مگه خبر ندارید سیل اومده؟
-چرا چرا..سیل دیگه! صد بار گفتم اون ایده شلنگ دستشویی عمل نمیکنهها، گوش نکردید. زدین سدا رو ترکوندین آخرش؟
+نه بابا اینم کار خودشونه!
-راستی گفتی کدوم شهرا سیل اومده؟
+ نگفتم!
-خب خبر مرگت الان بگو
+با اون صدای مخملی مزاح میفرمایید دیگه، مگه میشه شاهنشاه ایران ندونه کجای کشورش سیل اومده؟
-میخوام بدونم توی آریایی اصیل اخبار کشور رو دنبال میکنی یا نه. ولش کن خب دیگه چه خبر؟
+بهتون گفته باشم بسیج و سپاه و ارتش ریخته توی شهرهای سیلزده، اونم با چادر. واسه همه چادر آوردن. دیر بجنبید به همه چادر میدن.
-یعنی دارن همتون رو مجبور میکنن چادر سر کنید؟ مردا هم؟
+ اون چادرا که نه چیزه یعنی شاهنشاه آریامهر! چادر اسکان موقت؛ اون از کانکس دادناشون تو زلزله اینم از چادرای الان. معلوم نیست تو این چادرا چقد رادیواکتیو میریزن. بابا شماام بیاید اینجا یه دستی برسونید مردم باور کنن شما پشتمونید.
-آخه چیزه...مامان ملکه گفته اگه باز لباسم گلی بشه نمیندازه ماشین لباسشویی، باید با دست بشورم وگرنه جون تو میومدم.
+یعنی خاااک...خاکا.
-چی گفتی پدرسوخته؟
+چیزه... میگم یه ذره خاکم نمونده، همش شده گل. معلوم نیست این سپاه و بسیج چی ریختن تو بیولوژیک ابرا که اینجوری میبارن؛ اعلیحضرت میگما شما بیاید من یه دست لباس و بوت میدم برید کمک مردم.
-ببین یه چیز میگم بین خودمون بمونه، راستش من ترس از آب دارم. نه اینکه بترسما، چندشم میشه وگرنه با اولین پرواز خودمو میرسوندم. هرچی نباشه من شاه ایرانم.
+راه نداره اصلا؟ خیلی ضایعستا
-ضایع اون قیافته، آدم با شاهنشاه انقد بحث میکنه؟
+پس هیچی دیگه، مثل اینکه آبی از شما گرم نمیشه واسه ما، برم به همین بسیجی، سپاهیها بگم بیان یه دست برسونن گل و لای خونه رو خالی کنند ...
"فرشتهسادات موسوی"
انتهای پیام/