از کونتا کینته تا جورج فلوید؛ روایت‌های مشابه از زجر آمریکایی سیاهان/ آنها سیاه‌پوستان را «جانور» صدا می‌زدند

از کونتا کینته تا جورج فلوید؛ روایت‌های مشابه از زجر آمریکایی سیاهان/ آنها سیاه‌پوستان را «جانور» صدا می‌زدند

با خواندن این کتاب می‌‌توان فهمید هنگام شکل‌گیری آمریکا، اتفاقاتی ده‌ها برابر تلخ‌تر از جنایات افشا شده آمریکا در ابوغریب و گوانتامو علیه سیاهان افریقایی تبار رخ داده‌ است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کشته شدن جورج فلوید، سیاه‌پوست آمریکایی، به دست نیروهای پلیس این کشور لایه‌ دیگری از خشونت پنهان در آمریکا را به نمایش گذاشت. رویدادی که شاید بتوان ریشه آن را در جمله‌ای از مالکوم ایکس یافت. در فیلم «مالکوم ایکس» به کارگردانی اسپایک لی، دیالوگی ماندگار از او ردر این فیلم وجود دارد. مالکوم در پاسخ به خبرنگاران نسبت به افزایش خشونت‌‌ها و درگیری‌ها بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان در کشور آمریکا گفته بود، خشونتی که آمریکا در کشورهای دیگر طی سال‌های گذشته انجام داده، حالا به خاک این کشور بازگشته است.

اتفاقات اخیر آمریکا، توجه بسیاری را دوباره سمت آثاری کرد که طی دهه‌های گذشته در رابطه با نشان دادن وضعیت اجتماعی و اقتصادی سیاه‌پوستان در آمریکا تولید شده است؛ آثاری که تلاش داشتند تا نظام ناعادلانه آمریکا را به نفع انسانیت و در نظر گرفتن حقوق برابر همه آدم‌ها تغییر دهند که تاحدودی هم موفق شدند.

در این میان کتاب «ریشه‌ها»، نوشته الکس هیلی، یکی از تأثیرگذارترین آثار قرن بیستم آمریکا در این رابطه است. هیلی، نویسنده آمریکایی است که در این اثر سرگذشت زندگی نیاکان خود را به تصویر کشیده است. کتاب داستان را از دریچه نوجوانی که در قرن هجدهم در آفریقا به عنوان برده فروخته شده بود، روایت می‌کند. نوجوانی که بردگی او را به آمریکای شمالی می‌رساند و زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. در نگاهی دقیق‌تر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیض‌نژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن می‌پردازد و آن را محکوم می‌کند. با خواندن این کتاب می‌شود فهمید هنگام شکل‌گیری آمریکا، اتفاقاتی ده‌ها برابر تلخ‌تر از جنایات افشاشده آمریکا در ابوغریب و گوانتامو علیه سیاهان افریقایی تبار رخ داده‌ است؛ اتفاقاتی که هنوز رگه‌هایی از آن در برخورد با جورج فلوید، سیاه‌پوست کشته شده به دست پلیس آمریکا، در جامعه این کشور دیده می‌شود.

این نیمه‌مستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقع‌گرایانه دارد، با زایش قهرمان اصلی داستان «کونتا کینته» در دهکده‌ای مسلمان و در باختر قاره افریقا آغاز می‌شود. او با فرهنگ سنتی رشد می‌کند و زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای را به همراه خانواده و قبیله‌اش می‌گذراند. اما تراژدی از جایی آغاز می‌شود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و می‌ربایند. او به همراه عده‌ای دیگر در بدترین وضع با کشتی‌های تجارت برده به آمریکا برده می‌شود.

انتشار «ریشه‌ها» در آمریکا و پس از آن انتشار یک اقتباس تلویزیونی از این اثر در سال 1977، کتاب را به یکی از پرمخاطب‌ترین آثار تبدیل شد؛ به طوری که در 26 هفته به عنوان پرفروش نیویورک‌تایمز معرفی شد. از سوی دیگر، داستان الکس هیلی به دلیل بیان بی‌پرده و تأثیرگذار زندگی سیاهان در آمریکا، این اثر را به یکی از مهمترین آثار داستانی قرن بیستم در ایالات متحده آمریکا تبدیل کرد.

ادبیات داستانی ,

اگر هیلی کتاب را در قالب رمان و با پرداختن به ماجرایی خیالی می‌نوشت، ممکن بود اتفاقات رخ داده در این اثر قابل باور برای مخاطب نباشد؛ اما هیلی با هوشیاری با در نظر گرفتن خاطرات مادربزرگ خود و همچنین یادآوری روزهای برده‌داری از سوی دیگر اعضای خانواده‌اش، توانست در «ریشه‌ها» بخشی از تاریخ شفاهی نظام برده‌داری در آمریکا را روایت کند؛ اثری که هم مستند است و هم به دلیل توجه نویسنده به پرداخت‌های داستانی، صرفاً روایتی خشک از یک واقعه نیست. کتابی که می‌گوید سیاه‌پوستان در این نظام نه تنها از منابع اقتصادی و امکانات اجتماعی بی‌بهره بودند، بلکه نظام برده‌داری نام‌، دین و هویت آنها را نیز کم‌کم تغییر داد.

جنایت سازمان‌یافته برده‌داری را آمریکایی‌ها رقم زدند

«ریشه‌ها» در ایران با ترجمه زنده‌یاد علیرضا فرهمند از سوی نشر امیرکبیر روانه بازار نشر شده است. کتاب برای نخستین‌بار در سال‌های پیش از انقلاب منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت، اما بعد از چند سال مورد غفلت و فراموشی واقع شد تا اینکه با اشاره رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌شان در دیدار با بسیجیان سراسر کشور در سال 92، کتاب بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. به تازگی نیز چاپ چهاردهم این کتاب با ترجمه زنده‌یاد فرهمند روانه بازار نشر شده و انتشارات امیرکبیر کتاب را با 26 درصد تخفیف در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.

زنده‌یاد فرهمند پیش از این در گفت‌وگویی با تسنیم، درباره نحوه آشنایی خود با نویسنده گفته بود: الکس هیلی یک روزنامه‌نگار بود که آثار متعددی را نوشته و منتشر کرده بود. علاوه بر «ریشه‌ها»، کتاب دیگری در مورد ملکوم ایکس، رهبر مسلمانان سیاه‌پوست آمریکا، هم نوشته بود. من با او بیشتر از دو جلسه به گفت‌وگو پرداختم. از اینکه شنید من ایرانی و بعد مسلمان هستم، استقبال کرد و همین موضوع سبب شد تا جلسات گفت‌وگوی ما شکل بگیرد. اولین‌بار او را در یک جلسه مطبوعاتی دیدم و بعد از آن با وجود اظهار تمایل من به صحبت، او هم ادامه داد. در آن زمان من به موضوع برده‎داری در آمریکا علاقه‌مند شده بودم و دوست داشتم که در این زمینه بیشتر بدانم.

آمریکایی‌ها سیاه‌پوستان را «جانور» خطاب می‌کردند

وی ادامه داد: در همین ایام هیلی با توجه به اسنادی که از خانواده‌اش به دست آورده بود، به دهکده پدری‌اش در سنگال رسید و از آنجا متوجه چگونگی مهاجرت خانواده‌اش به آمریکا شد. همین موضوع جرقه ذهنی او را برای نوشتن کتاب رقم زد. خب، من هم در آن زمان علاقه‌مند به بیشتر دانستن در این موضوع بودم. این شد که گفت‌وگوهای ما ادامه پیدا کرد. سال‌ها بعد از اتمام ترجمه و انتشار اثر من هم به سنگال رفتم و جزیره گوره، همان جزیره پدری هیلی، را از نزدیک دیدم. با دیدن این جزیره خاطرات و روایاتی که هیلی در کتابش آورده بود را به خاطر می‎آوردم و با هر کدام اشک می‌ریختم. 

مترجم «ریشه‌ها» درباره زمینه‌های ایجاد نظام برده‌داری در جهان و نقش آمریکایی‌ها در این رابطه نیز توضیحاتی ارائه و اضافه کرد: ما دو نوع جنایت داریم؛ یکی جنایت فردی است که انسان‌ها در حق یکی از افراد انجام می‌دهند. دوم؛ جنایت سازمان‌یافته داریم که ملتی را درگیر می‌کند، با برنامه‌ریزی انجام می‌شود و بسیار وحشتناک است. تاریخ برده‌داری به پیش از حضور آمریکایی‌ها در آفریقا بازمی‌گردد. از سده‌های پیشین وجود داشته است. حتی نقل شده که در برخی موارد اعراب نیز دست به دزدیدن سیاهان برای برده‌داری می‌زدند. پیش از آمریکا نیز پرتغالی‌ها در غرب آفریقا دست به چنین کاری می‌زدند، اما با حضور آمریکایی‌ها برده‌داری به یک نظام تبدیل شد. دفتر و حساب کتابی برای آن درست کردند. در واقع می‎توان گفت که جنایت سازمان‌یافته برده‌داری توسط سفیدپوستان آمریکایی رقم خورد. ما پیش از این چنین رویکردی را نسبت به انسان‌ها نداشتیم.

ادبیات داستانی ,

به گفته فرهمند؛ حوالی سال‌های 1972 یا 73 (در دورانی که این کتاب نوشته شد) هنوز این نوع نگاه در جامعه آمریکایی به وضوح قابل لمس بود. به عنوان مثال خاطرم هست که در همین ایام به آمریکا سفر کرده بودم. در آن زمان قانونی در مدارس اجرا می‌شد که در آن اتوبوس دانش‌اموزان سفیدپوست از دانش‌آموزان سیاه‌پوست جدا بود؛ یا برای خرید به همراه یکی از دوستان سیاه‌پوستم به سوپر مارکت رفته بودیم، اما صاحب آن مغازه مانع ورود دوستم شد. این نوع نگاه‌ها وجود داشت و همین موضوع سبب شده بود تا جنبش‎‌های ضد نظام برده‌داری در آمریکا رخ دهد. سفیدپوستان آمریکایی، سیاهان را «جانور» خطاب می‌کردند.

نظام برده‌داری در آمریکا از سده هفدهم با حضور آمریکایی‌ها در خاک این کشور آغاز شد. نظامی که در آن سفید پوستان مقابل سیاه‌پوستان قرار می‌گرفتند، قوانین تنها برای تسهیل و رفاه زندگی سفیدپوستان به اجرا در می‌آمد و در نهایت حقی به عنوان شهروند برای سیاهان در آمریکا جاری نبود. هرچند به زعم تاریخ این نظام پس از پایان جنگ‌های داخلی آمریکا به اتمام رسید، اما هنوز رگه‌هایی از آن در نوع نگاه برخی از مردم آمریکا وجود دارد؛ خشونت‌های متعدد پلیس به شهروندان سیاه‌پوست طی سال‌های مختلف، ضرب و شتم سیاه‌پوست در خیابان‌های نیویورک و ... تنها تعدادی از مصادیق بارز این نوع نگاه حاکم هستند.

طی سلطه این نظام، برده‌داری عملی رایج در خاک آمریکا به شمار می‌آمد. انسان‌هایی که از تمام حقوق بشر تنها نانی برای نمردن و جایی برای خوابیدن داشتند. تاریخ حکایت از روزهای سخت و دردناکی در امریکا برای سیاهان دارد که تا ابد می‌تواند لکه ننگی برای کشوری باشد که خود را سردمدار حقوق بشر در دنیا معرفی می‌کند. این وقایع افسانه‌های تاریخی مربوط به هزاران سال پیش نیست، بلکه اتفاقاتی واقعی و مربوط به 100 تا 200 سال گذشته است که می‌توان آن را ریشه رفتارهای مشابه با جورج فلوید در این کشور دانست.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران