نگاهی به «لتیان»| فیلمی که با لجاجت و سردرگمی در دام خودش می‌افتد

نگاهی به «لتیان»| فیلمی که با لجاجت و سردرگمی در دام خودش می‌افتد

لتیان نمونه دیگری از سینمای بی‌هویت و ضعیف امروز ما است که با ساختار غلط فیلمنامه خود منجر به گرفتار شدن خود در دامی می‌شود که برای خود ساخته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی  خبرگزاری تسنیم ، لتیان داستانی درباره چند جوان متأهل و مجرد است که به سفری چند روزه به لواسانت می‌روند. طه آقازاده‌ای بسیار متمول و مغرور است که با دختری به نام سلما قرار است ازدواج بکند. سلما با بازی پری‌ ناز ایزدیار گذشته غمبار و اسفناک خود را از طه با بازی امیر جدیدی پنهان کرده است. این پنهان کاری که همراه با حضور ناگهانی و ناخواسته همسر سابق او در این جمع است باعث می‌شود که طه از این ماجرا بود ببرد و... .

کاراکترسازی لتیان به حدی ضعیف است که مخاطب به سختی متوجه مسأله و اغتشاش بین روابط آدم‌های داستان می‌شود. ‌علت مشکلی که دوستان سلما خصوصا رضا و مانی –همسر سابق سلما- با طه دارند بر سر چیست؟ جملاتی مانند اینها آمدند و بساط ما را چیدند و رفتند و یا جمله مانی به سلما که با هرکسی می خواهی ازدواج کن الا با این... ما به اینها سال ها می‌خندیدیم و... نشان می‌دهد که فیلم قصد دارد تا انشقاق و شکاف میان طبقه متوسط نسبتا مرفه را با سیاسیون و اصطلاحاً نظام نشان بدهد. اما در تبیین این مسأله بسار الکن و کاریکاتوری عمل می‌کند.

سینما , سینمای ایران , نقد ادبی ,

نمایی از فیلم لتیان 

اولاً طراحی شخصیت طه برای ترسیم و تکمیل شخصیت یک آقازاده که در هر حال باید خود را به عنوان بخشی از نظام و وابسته به آن معرفی بکند بسیار ناقص و تنک است. طه نه از جنس آقازاده‌هایی است که خود را منفک از پدران خود می‌دانند و مانند آقازاده فرزند سفیر ایران در آرژانتین مردم ایران را محکوم به مرگ می‌کند و نه از جنس نیما بحری که احتمالا در محافل سیاسیون خود را مخلص معرفی می‌کند اما در غیاب آنها ذره‌‎ای علقه به متن نظام ندارد و نه حتی از جنس فرزندان سیاسیونی که همه جا خود را با این عنوان معرفی می‌کنند و تشخیص آنها در همه حالت ممکن است. طه هیچ کدام از آنها نیست زیرا چنین جنس آقازاده‌ای وجود ندارد و تنها در دنیای کارگردان وجود دارد.

سینما , سینمای ایران , نقد ادبی ,

نمایی از لتیان

طه خشمگین و عصبی از اینکه سرش کلاه رفته است با همه دشمن و آنقدر دیوانه می‌شود که کمر به قتل همه می‌بندد! این عصبیت اغراق آمیز و اگزجره فیلم که در طه نقش بسته است بیشتر شبیه عقده‌گشایی با مسئولین است که کارگردان به آن تن داده است. جمع بستن‌های جملات رضا و مانی نسبت به امثال طه و اطرافیان او کجا را هدف می‌گیرد؟ اینها فلاند اینها بهمانند.

اما آنچه که مایه تعجب بیننده است لجاجت فیلم با خودش و با سازنده آن است. اگر فیلم تنها در مقام نقد طه و خنج کشیدن به صورت امثال او است چرا شاهد لجن پراکنی دوستان او هستیم؟ در لحظات پایانی فیلم مریم با بازی ستاره پسیانی دست سلما را برای طه رو می‌کند و شصت طه خبردار می‌شود که چه رخ داده است. بعد از آن این مریم است که توسط یاسی با بازی سارا بهرامی به خاطر این کار نقد می‌شود و تازه ما از عشق قدیمی یاسی نسبت به مانی باخبر می‌شویم و می‌فهمیم که تلاش او برای برقراری صلح میان طه و سلما برای چیست: زنده نگه داشتن مانی برای ازدواج که تنها با طلاق خود از رضا امکان پذیر خواهد بود چیزی بسیار شبیه به شخصیت آوا در سریال دل. شاهد مدعا اشارات آنان در غیاب یکدیگر مبنی بر سست بودن روابط و زندگی آنان است. عشق‌های چندضلعی خسته‌کننده و قدیمی که به نظر می‌رسد تنها سوژه امروزین کارگردانان سینمای ایران است و چیز دیگری برای به تصویر کشیدن در هنر هفتم بلد نیستند.

سینما , سینمای ایران , نقد ادبی ,

نمایی از لتیان

اینگونه این احتمال که فیلم قصد دارد تا به نقد طه و کاراکتر او بنشیند بسیار کمرنگ شده و یکباره تماشاگر بعد دیگری از این منجلابیم که فیلم ساخته است و این سؤال برای ما مطرح می‌شود که فکر اولیه کارگردان فیلم چیست و حضور تیپ فردی مانند طه در این میان چه ضرورتی دارد؟ شاید این احتمال به نظر برسد که حضور طه عامل این اتفاقات است اما شهادت‌های افراد حاضر در صحنه نشان می‌دهد که همه‌چیز به قبل از حضور طه برمی‌گردد و طه که قرار بود در فیلم به عنوان کاراکتر منفی نمایان بشود بیشتر مظلوم می‌شود و ما گویا باید حق را به طه بدهیم. چیزی که قطعاً قصد و نیت سازنده فیلم نیست و بیشتر شبیه دامی است که فیلم برای خودش ساخته است و در آن افتاده است. برای همین برای بیرون آمدن از این دام دست به طراحی پایان اغراق‌آمیز می‌زند. طه با گاز همه را حتی پسر نوجوان تنها و بی‌آزار فیلم را در خواب خفه می‌کند. اینگونه فیلم بار دیگر جهت عقربه را به وقت نقد و تخریب طه تنظیم می‌کند تا گناهان همه تطهیر بشود.

لتیان دچار این لجاجت و نیست‌انگاری است که هیچ نقطه ایجابی ندارد و همه چیز را سلب و با خشونت نابود کند و هیچ چیز را باقی نگذارد اما با این کار خودش را نیز نابود کرده است. فیلمی که بدون شک در گیشه با دستآویز بازیگران متعددش نیز نمی‌تواند مخاطب را برای تماشا و پیشنهاد دادن اقناع بکند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران