نگاهی به «سرزمین آواره‌ها»| یک فیلم چگونه سرزمینی آشفته را سرپناهی برای خانه به دوشان معرفی می‌کند؟

نگاهی به «سرزمین آواره‌ها»| یک فیلم چگونه سرزمینی آشفته را سرپناهی برای خانه به دوشان معرفی می‌کند؟

فیلم سرزمین آوارگان روشنای زندگی بی‌خانمانی آمریکایی را به تصویر می‌کشد تا ضمن انتقاد از شرایط اقتصادی آمریکا، امید و روشنایی زندگی را به یاد آورد و سرزمین آمریکا را ستایش کند.

خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی‌منش: یکی از اصلی‌ترین فیلم‌های سال کرونایی 2020 را می‌توان سرزمین آواره‌ها نامید. فیلمی ساخته کلویی ژائو و در ژانر درام. این فیلم با بازی فرانسیس مک درومند یکی از شانس‌های اصلی اسکار هم در بخش بهترین فیلم و کارگردانی و هم در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن است.

البته فرانسیس مک دورمند قبلاٌ نیز برای بازی در فیلم 3 بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری صاحب اسکار شده بود و این بار نیز به علت بازی باورپذیرش احتمال اسکاری شدن وجود دارد.

سینما , فیلم , سازمان سینمایی ,

فرانسیس مک دورمند صاحب اسکار برای فیلم 3 بیلبورد خارج از ابینگ

اما چرا سرزمین آواره‌ها تا اینجای کار توانست در جوایز گوناگون سینمایی صاحب جوایز متعدد شود؟ شاید علت آن را به زعم نویسنده بتوان در این حقیقت جستجو کرد که این فیلم ملودرام عاطفی و معناگرا جدای از آنکه در دام پیچیدگی فیلم‌های فلسفی نمی افتد و فیلمی روان و داستانی منطقی و واقعی دارد، در سال کرونایی که جهان سرشار از تلخی‌ها و مرگ و میر ناشی از آن بود، چیزی دارد که جهان و روح زخمی و متلاتم انسان به آن نیاز دارد. یعنی آرامش! اما آرامش فیلم سرزمین آواره‌ها با تمام آرامش‌های دیگر فرق دارد.

این فیلم که نام آن را به اسم عشایر و کوچ نشینان نیز ترجمه کرده‌اند، ماجرای زنی است که در کارخانه‌ای در ایالت امپایر کار می‌کرده و حالا بعد از مشکلات اقتصادی ایالت متحده آمریکا، او بیکار شده و همسرش نیز فوت کرده است. حالا فرن که از شرایط روحی بدی برخوردار است و گرفتاری‌های اقتصادی نیز بر او فشار آورده سوار بر ون خود شده و به عنوان یک خانه‌به‌دوش راهی جاده‌ها می‌شود.

سینما , فیلم , سازمان سینمایی ,

نمایی از فیلم سرزمین آواره‌ها

او تنها برای گذران زندگی در کارخانه آمازون شغل‌های موقتی انتخاب می‌کند تا بتواند زندگی کند. اما این سفر همسفر می‌خواهد و برای همین فرن آدم‌هایی که مانند خود خانه به دوش شده‌اند را در گردهمایی‌هایی که در صحرا برگزار می‌کنند پیدا می‌کند و به آن ها می‌پیوندد.

این گردهمایی در دل طبیعت و به دور از هیاهوی شهر برگزار می‌شود فرن را آرام می‌کند و معنای زندگی را در گرو اتحاد روحی و معنایی با جهان طبیعت از میان خلل مشکلات اقتصادی و اجتماعی می‌داند. او به دنبال گمشده‌های معرفتی و روحی خود در دل زندگی با جهان خالی از سکنه و سرشار از امید و احساس طبیعت سرزمینش است.

مفهوم سرزمین چیزی است که فیلم به آن بها داده و ستایشش کرده است. سرزمینی که تنها شهرها و خیابان‌های شلوغ اطراف فرن نیستند بلکه طبیعت زیبا و حیات وحش نابی است که کمتر آن را می‌بینیم. این سرزمین همان خانه واقعی و منزلگاهی است دوست داشتنی که باید جان فرن و مخاطبین فیلم با آن اتحاد پیدا کند و اگر این سبک و پیام فیلم چیزی جز دعوت به زندگی و آرامش نداشته باشد، چه می‌خواهد بگوید؟ برای همین محتوای سرزمین بیچارگان به صورت هنرمندانه‌ای در راستای اصلاح و مصلحت جامعه است. فیلمی که در لایه زیرین خود تلخ و انتقادی است زیرا هم مشکلات فلج کننده اقتصادی را مطرح می‌کند و هم فوت همسر و مشکلات زندگی در کشوری مانند آمریکا که می‌تواند در یک بزنگاه برای همیشه یک نفر را در ورطه هولناک آوارگی قرار دهد و اما از سوی دیگر جهت اصلی‌اش ترسیم زیبایی زندگی و جستجوی حقیقت و آرامش در خلال این مسیر است.

سینما , فیلم , سازمان سینمایی ,

کلویی ژائو کارگردان فیلم

هنر فیلم این است که بر خلاف فیلم‌های مرسوم برخی سینماهای آسیا که پلشتی و آلودگی را از زیر پوست شهر بیرون می‌کشند و مخاطب را آزار می‌دهند، تصویری مهربان با زندگی و انسان دارد. کلویی ژائو می‌داند که رسانه‌های جهان و آمریکا در سالی که گذشت به اندازه کافی از حوادث، تلخی‌ها، مرگ، جنایت‌های بشریت گفته‌اند و این تنها کره زمین است که با انسان مهربان بوده است. هرچه ما به جهان بد بوده‌ایم این زمین و طبیعت است که با ما مادرانه برخورد کرده است.

برای همین دوربین فیلم به میان جنگل و حیات وحش می‌رود، کوه‌ها و صخره‌های نجیب و آرام را به نمایش می‌گذارد که فرن در میان آنها راه می‌رود و احساسات درونی‌اش را با آنان مرور می‌کند.

فیلم در نهایت ما را به خانه فرن و ایالت امپایر بازمی‌گرداند جایی که فرن از آنجا آوارگی‌اش آغاز شده است اما مسیر جدید زندگی‌اش نیز شروع شده است.

فرن به محل زندگی متروکش می‌رود و در و پنجره‌هایی که برای هیچکس باز و بسته می‌شوند را می‌بیند. میان راهروها و اتاق‌هایث خالی قدم می‌گذارد و سکوت را می‌شنود. در نهایت از در خارج می‌‌شود و از فنس پاره رد می‌شود و بار دیگر سوار بر ماشین و خانه‌اش در سرزمین مادری‌اش به مسیر ادامه می‌دهد و دل به جاده می‌زند.

سینما , فیلم , سازمان سینمایی ,

نمایی از فیلم سرزمین آواره‌ها

سرزمین آوارگان در قلب خود استعاره‌ای دارد از آمریکا. کشوری که مشکلات اقتصادی ویران‌کننده‌اش هولناک است اما سرزمین امید است. بله سرزمین آواره‌ها سرزمین امید و زندگی هم می‌تواند باشد. جالب است که کلویی ژائوی چینی این فیلم را با تمام لایه‌های انتقادی‌ زیرینش نسبت به خود دستگاه سیاسی و اقتصادی آمریکا، به گونه‌ای ستایشگرایانه برای کشوری ساخته است که اهل آن نیست. اینکه چرا یک کارگردان چینی باید فیلمی با این نگاه و زاویه دید درباره آمریکا بسازد نقابل تأمل است. اما در هر حال سرزمین فیلم سرزمین آوارگان، سرزمین زندگی و عشق و امید حتی در بدترین شرایط زندگی و گرفتاری است.

این نکته کاملاً درست است که زاویه دوربین فیلم به سراغ تجمعات معترضان و آشوب‌گران نمی‌رود و شاید به باور برخی فیلم نگاه ناقص و غیرواقعی داشته باشد اما باید دانست که بنای سازنده این است که برخلاف هرآنچه که به فضای ملتهب و آشوب‌گرایانه کمک کرده است فیلمی بسازد که مردم را به آرامش و همزیستی مسالمت‌آمیز و مصلحت‌اندیشانه حتی در شرایط دشوار اقتصادی امروز دعوت کند. برای همین هم باید این فیلم از سوی محافل سینمایی آمریکا و هالیوود که مبنایی جز منافع ملی این سرزمین را ندارند، مورد ستایش قرار بگیرد.

اما در پایان این متن با این سؤال تمام می‌شود که سرزمین آوارگان اگر در سینمای ما ساخته می‌شود چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران