رنج‌نامه سردفتری که چاره‌ای جز انصراف ندارد: با وعده بهشت به دوزخ رسیدیم!

رنج‌نامه سردفتری که چاره‌ای جز انصراف ندارد: با وعده بهشت به دوزخ رسیدیم!

یک سردفتر اسناد رسمی می‌گوید: "سردفتر شدم تا شأن اجتماعی و درآمد حلال مناسب داشته باشم؛ اما با وعده بهشت پای در دوزخی گذاشتم که امید را از من گرفته است!"

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، حوزه سردفتری اسناد رسمی برای ده‌ها سال، از پایگاه و شأن اجتماعی خاصی برخوردار بود که اما اتخاذ برخی سیاست‌های اشتباه طی دهه‌های اخیر، انحصارگرایی شدید در جذب سردفتر جدید، قیمت‌گذاری و مادی کردن جایگاه سردفتری و پرداختن افراطی به ماده 69 قانون دفاتر اسناد رسمی که مجوز سردفتری را با چندین میلیارد تومان معامله می‌کرد، عدم واکنش منطقی و به‌هنگام در زمان اتخاذ سیاست‌های بالادستی مرتبط با امر سردفتری و ... و مسائلی از این دست، این حوزه را با چالش بسیار جدی مواجه کرده است.

مهم‌ترین چالش در این امر، بحث درآمد سران دفاتر اسناد رسمی است که در پی لغو الزام تنظیم سند رسمی خودرو در دفاتر اسناد و نیز افزایش تعداد دفاتر با توجه به اجرای قانون تسهیل صدور مجوزها، به شدت مورد تهدید قرار گرفته است و باید برای آن فکری اندیشید اما متأسفانه مسئولان و متولیان امر در زمانی که باید به فکر درآمد جایگزین برای دفاتر می‌بودند، مشغول جنگ با خواست و مطالبه مردمی برای بازپس‌گیری سند خودرو بودند! و در انتهای این بازی ناشیانه نیز سرجای خود نشستند یا اینکه در مسئله چاره‌جویی برای مدیریت افزایش درآمد دفاتر، انرژی خود را مصروف افزایش حق‌التحریر دفاتر کردند که چاره کار برای ترمیم درآمد دفاتر نیست.

حالا اوضاع دفاتر به جایی رسیده که تعدادی از سردفتران حتی به فکر استعفا و انصراف از شغل سردفتری هستند؛ برای نمونه حال روز یکی از سردفتران در منطقه طارم زنجان را مرور می‌کنیم که خود را جزو بدشانس‌ترین‌ها می‌داند!

او می‌گوید: «متولد 1364 هستم و در حال حاضر به شغل سردفتری مشغول هستم؛ یادم هست از روزی که در شش سالگی به مدرسه رفتم تا به امروز که در آستانه 40 سالگی قرار گرفته‌ام، به شدت درس خواندم. از کودکی و نوجوانی و جوانی چیزی نفهمیدم و فقط مشغول درس خواندن بودم!

در تمام کودکی و نوجوانی آرزو داشتم زنی شاغل باشم، شاغل شدن برایم آرزویی دور و دراز و البته محال بود اما همه تلاشم را کردم که شاغل شوم و مسیر آن را از دانشگاه می‌دانستم. سال 83 کنکور دادم، آن زمان گذشتن از سد کنکور حتی برای دانشگاه آزاد سخت بود، به سختی از سد کنکور گذشتم و سال 84 در رشته زمین‌شناسی وارد دانشگاه شدم.

دو سال بعد طبق خواست مسئولان وقت دولت، تعداد دانشگاه‌ها به شکل فزایند‌ه‌ای افزایش یافت و انحصار از دانشگاه‌ها برداشته شد. اسلاف ما با گذشتن از سد کنکور شاغل می‌شدند و کسانی که بعد از ما آمدند، تکلیف خود را می‌دانستند؛ به هر حال چند سال بعد فارغ‌التحصیل و متوجه شدم که با این رشته نمی‌توانم شغل مناسبی داشته باشم و تصمیم گرفتم رشته دانشگاهی‌ام را عوض کنم!»

این خانم سردفتر با هدف دستیابی به شغل مناسب و آبرومند، دست به تحقیق و مطالعه می‌زند و از بین فرصت‌های شغلی مختلف، مشاغل مرتبط با رشته تحصیلی حقوق را مناسب می‌بیند. او در این باره می‌گوید: «این بار در رشته حقوق و به امید آزمون‌های حقوقی وارد دانشگاه شدم. کارشناسی و کارشناسی ارشد حقوق را تمام کردم و به جدّ مشغول مطالعه برای آزمون‌های حقوقی شدم.»

وی در سال 97 بعد از آمادگی کامل در آزمون‌های مختلفی شرکت کرد تا بتواند به آرزوی خود مبنی بر داشتن شغلی مناسب جامه عمل بپوشاند و در نتیجه تلاش و کوششی که داشت، توانست در آزمون‌های وکالت، سردفتری، مشاوران خانواده و نیز آزمون استخدامی دستگاه‌های اجرایی قبول شود.

او پس از مطالعه و تحقیق، سردفتری اسناد رسمی را انتخاب کرد و وارد این شغل شد اما به دلایل مختلف از جمله ثبت اعتراض‌ از سوی برخی داوطلبین و طولانی شدن پروسه و بوروکراسی، ابلاغ سردفتری خود را در ابتدای سال 1400 دریافت کرد، سالی که در آن صلاحیت تنظیم سند خودرو به صورت کامل به نیروی انتظامی سپرده شد!

این سردفتر می‌گوید: «6 ماه پس از دریافت ابلاغ سردفتری، مطابق بخشنامه دادستان کل کشور، تنظیم اسناد خودرو از دفاتر اسناد گرفته شد که روی درآمد دفاتر بسیار تأثیر گذاشت. پس از آن هم قانون تسهیل در مجلس به تصویب رسید و حالا اخبار حکایت از آن دارد که تعداد دفاتر تا دو برابر بیشتر می‌شوند! حوزه کوچک من در شهری که دفترخانه خود را دایر کرده‌ام، درآمد پایینی داشت و وابسته به سند خودرو بود، با رفتن سند خودرو از دفاتر، همان درآمد اندک نیز نصف شد! با این حال باز هم کورسوی امیدی داشتیم که آن هم با قانون تسهیل و افزایش دو برابری دفاتر در سال جاری، آن را هم از دست خواهم داد!»

این سردفتر اسناد رسمی ادامه می‌دهد: «مسئولان حداقل میزان سندهای هر منطقه را در نظر داشته باشند و با توجه به اینکه در شغل سردفتری امکان رقابت با ارائه خدمات بهتر و بالاتر با قیمت پایین‌تر وجود ندارد و تمامی دفاتر اسناد رسمی از نظر درآمد قانونی در یک سطح قرار دارند، درآمد حوزه‌ها را مورد توجه قرار دهند و با توجه به شرایط هر منطقه و تعداد سندهای تنظیمی آن منطقه، سردفتر اضافه کنند اما به نظر می‌رسد مسئولان به هیچ وجه به این موضوع توجه ندارند.»

او در ادامه می‌گوید: «حالا در آستانه 40 سالگی علیرغم تمام تلاشی که کرده‌ام، بیکار هستم! درآمد ناچیزی از سردفتری داشتم که با اجرایی شدن قانون تسهیل همان را نیز از دست خواهم داد. حالِ بسیار بدی دارم؛ اگر از قبل افتتاح دفتر می‌دانستم سند خودرو از دفاتر گرفته می‌‌شود و قانون تسهیل تصویب می‌‌شود، در همان اداره دولتی استخدام می‌شدم! قصد دارم دوباره در آزمون دستگاه‌های اجرایی شرکت کنم. اگر چه دیگر توانی برای خواندن و مطالعه کردن ندارم.»

وی از تصمیم خود برای استعفا خبر می‌دهد و می‌گوید: «شغل سردفتری فقط آوازی بود که صدای آن از دور خوش است! در این مدت از درآمد بالا خبری نبود. اجاره مکان مناسب که حداقل باید 50 مترمربع مساحت داشته باشد و به تأیید اداره ثبت برسد، هزینه‌ بالایی می‌طلبد. تهیه چند سیستم کامپیوتری و تجهیز یک دفتر مناسب در بهترین حالت ممکن یک میلیارد تومان هزینه دارد. داشتن دفتریار و کارمند هم در دفترخانه الزامی است ضمن آنکه شغل سردفتری محدودیت‌هایی دارد که مانع از درآمدزایی از ناحیه شغل دوم است.»

این سردفتر، نداشتن درآمد لازم را علت اصلی تصمیم خود عنوان می‌کند و می‌گوید: «درآمد دفاتر از محل تنظیم سند خودرو حذف شده و در اوضاع اقتصادی کنونی، خرید و فروش اموال غیرمنقول بسیار کم و محدود است؛ از سویی بسیاری از املاک سند رسمی ندارند و در برخی از مناطق که املاک سند رسمی دارند، به دلیل میزان بالای مالیات نقل و انتقال، مردم ترجیح می‌دهند انتقال سند انجام ندهند و با مبایعه‌نامه خرید و فروش می‌کنند. در حوزه کوچکی که دفتر من در آن واقع شده، مالیات نقل و انتقال برخی املاک بالای 50 میلیون تومان است و عملاً مردم از نقل و انتقال آنها عاجز هستند. حالا آقایان قانون‌گذار و مجریان محترم با کدام منطق تعداد دفاتر را افزایش می‌دهند؟! آیا قصد دارند فارغ‌التحصیلانِ بیکارِ حقوق، هزینه‌های گزاف تأسیس دفتر را متحمل شده و بعد از چند ماه مجبور به انصراف از ادامه کار شوند و ظلمی مضاعف بر آنها روا شود؟!»

و سخنان پایانی این سردفتر اسناد رسمی که تلخی گزنده‌ای دارد؛ «سردفتر شدم تا شأن اجتماعی و درآمد حلال مناسب داشته باشم اما با وعده بهشت، پای در دوزخی گذاشتم که امید را از من گرفته است!»

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon