نگاهی به فیلم "نگهبان شب"| روایت مقاومت یک نجابت در هزارتوی فقر و فریب

نگاهی به فیلم "نگهبان شب"| روایت مقاومت یک نجابت در هزارتوی فقر و فریب

فیلم تازه میرکریمی را از بعضی جهات می‌توان بازگشت و بازیافتی درخور از مولفه‌های آشنا و دوست‌داشتنی سینماگری دانست که در کارنامه‌اش فیلم خوبی همچون زیر نور ماه را داراست.

خبرگزاری تسنیم-محمدرضا محقق: کارنامه فیلمسازی رضا میرکریمی کارنامه پر فراز و نشیب و البته درخشنده‌ای است و غریب آنکه نگارنده معتقد است هنوز بهترین فیلم او اولین فیلمش یعنی «کودک و سرباز» است. فیلمی عمیقا معصومانه، به شدت سینماورزانه و مطلقا ماندگار و نورانی! نگارنده به هیچ‌وجه در زمره کسانی نیست که آرزو کند ای کاش میرکریمی همان میرکریمی کودک و سرباز بماند! اما هماره آرزو می‌کرده که جهان روشن و به شدت هنری کودک و سرباز که اتفاقا نمونه‌ای درجه یک و ابدی از مفهومی به نام «سینمای انسانی» و «سینمای ملی» است، حتی اگر رشحه و رگه‌ای، باز هم از فیلم‌های این فیلمساز دوست‌داشتنی بتابد و بتراود.

اما فیلم نگهبان شب از جنبه‌های مهم و معتبری ما را به یاد کودک و سرباز می‌اندازد و از این منظر، بجا و درخور بود در طلیعه این نوشتار، از آن اثر سترگ و همچنان زنده یاد کنیم و مولفه‌های این‌همانی و امتداد و استمرار نقاط طلایی و دوست‌داشتنی آن اثر را در این فیلم اخیر، بازنمایی کنیم. ما در نگهبان شب با همان کاراکتری از قهرمان- ضد قهرمانی روبروییم که در کودک و سرباز. با همان نقطه عطف تعیین‌کننده و خطیر روبروییم که در آنجا. با همان میزانسن ساده اما به شدت درست و به اندازه مواجهیم که در آن فیلم و در نهایت، جهانی که از این مسیر، آفریده می‌شود و مخاطب را در تجربه‌ای شیرین، معنوی، سینمایی و انسانی شریک می‌کند.

از زمره مهم‌ترین بسترهایی که نگهبان شب را به جهت ارزش‌های سینمایی حائز اهمیت و اعتبار کرده «فیلمنامه» و «کارگردانی» و «بازی» است. تدابیری که در فیلمنامه علاوه بر وجوه معمول و بدیهی تمهید شده، ریزبینی در توجه به ظرایف و جزییات صوتی و بصری است. استفاده بهینه و بجا از عناصر زمان و مکان در تلفیق با پیرنگ و مجموعا، روایتی که ماحصل این روند است. به همین دلیل است که ما با یک فیلم خوش‌ریتم و جذاب روبروییم. در حالی که از عناصر و زائده‌های بزک و جذابیت‌های مبتذل که قلقلک‌دهنده پست ترین غرایز مخاطب هستند، در اینجا خبری نیست.

فیلم , سینما , سینمای ایران , نقد فیلم ,

دیگر چه چیزی ساده‌تر – و البته غنی‌تر- از یک کارگر روزمزد روستایی در آوارگی و فقر و فاقه‌ای که این شهر مهیب به او تحمیل کرده؟ و اتفاقا ارزش و اعتبار اصلی «نگهبان شب» به جهت همین تغییر و تبدلی است که از این بستر کاراکتری و داستانی، موقعیتی آنچنان زیبایی شناسانه فراهم می‌کند و بر غنای کار می‌افزاید.

این بسیار اهمیت دارد که در یک اثر سینمایی، بتوان «فقر» را نه مایه و پایه مذلت و تحقیر و استخفاف شخصیت داستانی، بلکه وسیله و مسیری برای عروج او به متعالی‌ترین وجوه انسانی و عرفانی قرار داد. اتفاقی که روند معکوس و مذموم آن در بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر سینمای ایران، ذیل عنوان پرطمطراق و توخالی «سینمای اجتماعی» نمونه‌های فراوانی را تحویل مخاطب داد و در واقع، گونه سینمای اجتماعی را هم از حیز انتفاع و اعتبار انداخت و به سلیقه و اعتماد مخطب به شدت صدمه وارد کرد و او را از کلیت این ژانر، دفع کرد و راند.

فیلم تازه میرکریمی را از بعضی جهات می‌توان بازگشت و بازیافتی درخور دانست از مولفه‌های آشنا و دوست‌داشتنی سینماگری که در کارنامه‌اش فیلم خوبی همچون زیر نور ماه را داراست. فیلم با میزانسنی مبتنی بر فیلمنامه درخور و بازی‌های خوب، روایتی گرم و پرخون را در فضایی تلخ و سرد رقم می‌زند.

همانطور که گفتیم «فقر»، نه تزیینی ابتر و باطل، بلکه مبدل به فخری ملهم از کهن الگوی دینی و بازنمودی برای درخشش یکی از بزرگترین و والاترین وجوه انسانی انسان می‌گردد؛- «الفقر فخری» حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص)- بخصوص در دوران امروز که ارج و اجر و ارزشی مضاعف به او می‌بخشد. حکایت، داستان تازه‌ای نیست و نه چندان نو و خلاف آمد عادت ذهنی تماشاگر؛ اما نگره و «روایت»، به شکل قابل اعتنا و تحسین برانگیزی، زیباست.

فیلم , سینما , سینمای ایران , نقد فیلم ,

رسول جوان ساده‌ای که از کرمان به تهران آمده تا کاری خوب پیدا کند در آخرین روز حضورش در تهران و نا امید از یافتن کار با بهزاد که پیمانکار یک پروژه بزرگ ساختمانی است آشنا و توسط او به عنوان نگهبان شب استخدام می‌شود. دیدار رسول با دایی و رفاقتش با او ماجراهای جدیدی را برای رسول بوجود می‌آورد که سبب می‌شود تا تحولات زیادی را تجربه کند.

تلفیق ترس و سادگی و تردید و مهلکه و رستگاری در کشاکش یکی از مهم‌ترین عناصر روانشناختی انسان مدرن که مقوله انتخاب میان بودن و شدن است، مضمون غنی، کهن و در عین حال مبتکرانه نگهبان شب را تدارک می‌بیند. رسول از دل کهن الگوی سادگی و نجابت دست نخورده سنت وارد میدان مین جهان «مدرن» امروزی می‌شود و اصل موضوع داستان و نقطه شروع واقعی‌اش همانجایی است که این ورود کلید می‌خورد و او خود را در مصاف با دنیایی دیگر می‌بیند و سعی می‌کند در موقعیتی خطیر، فهم، روابط و متد مواجهه‌اش را با این جهان دیگر تنظیم کند. فیلم، قاعدتا کارگردانی و اجرای نسبتا موفق و حساب‌شده‌ای دارد مثل سایر فیلم‌های میرکریمی از بهترینش که «کودک و سرباز» بود تا ضعیف‌ترینش که «امروز» و «دختر».

یکی از ویژگی‌های مضمونی همچنان مهم فیلم این است که تصویر فقر، غنا می‌یابد و نه به مثابه آکسسوار صحنه یا زخرفی برای گدایی گیشه و جشنواره و جایزه، بلکه به عنوان مفهومی انسانی و طبیعی مورد توجه و پرداخت قرار می‌گیرد. فقر و فقیری که در این فیلم می‌بینیم پیش از این در «بچه‌های آسمان» دیده‌ایم طرفه آنکه اینجا، حفظ استعلای نگاه شهودی به فقر و تنظیم و تدارک کارکردهای دراماتیکش، قطعا کاری مهم و خطیر و ستودنی است.

فیلم , سینما , سینمای ایران , نقد فیلم ,

بازی‌های خوب و چشمگیر و به اندازه دو نقش اول فیلم، استفاده درست از عنصر صدا، میزانسن نسبتا دقیق و رعایت سایر ملزومات زیبایی‌شناسانه فیلم به خصوص مولفه پیرنگ و امتداد آن در نوع روایت، همگی دست به دست هم داده و فیلم قابل اعتنای دیگری را در کارنامه رضا میرکریمی رقم زده است. در بحث مضمونی و معرفتی فیلم، یکی از مهم‌ترین نکات، نوع مواجهه‌ای است که عنصر «قهرمان» که ما از آن به عنوان «نماینده نجابت و فطرت» یاد می‌کنیم، با مناسبات روزگار و جهان امروز دارد. او، خسته و رنجور از بی عدالتی و نامرادی و فقر و غربت، ناخواسته – ناخواسته؟- قدم به جهانی می‌گذارد که با معادلات و مناسبات دیگری تنظیم شده. فریب و خدعه و نیرنگ و دروغ و تظاهر و هزار و یک پلشتی دیگر، ملهم از قطع مطلق ارتباط انسان با خود، حقیقت، خدا و معنویت، رسول را ناگهان در موقعیتی مهیب و صعب و خطیر و سنگین قرار می‌دهد؛ و اینجا همان جایی است که «فطرت» و «عشق» به یاری او می‌آید.

میرکریمی گرچه نسبت به دو فیلم ضعیف قبلی‌اش یعنی «امروز» و «دختر»، در «نگهبان شب» هم به جهان خالص شخصی‌اش نزدیک‌تر شده و فیلم بهتری به جهت کارگردانی و اجرا ساخته، اما در عین حال هنوز رگه‌هایی از آن گنگی «شبه روشنفکرانه» در کارش هست. تزتزل مخفی و تردید سترونی که در نگاه رسول نفوذ می‌کند و تا انتها با او باقی می‌ماند حتی زمانی که پرواز و اوج و فرودش در آن سکانس نمادین، مخاطب را به نقطه رهایی کاراکتر قهرمان قصه رهنمون و متذکر می‌شود، با این حالت چه در روند متدرج فیلم و چه کنش و واکنش‌های او – و دیگران- می‌توان این رنگ کمرنگ و نخ ناپیدا اما اذیت کننده و موثر را دید.

موسیقی حداقلی فیلم در کنار بهره‌گیری موثر از عنصر صدای طبیعی مکان و زمان، حفظ رآکورد لرزان و لغزنده رسول با اینکه از دو سر طیف سمپات و پاراسمپات آدم‌ها و موقعیت‌های قصه عبور می‌کند، در جوار سایر لطافت‌های مالوف و مانوسی که از میرکریمی سراغ داریم، فیلمی دلچسب، غم‌انگیز اما آبرومندی را در دفاع از نجابت و «فطرت» انسانی انسان، به ظهور می‌رساند.

فیلم , سینما , سینمای ایران , نقد فیلم ,

اما شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نگهبان شب یک دستاورد فرامتنی است. دستاوردی که از دل این فیلم، برای کلیت کلیت سینمای ایران و جریان‌ها و مناسبات غالب این سال‌هایش، قابل مطالعه و توصیه و الگوگیری است. نگهبان شب نشان داد که می‌توان تلخ‌ترین و غم‌انگیزترین موقعیت‌ها و ظرفیت‌های واقعی جامعه امروز ایران را به تصویر کشید و درباره‌شان حرف زد، اما کمترین نشانه و انگاره و شک و شبهه‌ای از سیاه‌نمایی و انسان‌فروشی و سوء استفاده از احساسات و عواطف مخاطب در جهت فتح گیشه یا جلب توجه جشنواره‌های خاص بر جای نگذاشت. این نکته مهم و درخور توجهی برای همه اهالی سینما بخصوص تهیه کنندگان و نویسندگان و کارگردانان است که در این باتلاق خودساخته – و البته بخشی هم تحمیل شده شرایط و سیاست‌ها- گیر نکنند و راه را گم.

می‌توان فیلم «اجتماعی» و در بازتاب تلخ‌ترین و سیاه‌ترین روایت‌ها و واقعیت‌های فردی و جمعی این سرزمین ساخت، می‌توان فریب و نیرنگ و تباهی و سیاهی فقدان فطرت و مراقبت را تصویر کرد، می‌توان از فقر و غربت و تبعیض و بی‌عدالتی و هزار و یک تاریکی دیگر که بر این سرزمین سایه انداخته نشان و نشانه گرفت، اما راه را اشتباه نرفت و مبدل به مروج همین تباهی‌ها زیر هیئت فیلم اجتماعی نشد. و این همان کار بزرگی است که نگهبان شب در جوار همه ارزش‌های سینمایی و زیبایی‌شناسی‌های جذاب و خلاقانه‌اش به انجام رساند. و سینمای ایران راهی ندارد جز انتخاب همین مسیر، که تاریخ هنر هفتم گواه درستی‌اش است.

فیلم , سینما , سینمای ایران , نقد فیلم ,

ای کاش وقتی دوباره و دوباره «دزد دوچرخه» ویتوریو دسیکا را می‌بینیم و «بچه‌های آسمان» مجیدی را و «نیاز» علیرضا داوودنژاد و ده‌ها و بلکه صدها اثر ماندگار در تاریخ سینمای جهان و ایران، به یاد بیاوریم که همه این آثار با تمام تفاوت‌هایی که در زبان و زمان و مکان و جغرافیای فرهنگی‌شان دارند در یک چیز مشترکند؛ همان چیزی که «نگهبان شب» را هم درخشان و یکه می‌کند؛ روایت مقاومت یک نجابت گرم در هزارتوی فقر و فریب. و مگر شرافت تاریخ رنج انسان و جهان، چیزی جز این بوده؟

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران