به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نشست «ارزیابی سند راهبرد امنیت ملی آمریکا» با حضور خبرنگاران در موسسه اندیشه سازان نور برگزار شد، در این نشست دکتر «احمد زارعان» رئیس این موسسه گفت: این سند اگرچه میتواند یک جنبه نمادین داشته باشد اما از جهات مختلف حائز اهمیت است. این سند الزاماً منعکس کننده راهبردهای اعمالی آمریکا نیست و میتواند یک سندی باشد که راهبردهای اعلامی آمریکا را تبیین میکند و بیشتر یک سند اعلامی است تا یک سند اعمالی.
ریل گذاری سیاست خارجی آمریکا
وی با بیان اینکه سند راهبرد امنیت ملی آمریکا از مجاری تصمیمسازی این کشور عبور کرده و به امضای رئیس جمهور آمریکا رسیده است، اظهار داشت: تمام دولتهای آمریکا در سال اول خودشان سند راهبرد امنیت ملی کشورشان را اعلام میکنند تا تکلیف نظام کارگزاریشان در حوزه سیاست خارجی مشخص شود.با تغییر روسای جمهور بخشی از نظام کارگزاری تغییر میکند بخشی از نظام کارگزاری ثابت است و طبیعتاً این سند به عنوان یک ریل گذاری برای سیستم کارگزاری آمریکا محسوب می شود لذا از جهت حائز اهمیت است.
نویسندگان سند راهبرد امنیت
رئیس موسسه اندیشه سازان نور به تفاوت سند مزبور با سند راهبرد امنیت ملی آمریکا که در سال 2017 منتشر شد، اشاره کرد و گفت: سندی که در سال اول دوره اول ریاست جمهوری ترامپ( 2017) منتشر شد، عمدتاً توسط جریان سنتی جمهوریخواه نوشته شده بود اما سند فعلی که چند هفتهای از انتشار آن میگذرد توسط جریان ماگا و افراد موثر در جریان ماگا نوشته شده است. جریانی که منتقد روندها و مسیر کلی سیاست خارجی آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد است و با شعار «آمریکا را دوباره میسازیم» توانست یک جریان سیاسی و اجتماعی قابل توجهی را در آمریکا ایجاد کند لذا فکر پشت این سند هم متفاوت از سندی که در دوره اول ریاست جمهوری آمریکا تدوین و منتشر شدهاست.
وی افزود: وقتی که این سند منتشر شد، شگفتی خاصی ایجاد نشد. این سند تکرار همان مواضعی است که ترامپ بارها در تبلیغات انتخاباتی و در مواضع رسمی و دیپلماسی عمومی تکرار کرده بود، در واقع ترجمان همان مواضع و مطالب است. شاید نکته دقیق تر آن این باشد که ترجمان سیاست خارجی آمریکا تاکنون بوده یعنی در این یک سالی که از ریاست جمهوری ترامپ میگذرد این سند به نوعی ترجمان سیاست خارجی آمریکا در این یک سال بوده اما چون یک سند بالادستی محسوب میشود لازم است که محتوای آن مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
تحلیل متن و فرامتن سند
زارعان در تحلیل سند راهبرد امنیت ملی آمریکا گفت: این سند یک متن و یک فرامتن دارد و ما در بررسی سند باید هم محتوایی را که در متن مشاهده میکنیم بررسی کنیم و هم آن پیامهایی که در فرامتن این سند وجود دارد. این سند با یک مقدمه انتقادی شروع میشود و بر مواردی مانند انحراف استراتژیهای پیشین که از زمان پایان جنگ جهانی اول تا دوره کنونی وجود داشته تاکید میکند و معتقد است که سیاست خارجی آمریکا بعد از جنگ جهانی اول به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم دچار انحراف شده و آمریکا تلاش کرده که بار مشکلات جهانی را بر دوش بکشد و این استراتژیهای مبتنی بر به دوش کشیدن مسئولیتهای جهانی را یک اشتباه فاحش محاسباتی تلقی میکند، مدعی که نخبگان آمریکایی در ارزیابی توان آمریکا برای تحقق آرزوهای دور و دراز راه را به اشتباه رفتند و دچار خطا شدند.
بیانیه ضد نخبگانی
وی تصریح کرد: در بخش اول این سند ما به نوعی شاهد یک بیانیه ضد نخبگانی هستیم. گویا به دنبال توبیخ نخبگان آمریکایی در این سند است به موارد مشخصی در نقد استراتژیهای گذشته هم اشاره میکند، صراحتاً به جهانی سازی انتقاد وارد میکند، به بحث تجارت آزاد انتقاد وارد میکند و اینکه هزینه دفاع از شرکا بر دوش واشنگتن افتاده نسبت به این موضوع انتقاد میکند و اینکه آمریکاییها وارد درگیریهایی شدند که این درگیریها در سیاست خارجی آمریکا در حاشیه قرار داشته اما در سیاست خارجی شرکای آمریکا در متن قرار داشته است.
به سیاست خارجی آمریکا انتقاد میکند به نحوی که آمریکا را به شبکهای از نهادهای بینالمللی گره زده که برخی از این نهادها یا ضد آمریکاییاند یا فرا ملی هستند یا نهادهاییاند که به دنبال انحلال حاکمیت دولتهای مستقل هستند، از این جهت به نخبگان آمریکایی نسبت به سیاستهایی که در گذشته اتخاذ کردهاند، انتقاد وارد میکند. یک نکته بسیار مهمی هم که این سند به آن اشاره دارد، این است که نخبگان و سیاستمداران آمریکایی در گذشته برای دستیابی به این اهداف دور و دراز شخصیت ملت آمریکا را تضعیف کردند و به نوعی از این جهت هم به این بیانیه انتقاد وارد میکند.
به گفته این تحلیلگر، یک بخش مشخصی که در این بیانیه به آن اشاره شده بخش «چه میخواهیم» است که منعکس کننده ادراک ترامپ و تیم او درباره چالشها و تهدیدهای پیش رو است. به نظر میرسد که ادراک آمریکاییها در دوره ترامپ و البته ادراک دولت ترامپ در دوران جدید تغییر پیدا کرده نسبت به تهدیدهای موجود ضد آمریکا، ناظر به تهدیدها و ادراک از تهدیدها.
بقا و امنیت آمریکا
وی به مسئله بقا و امنیت آمریکا در سند مزبور اشاره کرد و اظهار داشت: گویا آمریکاییها در دوره معاصر با مسئله بقا و امنیت مواجه هستند. استفاده از کلمه بقا برای آمریکایی که خودش را ابر قدرت دنیا میداند بسیار حائز اهمیت است البته رهبر انقلاب تعبیری دارند نسبت به آمریکاییها که آمریکا را به کشتی تایتانیک تشبیه میکنند و اینکه کشتی تایتانیک با همه آن عظمتش در نهایت غرق شد. اینکه در این سند بر مسئله بقا نه امنیت آمریکا تاکید میکند بسیار حائز اهمیت است البته به تهدیدات دیگری هم اشاره دارد کنترل مرزها و اصلاح سیستمهای مهاجرتی، متوقف کردن جریانهای جمعیتی بیثبات کننده در جهان، به مسئله تابآوری ملی برای مقاومت در برابر بلایای طبیعی و تهدیدات خارجی نیز اشاره شده و اینکه آمریکا باید برای بقا، امنیت، افزایش تاب آوری و منافع ملی خودش باید قویترین ، مرگبارترین و پیشرفتهترین ارتش جهان را داشته باشد و بر موضوع بازدارندگی هم به عنوان یکی از نقاط کلیدی تاکید ویژه شده است.
برحسته سازی عملگرایی و واقع گرایی در سند
این کارشناس با بیان اینکه سند راهبرد امنیت ملی آمریکا دو اصل اساسی را برجسته میکند، گفت: یکی اصل پراگماتیسم است و یکی هم اصل رئالیسم( عملگرایی و واقع گرایی) اگرچه که اصرار میکند که ما به واقعیت توجه میکنیم در حالی که واقعگرا نیستیم. به قدرت توجه میکنیم در حالی که قدرت را با تعریف خودمان میخواهیم تفسیر کنیم اما مشخص است که از فحوای این سند بر پراگماتیسم و رئالیسم به عنوان دو اصل اساسی به مفهوم قدرت و مفهوم اقدام معطوف به نتیجه و هدف اشاره شده است.
وی افزود: در واقع قدرت و اقدام معطوف به نتیجه و هدف دالهای اصلی گفتمان سیاست خارجی آمریکا بر اساس این سند محسوب می شود و بر موضوعاتی مثل اولویت دادن آمریکا به هر چیز، تمایل به عدم مداخله صلح از طریق قدرت، تعریف متمرکز و محدود از منافع نه تعریف موسع از منافع آمریکا و اولویت دادن به مفهوم دولت-ملت از ویژگیهایی است که در این سند بر آن تصریح شده است.
بازدارندگی و ایجاد موازنه قوا
زارعان تصریح کرد: بحث بازدارندگی در این سند بسیار برجسته است. به بازدارندگی هستهای اشاره شده و به اینکه آمریکا باید به سپر دفاع موشکی توانمند دست پیدا کند و همچنین در حوزه اقتصاد صنعت انرژی علم و فناوری در حوزه قدرت نرم بتواند در سطح نظام بین الملل موازنه قوا ایجاد کند. در واقع اینها برای آمریکاییها حوزههای داغ محسوب میشوند به ویژه بحث علم و فناوری که روی آن تاکید شده و فصول مختلفی از این سند به موضوع علم و فناوری پرداخته شدهاست.
تغییر نگاه به چین و روسیه
رئیس موسسه اندیشه سازان نور با بیان اینکه در سند مزبور نگاه متفاوتی نسبت به قدرت های بزرگ در سطح جهانی به چشم میخورد، گفت: آمریکاییها نگاهشان به چین به عنوان یک دشمن راهبردی عوض شده و چین را به عنوان یک رقیب راهبردی معرفی کردند و در واقع نسبت به روسیه هم همچنین نگاهی وجود دارد. آمریکا ظاهراً از بر اساس محتوای این سند دست از ادعای ابرقدرتی برداشته و میخواهد یک قدرت بزرگ در دنیا باشد اما بزرگترین قدرت در عرصههایی مثل اقتصاد، صنعت، انرژی ، علم و فناوری و قدرت نرم کماکان میخواهد یک قدرت بزرگ و بزرگترین قدرت در سطح دنیا باشد اما دست از داعیههای ابرقدرتی برداشته است.
5 حوزه ژئوپلیتیک در سند راهبرد امنیت ملی
وی به بررسی حوزههای ژئوپلیتیکی در این سند پرداخت و گفت: آمریکاییها بر 5 حوزه مشخص متمرکز شدند، اصلیترین حوزهای که روی آن متمرکز شدن نیمکره غربی یعنی قاره آمریکا، پس از آن اروپا، هند و پاسفیک، غرب آسیا و آفریقا هست و در این سند اسناد قدیمی مورد نقد قرار گرفته از این جهت که اسناد قدیمی خودشان را متعهد میدانستند که درخصوص تمام حوزههای ژئوپلیتیکی اشاراتی داشته باشند اما در این سند تصریح شده که ما منافع مان را عمدتاً در این پنج منطقه دنبال میکنیم و برای ما این پنج منطقه حائز اهمیت است.
زارعان گفت: در بحث نیمکره غربی ما شاهدیم آمریکاییها در این سند بر احیا دکترین مونرا تاکید دارند و آن بحث تبدیل قاره آمریکا به حیات خلوت و حوزه نفوذ واشنگتن است لذا بحث مقابله جدی با تهدیدات در این حوزه ژئوپلیتیکی را مطرح کردند. به نظر میرسد، تهدیداتی که بر اساس این سند قابل برداشت است، یکی نارکو تروریست است دیکری بحث قاچاق مواد مخدر و موضوع بعدی مداخله رقبا یعنی چین و روسیه و دیگر قدرتها مثل ایران و ترکیه در نیم کره غربی است. در واقع، دولتهای ناهمسویی ( با آمریکا) که در این منطقه روی کار هستند، تهدید را در این سه حوزه محسوب میشوند نکته قابل توجه این است که در سند مزبور اگرچه که آمریکاییها به دکترین مونرو بازگشتی داشتند اما این بازگشت تمام عیار نیست و اقتضائات عصر جدید را به آن افزودند. به همین دلیل، هم آن چیزی را که درباره دکترین مونرو یا در خصوص سیاست آمریکا در منطقه نیمکره غربی مطرح کردند آن را با متمم ترامپ بر دکترین مونرو توصیف کردند.
تحقیر اروپا
این کارشناس تحولات بین الملل درخصوص حوزه ژئوپلیتیکی اروپا در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا گفت: در این سند یک توصیف ناامید کننده از اروپا وجود دارد و اینکه آمریکاییها اروپا را به یک تمدن را به زوال تشبیه کردند و به موضوعاتی اشاره کردند که نکته برجستهاش عدم پرداخت هزینههای امنیتی اروپا است که از ابتدا هم ترامپ روی این موضوع خیلی تاکید داشت که چرا آمریکا باید هزینههای امنیت را در سایر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی بپردازد. در واقع بر اساس این سند اروپاییها باید از این به بعد امنیت را به مثابه یک کالای استراتژیک و حیاتی از آمریکاییها بخرند.
مهار منابع طبیعی فراوان در آفریقا
وی درباره حوژه ژئوپلیتیکی آفریقا در سند مزبور گفت: در این سند یک نگاه انتقادی به آفریقا وجود دارد و در آن تصریح شده که در اسناد قبلی راهبرد امنیت ملی آمریکا در حوزه آفریقا مبتنی بر صادرات ایدئولوژی لیبرال دموکراسی آمریکایی بودهاست و نسبت به این مسئله انتقاد دارد. این سند تصریح میکند که باید به دنبال مشارکت کشورهای منتخب در قاره آمریکا باشیم با هدف مهار نهایی منابع طبیعی فراوانی که در آفریقا وجود دارد البته بر موضوعاتی مثل کاهش درگیری و مبارزه با تروریسم، تقویت روابط تجاری سودمند متقابل و گذار از پارادایم کمکهای خارجی تصریح شده اما در نهایت هدفی که در منطقه آفریقا به دنبالش هستند بحث منابع طبیعی فراوانی است که در آفریقا وجود دارد.
تغییر شرایط در غرب آسیا
زارعان درباره حوزه ژئوپلیتیک غرب آسیا در سند ارهبرد امنیت ملی آمریکا گفت: در این منطقه رویکردی مبتنی به نوعی حل مسئله حاکم است به این معنا که ظاهرا آمریکاییها در این سند ادعا میکنند که مسائل غرب آسیا تا حد زیادی حل شده و در واقع در سند مزبور به مسئله غرب آسیا پرداخت کمی شده علی رغم اینکه غرب آسیاه همواره برای آمریکاییها اهمیت داشته است. در سند تصریح شده این منطقه به دلیل وجود منابع انرژی و رقابت ابرقدرتها بر سر آن همواره در اولویت آمریکا بوده و برای این کشور حائز اهمیت است اما استدلال میکند که در حال حاضر شرایط عوض شده و ایالات متحده خودش بزرگترین صادر کننده انرژی است و رقابت ابرقدرتها در این منطقه به رقابت قدرتهای بزرگ تغییر پیدا کرده است.
وی افزود آمریکا روی این نکته تاکید میکنند که موقعیت این کشور در غرب آسیا تقویت شده از طریق اتحادهای موفقی که با شرکای عرب صورت گرفته و همچنین اتحادها و ائتلافهای موفقی که با (رژیم) اسرائیل انجام شده است. در سند آمریکاییها بر موضوع ایران متمرکز شدند و البته یک تمرکز خیلی کوتاه. ایران را نیروی بی ثبات کننده منطقه معرفی کرده که با انجام عملیات چکش نیمه شب توسط رژیم اسرائیل ضعیف شده البته این به نوعی ناظر است به تصویری که آمریکاییها میخواهند از منطقه غرب آسیا ارائه دهند و با تصویر واقعی منطقه تفاوت زیادی دارد که در ادامه در مورد آن توضیح خواهم داد.
4 هدف اصلی در منطقه
این کارشناس با بیان اینکه آمریکا در سند خود چهار هدف اصلی را در غرب آسیا مشخص کرده است گفت: اولین هدف مدیریت جریان انرژی است تا این مدیریت به دست دشمن نیفتد، هدف بعدی امنیت اسرائیل است. هدف بعدی باز نگه داشتن آبراهها هست و بعد آنهم مبارزه با افراط گرایی و تروریسم. بر اساس این اهدافی که آمریکاییها مشخص کردند به رغم اینکه می خواهند بگویند ارزش غرب آسیا کاهش پیدا کرده اما اهدافی که در منطقه مشخص کردهاند نشان میدهدارزش منطقه برای آمریکاییها به هیچ وجه کاهش پیدا نکرده بلکه الان یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی برای آمریکا است.
با توجه به این اهدافی که خودشان تعیین کردند و موضوع بعدی هم اصولی است که آمریکاییها در این منطقه مشخص کردند و یکی از اصولشان رها کردن پروژه ملت سازی است و در این سند پروژه ملت سازی یک پروژه بی ثمر معرفی شده و اصل بعدی آنها هم توسعه پیمان ابراهیم به سایر کشورهای منطقه و جهان اسلام است که هدفشان جذب رژیم صهیونیستی در منطقه و در پروژههای کلان اقتصادی منطقه است. در بخش غرب آسیا تلاش شده که تصویری از بحرانها و چالشهای حل شده ارائه شود گویا منطقه ما دچار بحرانها و چالشهای متعددی بوده که آمریکا و شخص ترامپ توانسته این بحران ها و چالشها را به پایان برساند.
افول قدرت آمریکا و اعتراف به شکست راهبردها
رئیس موسسه اندیشه سازمان نور فرامتن سند راهبرد امنیت ملی آمریکا را بسیار مهم داند و گفت: چیزی که از این سند قابل فهم است این است که آمریکا به افول قدرت این کشور در سطح جهان و در سطح حوزههای ژئوپلیتیکی اعتراف کرده و اینکه آمریکاییها دیگر واجد قدرت سابق نیستند که بتوانند سرنوشت و سرشت تحولات و روندهای جهانی و منطقهای را مدیریت کنند. این یک اذعان تلخی است که آمریکاییها در این سند داشتند.
وی افزود: نکته بسیار مهم دیگر این است وقتی آمریکاییها به استراتژیهای پیشین انتقاد کردند خود این انتقاد و استراتژیهای پیشین یک اعترافی است به شکست سیاستها و راهبردهای آمریکا در سطح جهان و در سطح منطقه از جمله منطقه ما. وقتی به صراحت نسبت به راهبردهای سابق آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز انتقاد میکنند، این هیچ معنایی ندارد جز اینکه آنان به شکست سیاستها و راهبردهای خودشان اعتراف کردهاند و اینکه این سیاستها و راهبردها نه تنها باعث تقویت جایگاه آمریکا در دنیا نشده بلکه آمریکا را در سطح داخل هم با چالشهای جدی روبرو کرده است.
پذیرفتن نظام چند قطبی
زارعان پذیرفتن تغییر نظام بینالملل از تک قطبی به چند قطبی را از دیگر نکات فرامتن سند مزبور دانست و گفت: در این سند آمریکاییها تغییر نظم بینالمللی به نظم چند قطبی را پذیرفتهاند و جایگاه روسیه و چین را در نظام بینالملل به عنوان یک قدرت بزرگدر کنار آمریکا قبول کرده اند. این تغییر رویکردها و استراتژیهایی که در حوزه های مختلف مطرح کردند ناظر به پذیرش تغییر نظم بینالمللی توسط آمریکاست.
پاسخی به خودشفتگی ترامپ
این تحلیلگر یکی دیگر از استباط های فرامتن سند راهبرد امنیت ملی آمریکا را ارضای نوعی از نیازهای روحی و روانی رئیس جمهور این کشور دانست و اظهار داشت: این سند پاسخی به خودشیفتگی ترامپ است و بارها اسم او در این سند آمده است که در هیچ یک از اسناد راهبرد امنیت ملی آمریکا در گذشته مسبوق به سابقه نبوده است.بیش از 30 بار نام ترامپ در این سند آمده چه در تیترها چه در متن و به نوعی تلاش کرده که این سند برای ترامپ دستاورد سازی کند و سیاست خارجی ترامپ را به نوعی یک سیاست خارجی موفق قلمداد کند و ترامپ را قهرمان صلحسازی در دنیا معرفی کند. به ویژه جایی که بر ایجاد صلح در هشت جنگ توسط ترامپ تاکید داشته است.
خرید امنیت توسط اروپا
وی با بیان اینکه آمریکا در سند خود تحقیر اروپا کرده است، اظهار داشت: این سند به صراحت اروپا در اشکال مختلف تحقیر شده و اروپا را یک تمدن رو به زوال معرفی کرده که در معرض فروپاشی قرار دارد. به نوعی می شود این را استنباط کرد و در حوزه اروپا هم یک خطوط قرمز جدیدی را در مورد امنیت اروپا تعریف کرده است که از این به بعد اروپاییها باید بیایند و امنیت را به مثابه یک کالای استراتژیک از آمریکاییها بخرند و هزینههای امنیتی را خودشان پرداخت کنند البته این رویکرد ترامپ نه فقط در مورد اروپا بلکه در مورد سایر کشورها هم صادق است.
ایران، چالش حل نشدنی برای واشنگتن
این تحلیلگر به استباطی که از سند مزبور درباره ایران اشاره کرد و گفت: اگرچه آمریکاییها مسئله ایران را یک مسئله حل شده تلقی و تلاش کردند به نوعی به مخاطبان القا کنند که مسئله ایران بعد از حمله رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه و عملیات چکش نیمه شب (حمله آمریکا به سایتهای هستهای ایران) پایان یافته است اما برداشتی که میشود از سند داشت این است که آمریکاییها ایران را کماکان یک چالش حل نشده میدانند. با توجه به اهدافی که در غرب آسیا تعریف کردند، مسئله آبراهها، تروریسم، افراط گرایی، مدیریت جریان انرژی و امنیت اسرائیل مسائلی هستند که به صورت مستقیم با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در ارتباط اند لدا محتوای سند به رغم اینکه آمریکاییها تصریحی نداشتند اما میتوانیم برداشت کنیم که ایران یک چالش در واقع ناتمام برای آمریکاست و با توجه به این موضوعات مسئله ایران هنوز برای آمریکاییها حل نشده است.
سندی منطبق با دیدگاه ترامپ و جریان راست افراطی
رئیس موسسه نور درباره برآیند کلی از سند راهبرد امنیت ملی آمریکا گفت: این سند کاملاً منطبق است با دیدگاههای شخص ترامپ و دیدگاه جریان راست افراطی که در آمریکاست. جریان راست افراطی و شخص ترامپ میدانیم که با گلوبالیسم ( جهانگرایی) کاملا مخالف هستند و بر ملیگرایی تاکید دارند و اینکه دولت- ملت مهمترین رکن نظام بینالملل است و خیلی موافق جهانگرایی و جهان وطنگرایی نیستند. همچنین اینها گذارههای نظم جهانی را به صورت کلی نفی میکنند، نظم جهانی لیبرال که توسط «جانی کن بری» اصطلاحش خلق شده اینها گزارههای نظم جهانی لیبرال را به طور کامل رد میکنند ما در این سند هم شاهد ظهور و بروز اندیشه راست افراطی هستیم. اینها تعهد به چند جانبه گرایی نهادینه شده را رد میکنند، تعهد به تجارت آزاد را رد میکنندریال تعهد به دموکراسی و حاکمیت قانون را در سطح واحدهای ملی و در سطح نظام بینالمللی رد میکنند.
حمایت از رژیمهای غیر دموکراتیک
وی افزود: در این سند به صراحت تصریح شده که مسائل داخلی کشورها به ما مربوط نیست و حمایت از رژیمهای توتالیتر و غیر دموکراتیک مانند پادشاهیهای خلیج فارس در واقع کاملاً برجسته است،خب، اینجا منافع اقتصادی مطرح است و نظامهایی که میتوانند بخش زیادی از مشکلات اقتصادی آمریکا را حل کنند از طریق خرید تسلیحات، سرمایه گذاریهای گسترده که بالاخره شما گزارش سرمایه گذاریهای چند هزار میلیاردی را دارید.
بی اعتمادی به نهادهای بینالمللی
نکته دیگری که در اندیشه راست افراطی وجود دارد و در این سند هم برجسته است بیاعتمادی به نهادهای بینالمللی است البته اینجا یک تناقضی وجود دارد این نهادهای بینالمللی از بعد جنگ جهانی دوم تا امروز ضامن نظم دوقطبی و بعد ضامن نظم تک قطبی بودند و الان یک بی اعتمادی مفرطی در هیئت حاکمه آمریکا به نهادهای بینالمللی وجود دارد که اینها ضامن منافع آمریکا هستند و شاهد خروج آمریکاییها از این نهادها و تضعیف این نهادها توسط آمریکاییها هستیم.
یکجانبه گرایی در عرصه جهانی
این کارشناس بحث یک جانبه گرایی در عرصه جهانی یکی دیگر از محورهای برجسته در سند مزبور دانست و گفت: بی توجهی آمریکا به نقش اروپاییها در حل و فصل مسائل جهانی دیدیم که در مسئله اوکراین آمریکاییها کاملا یک نقش حاشیه ایفا کردند علیرغم اینکه جنگ اوکراین جنگی است که به صورت مستقیم بر منافع و امنیت اروپاییها تاثیرگذار است و نکته بعد هم کاهش تعهدات است .در این سند هم تصریح شده آمریکاییها دیگر حاضر نیستند تعهداتی که دولتهای پیشین در سطح منطقهای و بینالمللی به متحدین خودشان و به بازیگران دولتی که وظیفهشان پیشبرد اهداف آمریکا در دنیا بوده دیگرحاضر نیستند، عمل کنند.
نگرانی از روندهای مهاجرتی
وی حساسیت نسبت به هویت و فرهنگ آمریکایی و نگرانی از روندهای مهاجرتی را از دیگر نکات قابل توجه در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا دانست و گفت: این حساسیت نسبت به تغییر ترکیب جمعیتی در آمریکا است، با توجه به روندهای جمعیتی که در دولتهای قبلی واشنگتن بوده نسبت جمعیت سفیدپوستان به نفع اقلیتها در حال تغییر است اگر این روند ها ادامه پیدا کند، ظرف 10-15 سال آینده سفید پوستان به بزرگترین اقلیت جمعیتی آمریکا تبدیل میشوند و اکثریت خودشان را از دست میدادند.
برجسته سازی شعار «اول آمریکا»
این کارشناس تحولات بینالملل به شعار « اول آمریکا» اشاره کرد و گفت: این شعار در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا بسیار بر جسته شده است . در حقیقت، اولویت دادن به منافع آمریکا نسبت به منافع هر بازیگر دیگری در این سند کاملاً برجسته است و اینکه آمریکاییها از ادعای رهبری جهان ظاهراً دست برداشتند حداقل به لحاظ سیاست های اعلامی ولی در ذات شان سلطه جویی و سلطه طلبی وجود دارد اما از َآنجایی که این سند سیاستهای اعلامی آمریکاست و همانطوری که عرض شد آمریکاییها بر اساس واقعیتهای موجود دیگر مفهوم ابرقدرتی را برای خودشان قائل نیستند.
روبرو شدن با واقعیتهای جدید
وی در پایان گفت: سند راهبرد امنیت ملی آمریکا واجد یک رویکرد انتقادی نسبت به گذشته است و از طرفی اهداف و آرمانهای آمریکاییها را مطرح و شیوههایی را برای دستیابی به آنها بیان میکند. در کلیت سند ما میتوانیم یک برداشتی داشته باشیم از این جهت که آمریکاییها با واقعیتهای جدیدی روبرو شدند و تحت تاثیر آن سند مزبور را نوشتند و به برخی از واقعیتها اشاره کردند، بحث تغییر نظم بینالملل، افول آمریکا، ظهور قدرتهای جدید و چالشهایی که واشنگتن در حوزههای مختلف ژئوپلتیک با آن روبرو است.
پروژه دولت و ملت سازی از ادعا تا واقعیت
در پایان این نشست رئیس موسسه اندیشه سازان نور در پاسخ سوال خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه « شما فرمودید آمریکا پروژه دولت و ملت سازی را رها کرده ولی شاهدیم که این پروژه در سطح برخی کشورهای غرب آسیا و آفریقا دنبال میشود و به رسمیت شناختن منطقه خودمختار سومالی لند نمونهای از این ماجراست. شما این مسئله چگونه ارزیابی میکیند؟» گفت: سومالی لند توسط رژیم اسرائیل به رسمیت شناخته شد و آمریکا اعلام کرد واشنگتن سومالی لند را به رسمیت نمی شناسد. در اینجا به یک نکته مهم اشاره شود هنگامی که در باره ملت سازی صحبت می شود قبل از آن پروژه براندازی است و قبل از پروژه براندازی حمایت از مخالفان است.
- افزود: در کشورهایی که به نوعی متهم به دیکتاتوری، استبداد و نقض حقوق بشر هستند. مسئله ملتسازی را مثلاً دولتهای دموکرات حتی در متحدین خودشان هم دنبال میکردند مثلاً انتقادهای حقوق بشری که گاهی به عربستان داشتند و معتقد بودند در عربستان باید مسئله دموکراسی و حقوق بشر رعایت شود یا مثلاً مسئله اعدامها به نوعی مدیریت شود و کاهش پیدا کند اما اکنون ترامپ میگوید مسئله داخلی کشورها به آمریکا مربوط نیست لذا شاهدیم بودجه نهادهایی که متولی پیشبرد پروژه دموکراسی سازی در کشورها بودند، قطع میشود. درحقیقت، واشنگتن با دولت هایی که منافع آمریکا را حفظ می کنند کاری ندارد و آلان می گویند ما بحث دولت ملت سازی را کنار گذشتهایم اما کجا بحث تجزیه را دنبال می کنند؟ کشورهایی که منافع آمریکا را تهدید میکنند یا چالش برای این کشور محسوب میشوند لذا بحث فروپاشی سرزمینی، جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی، دولت و ملت سازی از نو را دنبال میکنند اما اجرای این پروژه را در باره هم پیمانان آمریکا معتبر نمیدانند.
واگذاری مدیریت تحولات منطقهای
زارعان در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه «برخی از محافل معتقد هستند که در سند راهبردی آمریکا نحوه برخورد با ایران را به قدرتهای منطقهای به خصوص رژیم اسرائیل سپرده است شما همچین برداشتی از این سند دارید؟» اظهار داشت: بنده بر این باورم از ابتدای دولت ترامپ مدیریت تحولات منطقه از سوی آمریکا به رژیم سپرده شده و الان این رژیم صهیونیستی است که برای آمریکاییها تصمیم سازی میکند، مثلا سفر اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا ناظر به این است که نتانیاهو تصمیماتی دارد و میخواهد آمریکاییها را با خود گرفته همراه کند از این لحاظ نکتهای که شما میفرمائید معبتر است منتها با یک شرایط خاصی و اینکه رژیم صهیونیستی اگر قرار است که وارد درگیری شود هزینههای امنیتی آمریکا را افزایش ندهد و در یک محدوده خاصی کنشگری کند و آمریکا فقط نقش حامی و پشتیان را بازی کند.
انتهای پیام/