به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، زمانی سریالهای طنز تلویزیونی با خلاقیتی که در متن داشتند، اصطلاحات جدید را تولید و به زبان روزمره تزریق میکردند، اما امروزه نویسندگان عاری از هر خلاقیتی فضای مجازی را جلوی خود گذاشتند و اصطلاحات رایج در آن فضا را به عنوان وجه طنز، عام پسند و آشنای جریان استفاده میکنند.
معکوس شدن جریان تولید اصطلاحات عامیانه به معنای عقب افتادن جریان نویسندگی و خلاقیت از فضای رسانه است. به معنای قدرت هژمونی زبانی فضای مجازی بر ذهن نویسنده و خلاقیتش در تولید واژه و اصطلاحات عامپسندی که پیش از اینها بخشی از مرجعیتش با آنها بود، است.
مسئله صرفاً تغییر ذائقه طنز یا اقتضائات تکنولوژیک نیست، بلکه با دگرگونی عمیقتری در نسبت «نویسنده، زبان و قدرت» مواجهایم. آنچه امروز در طنز تلویزیونی میبینیم، نشانه عقبنشینی نویسنده از موقعیت مرجع زبانی و واگذاری تدریجی این جایگاه به فضایی است که منطق آن بر سرعت، تکرار و مصرف لحظهای استوار است. این جابهجایی، خلاقیت زبانی را نه بهعنوان کنش تولیدی، بلکه بهعنوان کنش اقتباسی بازتعریف کرده است.
در گذشته، نویسنده طنز با شناخت لایههای اجتماعی و فرهنگی مخاطب، قادر بود از دل تجربه زیسته، اصطلاح و تعبیر بسازد؛ اصطلاحاتی که نه صرفاً بازتاب زبان روزمره، بلکه شکلدهنده و جهتدهنده به آن بودند. این فرآیند نوعی «اقتدار گفتمانی» برای نویسنده ایجاد میکرد؛ اقتداری که به او امکان میداد زبان عامه را بازآرایی کند و حتی آن را به سطحی از خودآگاهی انتقادی برساند.
اما امروزه این اقتدار جای خود را به نوعی انفعال گفتمانی داده است؛ انفعالی که در آن نویسنده، زبانِ از پیش مصرفشده فضای مجازی را بیواسطه وارد متن میکند و آن را بهاشتباه معادل طنز میگیرد. این وضعیت را میتوان نشانه استیلای هژمونی زبانی فضای مجازی دانست.
وقتی اصطلاحات شبکههای اجتماعی بدون فاصلهگذاری انتقادی وارد متن نمایشی میشوند، نویسنده عملاً درون گفتمان مسلط حل میشود و توانایی فاصلهگیری، بازمعناپردازی و خلق افق جدید معنایی را از دست میدهد. در چنین شرایطی، طنز بهجای آنکه کارکرد افشاگرانه و برهمزننده نظم زبانی داشته باشد، به بازتولید همان نظمی تبدیل میشود که باید آن را به چالش بکشد.
پیامد این روند، تضعیف نقش اجتماعی طنز است. طنز زمانی اثرگذار است که با جابهجایی معنا، اغراق خلاقانه و شکستن عادتهای زبانی، مخاطب را وادار به دیدن دوباره واقعیت کند، اما وقتی زبان طنز از پیش در فضای مجازی مستهلک شده باشد، دیگر ظرفیت شوک، غافلگیری و نقد را ندارد. به این معنا، ما نه با طنز عامپسند، بلکه با طنز آسانمصرف و کمریسک مواجهایم.
در این وضعیت، برونرفت نویسندگی طنز نه با نفی فضای مجازی ممکن است و نه با تسلیم شدن به منطق آن. مسئله اصلی، بازیابی «فاصله تحلیلی» نویسنده با زبان رایج است. نویسنده طنز باید دوباره به مشاهدهگر دقیق و تحلیلگر مناسبات اجتماعی بدل شود؛ کسی که زبان روزمره و زبان شبکههای اجتماعی را بهمثابه داده خام میبیند، نه محصول نهایی. راهحل، بازگشت به فرآیند کند اما عمیق معناپردازی است: شنیدن، تحلیل کردن، جابهجا کردن و سپس ساختن.
طنز زمانی دوباره قدرت میگیرد که نویسنده بتواند از دل همین زبان مصرفشده، ترکیبهای تازه، موقعیتهای زبانی نامنتظر و روابط معنایی جدید استخراج کند؛ نه با تکرار اصطلاحات، بلکه با دستکاری خلاقانه آنها. این امر مستلزم تقویت مهارتهای زبانی، شناخت بینامتنی و حساسیت اجتماعی است؛ یعنی همان عناصری که نویسنده را از کاربر شبکههای اجتماعی متمایز میکند و طنز را از بازنشر به تولید بازمیگرداند.
یادداشت از: دکتر تینا چهارسوقیامین، مدرس دانشگاه و پژوهشگر
انتهای پیام/