دوربینی که در دوره بیپلاکی، برای گمنام نماندن شهدا کار میکرد
خبرگزاری تسنیم: «متولد آبادان و ساکن خرمشهر بود. تصورش از جنگ این بود که دشمن با چوب، شمشیر یا تفنگ وارد خانهها شود. در باغچه خانهاش گودالی کند تا جان پناه او و خانوادهاش باشد؛ سنگری که سقف نداشت.»
فرزند چهارم خانوادهای پرجمعیت، اهل مطالعه، عاشق نقاشی و عضو تیم بسکتبال شاهین آبادان بود. سال 41 به استخدام آموز ش وپرورش درآمد. با توجه به تجربه خوشنویسیاش، دفتردار مدرسه شد و به دلیل علاقه بسیار به کارهای فرهنگی، حتی معلمی در یک کلاس شصت نفره را هم از دست نمیداد.
سال 42 با تشویق برادرش سیامک که در جبهه او را با اسم عباس صدا میزدند، به عضویت انجمن عکاسی آبادان درآمد که حدود شش سال از تأسیس آن گذشته بود. دوره مبتدی عکاسی را نزد محمدرضا فتاحی -از کارمندان شرکت نفت و حسن چهرهنگار از عکاسان بنام شیراز گذراند. سپس دوره تکمیلی را در خدمت ابراهیم هاشمی به پایان برد. رابطهاش با هاشمی را تا پایان عمر او ادامه داد و از دانش و دقت و ظرافتهای او در سفرهای متعدد عکاسی بهره برد.
بسیار اهل مطالعه بود و توصیههای زندهیاد هاشمی در مورد پشتکار، یادگیری زبان خارجی و مطالعه عمومی، نقطه عطفی را در زندگی او رقم زد. آذر 48 به استخدام بانک درآمد و وارد مجموعهای شد که صداقت، امانتداری، دقت، نظم و سرعت عمل در آن اهمیتی بسیار داشت. با دوربین قطع متوسط عکاسی میکرد. عاشق تیپ نگاری از مردم بود و معمولا در ساحل رودخانه، نخلستان و حاشیه شهر به دنبال سوژه میگشت.
سال 52 نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در تالار اجتماعات کارمندان شرکت ملی نفت آبادان (Anex) و سپس دو نمایشگاه دیگر در تهران برگزار کرد. در چهارم فروردین 56 ازدواج کرد. نخستین فرزندش «علی» در سال 57 و دومین فرزندش «حدیث» در 1359 به دنیا آمدند. اوایل سال 59 که هنوز جنگ چندان جدی نشده بود، ساکن خانهای نوساز در بلوار مهر خرمشهر شد. شروع جنگ برایش باورکردنی نبود. تصور او از جنگ این بود که دشمن با چوب، شمشیر یا تفنگ وارد خانهها شود. در باغچه خانهاش گودالی کند تا جان پناه او و خانوادهاش باشد؛ سنگری که سقف نداشت. تا چند روز بعد از شروع جنگ، با خانوادهاش در خرمشهر ماند. دشمن که نزدیکتر شد، دیگر رفت و آمد در شهر ممکن نبود. خانوادهاش را به خانه پدری در آبادان فرستاد و تا چهل روز از آنها بیخبر ماند تا مطلع شد که به اجبار به بهبهان مهاجرت کردهاند. خودش میگوید همسرش در این دوران سخت، همه بار زندگی را تنها به دوش میکشید.
بنیاد شهید شهر آبادان در بحبوحه جنگ، عکاسی از چهره شهدا را به وی سپرد. از این عکسها فقط برای شناسایی توسط خانوادهای مفقودین و شهدا پس از دفن آنان استفاده میکردند. با افزایش تعداد شهدا، دو نوجوان پر جنب و جوش و جسور را به کمک گرفت تا آنها را آموزش دهد؛ محسن چوبدار که در30 آذر 62 به شهادت رسید و محمد حجازی که در همین سال جانباز شد. این دو بارها ا ز خطوط مقدم جنگ عکاسی کردند و آثار با ارزشی را به یادگار گذاشتند.
انگیزهاش برای ثبت وقایع، به همراه علاقهاش برای تیپنگاری در عکاسی او را متوجه زندگی مردم در طول جنگ کرد؛ با ادامه جنگ عکاسی از ویرانیهای آبادان و خرمشهر، اوضاع خطوط مقدم و به ویژه زندگی مردم در جنگ را ادامه داد.
در سال 61 با عکسهایی از عملیات ثامن الأئمه (شکست حصر آبادان) و عملیات بیت المقدس (آزادی خرمشهر)، نمایشگاهی گروهی را در آبادان برگزار کرد. برادرش سیامک (عباس) که از فرماندهان جنگ بود، طی عملیات والفجر هشت در سال 64 شهید شد؛ برادری که وی را به کارهای هنری و عکاسی تشویق کرده بود. این عکاس پیشکسوت جنگ در سال 62 به اصفهان مهاجرت کرد و تاکنون هم در همین شهر ساکن است. آرزویش این بود که روزی عکسهایش از جنگ تحمیلی در کتابی منتشر شده؛ این را خودش میگوید و این آرزو بالاخره پس از گذشت حدود 30 سال، در سال جاری تحقق یافت. در مراسم رونمایی از کتاباش نتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد، هم خودش و هم فرزند نوجواناش در این مراسم گریستند تا شاید بخشی از دردهایی که این عکاس پیشکسوت در این دوران متحمل شده آرام بگیرد. در طول این سالها فرزندش را از دست داد و میگفت جای او در مراسم رونمایی از این کتاب واقعا خالی است.
کتاب او نخستین مجموعه از سری کتب عکاسان جنگ تحمیلی است که چندی پیش منتشر و رونمایی شد. این کتاب شامل گزیدهای از عکسهای وی طی سالهای 59 تا 67 است. او احمد علیزاده نوحی (متولد 18 مهر 1322 آبادان) عکاس چهرههای شهدای آغاز جنگ است که شمار زیادی از شهدای روزهای نخستین دفاع مقدس، که بیپلاک میجنگیدند تشخیص هویتشان را از عکسهای او دارند.
مجموعه عکسهای احمد علیزاده نوحی در 148 صفحه با جلد سخت، شامل 112 عکس سیاه سفید در دو قطع 24×21 با قیمت 250000 ریال و قطع 14×12 با قیمت 120000 ریال توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس منتشر شد.
انتهای پیام/