به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که شعر حماسی "ممد نبودی" را نشنیده باشد یا با شنیدن آن خاطرات شیرین پیروزی و هشت سال آتش و خون زنده نشود.
"ممد نبودی" واگویههای علاقه قلبی جواد عزیزی به سیدمحمد جهان آرا فرمانده دلاور سپاه خرمشهر و مدافعان شیردل خرمشهر است که مقاومت 35روزه آنان در تارک تاریخ جاودان مانده و پس از شهادت شهید جهان آرا این ارادت و عشق قلبی به فرمانده خرمشهر را در حلاوت شعر و نظم به گواراترین کلام جاری کرده بطوریکه با گذشت 33سال از آن روزهای دفاع تا آزادی خونین شهر نام بلند مدافعان شهر خون و قیام با این شعر حماسی و انقلابی جاودان و زنده خاطره انگیز است.
جواد عزیزی در نخستین روز بهمن سال 1338 در خیابان نقدی از محلههای شهر خرمشهر به دنیا آمد و انقلابی بودن فرزند ماه بهمن سبب شد تا او در جریان انقلاب اسلامی از جمله فعالان بوده و در بهمن ماه سال 1357 که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نیروهای مردمی در صحنه حضور یابد.
شعر این رزمنده خرمشهری که سالهاست برای ما همراه با شیرینی فتح ارزشها و تلخی فراق بهترین جوانهای کشورمان را با خود دارد بر خلاف ساده و بی آلایش بودن آن میتواند به محض شنیده شدن در روزگار امروزی و گذر از سالها بازهم نوستالوژی 8سال دفاع مقدس و رزمگاه و جلوهگاه رشادت رزمندگان رشید اسلام را برای مخاطبانش زنده کند، شعری که بیشتر بوی کربلای جبههها را میدهد و شعری که ترنم نفسهای سید محمد جهان آرا و حضور مدافعان خرمشهر به وضوح در آن موج می زند.
گفتگوی تفصیلی تسنیم با "جواد عزیزی" شاعر شعر ماندگار "ممد نبودی" در ادامه می آید:

* تسنیم: سخنمان را از فعالیتهای قبل از جنگ تحمیلی آغاز می کنیم، پیش از شروع جنگ کجا بودید و چه می کردید؟
قبل از شروع جنگ تحمیلی و تجاورز نیروهای بعثی به کشورمان من با همکاری تعدادی از بچهها ستادی را تشکیل داده بودیم، با عناصر جدایی طلب که از سمت عراق هدایت میشدند درگیری محلی پیدا کردیم چرا که آنها قصد داشتند که در خوزستان و دشت خرمشهر به عنوان خلق عرب ادعای جدایی کرده و در نظر داشتند که با گرفتن سلاح و مهمات از عراق به این هدف خود دست یابند.
در آن زمان این گروه عملیات انتحاری به این نحو امروز انجام نمیدادند بلکه در مکانهای تجمع مردم نظیر بازارها و اماکن شلوغ حضور یافته و مواد منفجره خود را منفجر میکردند.
در دوره ثبت نام سپاه، من نیز ثبت نام کرده و بعد از مصاحبه به عضویت آنجا درآمدم که این واقعه مربوط به تیر و مردادماه سال1358 باز میگردد.
در دوره نخست حضور در سپاه خرمشهر، به سپاه آبادان رفته و در آنجا آموزشهای لازم را دیدم و مجموعه 60 نفری ما هسته سپاه خرمشهر را تشکیل داد که البته همه بچه های خرمشهر بودند که این تعداد نیرو جدای از نیروهای تهران و خرم آباد بود و شهید جهان آرا در آن سالها مسئول سپاه و معاونت عملیات و جانشین فرماندهی سپاه را برعهده داشت.
در تیرماه59 و در جریان درگیری که پیش از شروع جنگ با عراق در محدوده مرزی داشتیم 2 تن از پاسداران سپاه خرمشهر شهید شدند که باید گفت عملا جنگ از 20 شهریور 1359 در پاسگاه جوگه شروع شد و تا روز 31 شهریور ما حدود 3یا 4 شهید تقدیم اسلام کردیم و در جریان عقب نشینی 31 شهریور تعدادی از بچهها اسیر و تعدادی هم شهید شدند و مقاومت 35 روزه ایجاد شد.
* تسنیم: از حضور خود در جنگ و عملیات ها و نیز فعالیت خود با شروع جنگ بگویید؟
سپاه خرمشهر نخستین سپاهی بود که گروه غواصی را راه اندازی کرده و به توپخانه، ادوات شامل خمپاره و 106 مجهز بود و همانطور که بیان شد سپاه خرمشهر نخستین سپاهی بود که گروه غواصی داشت چراکه در زمان اشغال قسمت شمالی خرمشهر به منظور شناسایی دشمن به رزمندگان آموزش غواصی داده شد تا بتوانند که در این عملیات شناسایی شرکت کنند.
قبل از عملیات بیت المقدس که به سالهای 60 و 61 میرسد در فرماندهی خط پدافندی خرمشهر که شامل محرزی و کوت شیخ بود فعالیت میکردم که بعد از آزادی خرمشهر عملا این خط فعالیت چندانی نداشت.
تا سال 61 در سپاه خرمشهر بودم و بعد از آن به اراک منتقل شدم که پیش از این انتقال و در سال 60، ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادم، سپس 2 تا 3 ماه مسئول سازماندهی سازمان بسیج در اراک و بعد به سمت معاونت بسیج منصوب شدم و در سال 62 مسئول بسیج شهرستان اراک شده و تقسیمبندی نیروها را در آن سالها برعهده داشتم.

ادای وظیفه و خدمت رسانی دو رکنی بود که در اخلاقیات رزمندگان موج میزد
* تسنیم: آموزش یکی از مهمترین برنامه های دوره دفاع مقدس بود که در این راستا، شما نخستین فردی بودید که در دوره دافوس در استان مرکزی شرکت کردید، در این باره توضیح دهید؟
دوره دافوس در واقع همان دانشکده فرماندهی و ستاد بوده و گذراندن دوره های آموزشی در این زمینه لازم و نیاز است که برهمین اساس سال 62 نخستین فردی بودم که در سطح استان مرکزی در دوره دافوس شرکت کردم و این دوره را گذراندم که پس از شرکت در این دوره به لشکر 7ولیعصر رفته و در قسمت طرح و عملیات مشغول به فعالیت شدم و مدتی نیز بعنوان فرمانده گردان انجام وظیفه نمودم.
سال 64 بود که به اراک آمدم و فرماندهی سپاه شازند را بر عهده گرفتم که بعد از مدتی جانشین ستاد و در نهایت رئیس ستاد استان مرکزی شدم البته باید بگویم آخرین سمتی که در زمان جنگ داشتم و در آن فعالیت میکردم فرمانده سپاه دلیجان بود.
البته در زمان جنگ مهم نبود که چه کسی در چه پستی خدمت میکند بلکه ذات کار آن شخص حائز اهمیت بود و باید یادآوری کنم تفاوت میان یک رزمنده ساده با یک فرمانده لشکر تنها در نوع انجام وظیفه بود وگرنه رزمنده و فرمانده در کنار یکدیگر برادروار برای یک هدف میجنگیدند.
* تسنیم: آیا سابقه مجروحیت و جانبازی هم دارید؟
در سراسر جبهه و دوران دفاع مقدس چندبار بصورت سطحی مجروح شدم امام عمده آن در عملیات خیبر و نزدیکی منطقه القرنه بود که تقریبا 6نفر بودیم که من هیچ کدام از آنها را نمیشناختم و زمانی که عراقیها به ما پاتک زدند در هنگام عقبنشینی حجم زیادی از خمپاره و گلولهها را بر سر ما آوار کردند که از میان آنها تنها من از روی زمین برخاستم و مابقی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
آن زمان 24 -25 ساله بودم که حدود 13 تا 14 ترکش به یادگاری برداشتم که از میان آنها همه را خارج و تنها 2مورد از آنها که در قسمتهای حساس بدنم وارد شده و احتمال قطعی نخاع وجود دارد را به یادگاری ارمغان گرفته ام.
* تسنیم: فکر می کنید با پایان جنگ دوران دفاع شما هم به پایان رسید؟
معنی دفاع تنها در دوران جنگ معنی پیدا نمیکند بلکه آب و خاک این میهن چیزی نیست که به همین سادگی بتوان از کنار آن عبور کرد و آن را به دست بیگانه داد، به عبارتی باید بگویم نقطه ضعف اصلی من تعصبم به کشور اسلامی ایران است چراکه هیچگونه توهین به ایران اسلامی و این آب و خاک را برنمیتابم و اگر زمانی حرف از توهین به ایران اسلامی از سوی هرکس به وسط بیاید با همه توان خود در مقابل آن ایستادگی میکنم.
دفاع از میهن و وطن تنها به دوره زمانی ویژه ای خلاصه نمیشود بلکه دشمنان این مرز و بوم همیشه به طرق مختلف به این کشور چشم دارند و تنها روشهای تجاوزاتشان تغییر میکند.
آن روزها کسی به ما نمیگفت که اگر جنگ نروید چه میشود، آن روزها رفتن به جبهه برایمان تکلیف بود ما رفتیم تا ایران تکه تکه نشود و از دینمان و اعتقاداتمان دفاع کنیم و بعد از پایان جنگ نیز دفاع از میهن را در بازسازی کشور دیدم و سعی کردم که با توان و نیرویی که دارم در این مسیر خدمت کنم.
* تسنیم: آیا جنگ 8ساله و خاطرات ناتمام آن، برایتان فراموششدنی است؟
البته جنگ به ذات خود خوب نیست و ما باید توجه کنیم که وقتی از جنگ صحبت میکنیم در واقع منظورمان دفاع مقدس است نه تجاوز و جنگخواهی چراکه ما 8سال مقدس از کشور، اعتقاد و دینمان دفاع کردیم و در جواب سوال شما باید گفت که چیزی فراموش میشود که آثاری بر جای نگذارد، حال فکر میکنید خون پاک هزاران شهید، هزاران خاطره از حضور در کنار ایشان و هزاران اثر به جای مانده از آن دفاع حماسی فراموش شدنی است؟
فراموش نکنید، یکسری از آدمهایی در جنگ بودند جنسشان شبیه به بقیه آدمهایی که می بینیم نبود، و البته در دفاع مقدس یکرنگی و صداقت شاه کلید همه کارهای این افراد بود و آن روزها کسی به سبب پست و مقام جنگ نمیکرد بلکه همه کسب رضای الهی را سرلوحه کارهایشان قرار داده بودند و ادای وظیفه و خدمت رسانی دو رکنی بود که در اخلاقیات رزمندگان موج میزد و دوستیها بوی مردانگی و صفا میداد.
مگر می شود جایی را فراموش کرد که خدا در آن به روشنی دیده می شد و با نگاه به چهره هرکدامشان میتوانستی پیوند اتصال قویشان را به خوبی دریابی؟
* تسنیم: انگیزه شما از سرودن شعر ماندگار "ممد نبودی" چه بود و چه شد که به فکر سرودن این شعر افتادید؟
مدت آشنایی من با شهید جهان آرا طولانی نبود اما همین مدت کوتاه کل مسیر زندگیام را دگرگون کرد و اخلاق و رفتار ایشان بسیار بر رویم تاثیرگذار بود.
شخصیت فرمانده سپاه خرمشهر "سردار شهید سیدمحمد جهان آرا" به گونهای بود که مشکلات بچههای جنگ را میشناخت و به نوعی میتوانم بگویم حواس او به همه افراد حاضر بود و شاید مدت آشناییام با این فرمانده دلاور دفاع مقدس خیلی کم بود اما تاثیری که ایشان بر رویم گذاشت بسیار بود که نمونه آن راهی شدن من به جبهه بعد از 10 روز آغاز زندگی مشترکم بود.

درشبی که خبر هم نداشتم سه بار نوحه "ممد نبودی" از تلویزیون پخش شد
بعضی از آشناییها سبب این می شود که زندگی آدمی از حالت روزمره بودن خارج و رنگی خاص به تنه آن پاشیده شود که حضور شهید جهان آرا این امکان را به زندگیام داد و در واقع رابطه قلبی که میان من و این شهید بود قلمم را به سرودن این شعر سوق داد.
در عملیات ثامن الائمه که در 7مهرماه سال 60 اتفاق افتاد شهید جهان آرا به همراه تعدادی از رزمندگان به تهران رفته بود که گزارش عملیات حصر آبادان را به امام خمینی(ره) بدهد که هواپیمای سی 130 حامل آنان سقوط و همراه محمد جهان آرا تعدادی دیگر از رزمندگان همچون فکوری، فلاحی، نامجو و کلاهدوز به شهادت رسیدند و شهید جهان آرا در روز آزاد سازی خرمشهر حضور نداشت.
در تاریخ 7مهرماه سال 61 که نخستین سالگرد شهید جهان آرا بود ما به همراه تعدادی از بچهها که در مجموع 3 اتوبوس بودیم راهی تهران به منظور برگزاری مراسم سالگرد ایشان شدیم و در مدت زمانی که در راه بودیم به اتفاقات جنگ و شهید جهان آرا فکر میکردم و در اتوبوس مشغول نوشتن شدم و البته قبل از آن چیزهایی مینوشتم و نوحههایی را برای بچهها در روزهای عملیات میگفتم که بچهها با من زمزمه میکردند.
قبل از سرودن این شعر نوحهای در ارتباط با یکی از شهدای عملیات طریق قدس که راننده لودر بود و سر نماز به درجه رفیع شهادت نائل شده بود و بچهها بسیار آن را دوست داشتند، زیر لب میخواندند.
در مسیر تهران با درخواست دوستان تصمیم گرفتم که یک نوحه بگویم هنگام حضور در تهران، آن شعر را بر سرمزار شهید جهان آنرا بخوانیم، البته نوحهخوان گروه ما دوستی بنام "برون" بود که در عملیات آزادسازی خرمشهر به درجه شهادت رسیده بود و به این سبب نوحه خوان نداشتیم.
در آن سفر برنامه طوری شد که نتوانستیم این نوحه را سر مزار شهید جهانآرا بخوانیم اما چند وقت بعد این نوحه را به "حاج حسین فخری" از مداحان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارائه کردم که وی یکبار این شعر را خواند و بعد این شعر را به "حاج غلام کویتیپور" از دیگر مداحان اهل بیت(ع) داد.
سال 63 یا 64 در مهران در حال شستشوی ظرفها بودم که برادر رزمندهای مشغول زمزمه شعر بود که در جواب سوالم که این شعر را کجا شنیده گفت "شب گذشته تلویزیون این نوحه را با صدای گرم کویتیپور سه مرتبه پخش کرد."
* تسنیم: امروز با شنید این شعر چه حال و حسی به شما دست میدهد؟
به طور قطع نیز من هم مانند دیگر مخاطبانی که این نوا را گوش میدهند به حال و هوای آن سالها و آن روز میروم و نکته جالب این است که هر زمان که این آهنگ پخش می شود دوستان و آشنایان با من ارتباط برقرار میکنند، نکته دیگر در ارتباط با این شعر این است که در روزگار امروزی نیز برای گفتن خیلی از چیزها از این شعر به ویژه مطلع "ممدنبودی ببینی" آن بیشتر استفاده میشود و شاید هم در نظر دارند که خیلی از حرفها را در این قالب بیان کنند.
این شعر به سبب بیان راحت و واضحی که دارد میزان اثرگذاری آن بر روی مخاطب بسیار زیاد است و مردم میتوانند پیوند ارتباطی خوبی را با شعر برقرار کنند و خود من هم با اینکه آن را سرودم ولی هربار که گوش می دهم برایم جذابیت و تازگی دارد.

ماندگاری این شعر به سبب نظر انداختن شهید جهان آرا به آن بوده است
* تسنیم: به اعتقاد شما، شعرهای دوران دفاع مقدس تا چه میزان بر روی روحیه رزمندگان تاثیر داشت؟
درآن سالها شعرهای زیادی در جبهه توسط بچهها خوانده میشد و ما در جبهه و در هفته 2 تا 3 شب مراسم داشتیم که با نوحهسرایی و سینهزنی همراه میشد، از سویی نوعی شعر داشتیم که در زمان عملیاتها صدا از بلندگوهای نصب شده بر روی وانت ها پخش میشد و فضای معنوی و زیبایی را درون جبهه ها ایجاد میکرد و تاثیر بسیاری بر روی روحیه رزمندگان میگذاشت.
دسته دیگری از نواها بودند که به منظور دعوت مردم به جبههها خوانده میشد و مردم را به سمت میدان های نبرد فرا خوانده و از مردم درخواست میکرد که در جبهه ها حضور پیدا کنند.
اینجا نکته مهم این شعار و نواها مشخص میشود که هرکدام از این نواها اثرات ویژه ای بر روی مخاطبان خود میگذاشت و به طور مثال یک آهنگ بر روی مخاطب 3 تا 4 اثر متفاوت داشت.
* تسنیم: به نظر شما مهمترین سر و راز ماندگاری این اثر چیست؟
ماندگاری این شعر به سبب نظر انداختن شهید جهان آرا به آن بوده و این شعر در واقع شعر به حساب نمی آید و سادگی کلمات موجود در آن پیوند ارتباطی ویژه ای با مخاطب خود برقرار میکند.
این شعر چون بیشتر حس و حال شاعر را با خود همراه دارد، به دل مخاطب نشسته و نفوذ میکند و در ارتباط با میزان تاثیرگزاری آن باید گفت که در شب نخستی که آن پخش شد تاثیر آنی بالایی بر مخاطب گذاشت و در همان شب نزدیک به 5بار تکرار شد.
قطعا خواننده و شاعر مخاطب را درگیر خود نکرده بلکه تاثیرات معنوی حاصله از خود شهید جهان آرا در بند بند این شعر احساس میشود و از طرفی بیان ساده و بی ابهام از آنچه که به وقوع پیوسته، مخاطب را در جریان واقعه آزاد سازی گذاشته وبیانگر حال و هوای آن روزها و سالها میشود.
مقاومت خرمشهر با جهان آرا شناخته شده و خرمشهر نیز سمبل مقاومت و ایستادگی ایران است و در جای جای خاکش ردپای یکی از فرزندان این مرز و بوم دیده می شود.
گفتوگو از مبین جلیلی و مهری کارخانه
انتهای پیام/