"ام جبر" مادر فلسطینی که از قهرمانش سخن میگوید
مادر فلسطینی که به دلیل ملاقاتهای بسیار با "سمیر" در اسارت به مادر "سمیر القنطار" معروف شده، می گوید همه کسانی که با سمیر آشنایی داشتند برای شهادتش اندوهگین شدند اما با این وجود خداوند را شاکرم، چرا که او تمام عمر خود را وقف فلسطین کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در سال 1985 ارتباط مادر و فرزندی، بین مادر "جبر وشاح" اسیر فلسطینی دربند رژیم صهیونیستی که به زندان ابد محکوم شده بود، و شهید اسیر سمیر القنطار در داخل همان زندانی که هر دو در بازداشتگاه " نفحه " صهیونیستی بودند، به وجود آمد.
حاجیه "هندومه" در حال شنیدن گفت وگوی بین یک نوجوان کم سن و سال، با زنی که آن نوجوان وی را خاله خطاب میکرد، بود، این نوجوان از آن زن میخواست دیگر به ملاقاتش نیاید، از این رو " ام جبر " در این لحظه دخالت کرد و از نوجوان علت این درخواست را جویا شد، "القنطار" به " ام جبر" گفت: این خانم خاله من نیست، وی مادر یکی از اسرای آزاد شده است، از این رو به او گفتم دیگر لزومی ندارد برای ملاقات با من این زحمت را به خود بدهد.
در این لحظه بود، که "ام جبر" به آن زن نزدیک شد و متعهد شد، همواره و پیوسته خود به جای او به ملاقات "سمیر القنطار" بیاید، از این رو "ام جبر" هم از آن زن خواست تا دیگر زحمت آمدن برای این ملاقات را به خود ندهد.
بعد از گذشت 15 سال از این واقعه و به صورت مشخص در سال 1999 صهیونیستها "جبر" را آزاد کردند، وی در قبال معامله مبادله اسرا آزاد شد، این جا بود که سمیر از حاجیه "ام جبر" خواست دیگر برای ملاقاتش نیاید، چرا که دیگر فرزندش در اسارت نیست.
پاسخ "ام جبر" به "سمیر القنطار" تند بود، وی از قبول این خواسته سمیر امتناع کرد، از این رو چهار بار دیگر هم به ملاقات "القنطار" آمد، تا این که اشغالگران دیگر وی را از این ملاقات منع کردند.
"ام جبر" برای بیان اعتراض خود نسبت به این تصمیم مقامات صهیونیستی به دادستانی صهیونیستها مراجعه کرد و سرانجام با اصرار و پافشاری بسیار موفق شد، اجازه ملاقات با "سمیر" را مجدد به دست آورد، تا این که بعد از مدتی بار دیگر اشغالگران با این ملاقاتها مخالفت کردند.
"ام جبر" در این باره (البته بعد از شنیدن خبر شهادت سمیر القنطار بسیار برای او گریست) گفت: میدانستم که سرانجام راه وی شهادت است، چرا که وی از جمله کسانی بود، که مواضع خود را تغییر نمیداد، از این رو خبر شهادت وی برای من بخصوص به مثابه یک فاجعه بزرگ بود، همه کسانی که با سمیر آشنایی داشتند برای شهادتش اندوهگین شدند، اما با این وجود خداوند را شاکر و سپاسگزاریم، چرا که او یک انسان مقاوم بود و تمام زندگی خود را وقف آزادی فلسطین کرده بود، وی در سن 16 سالگی این راه را شروع کرد.
"ام جبر" در این باره چنین گفت: سه روز قبل خواب سمیر را دیده بودم، وی را در خواب دراز کشیده دیدم، از آن روز برایش سخت نگران شدم، تا این که امروز خبر شهادتش به من رسید. وی افزود: وی همواره میگفت، من از فلسطین خارج شدم، تا بار دیگر به این سرزمین باز گردم.
"ام جبر" ساکن اردوگاه البریج برای آوارگان فلسطینی است، این اردوگاه در مرکز نوار غزه واقع شده و اکنون وی در حال قبول تسلیت و تبریک همگان به این مناسبت است، چرا که به دلیل ملاقاتهای بسیارش با "سمیر" در اسارت به مادر "سمیر القنطار" معروف شده است.
"ام جبر" در خصوص خاطرات دیدارهایش با "سمیر" در زندان چنین میگوید: همیشه که به ملاقاتش میآمدم، بسیار تمیز و سربلند بود، گویی اصلاً زندانی نیست، بلکه بیشتر او را شبیه به دانشجویان میدیدم، و روحیه او همیشه عالی بود، درباره چهار فرزندم که یکی "جبر" بود و در زندان نفحه در اسارت به سر میبرد و درباره به اسم که در زندان شطه بود، و همچنین درباره اوضاع دیاب سومین فرزندم که در زندان عسقلان به سر میبرد صحبت میکردیم و به وضع یاسر که در انصار بود، سخن گفتیم.
سمیر همواره از من میخواست برای دیدارش به زحمت نیفتم و دیگر نیایم، ولی من به او چنین پاسخ میدادم: آنها در مسیر شرف و عزت و بزرگی هستند و توهم در همین مسیر هستی فرزندم.
"ام جبر" درباره لحظه آزادی فرزندش از اسارت تاکید کرد: نخستین سؤالم از فرزندم این بود که حال سمیر چطور است؟ از این رو من همواره آرزو میکردم کاش سمیر پیش از فرزندم از اسارت آزاد میشد و اگر تصمیم گیری در این باره به دستش سپرده میشد، وی ترجیح میداد، سمیر پیش از جبر از اسارت آزاد شود.
* زندگی سمیر در اسارت:
اسیر آزاده محمود الزق یکی از کسانی است که با سمیر در داخل زندانهای اشغالگران دیدار داشته است.
الزق در این باره تاکید کرد، که القنطار رابطه بسیار خوبی با تمام اسرا داشته است و با تمام اسرا از تمام گروههای فلسطینی سعی میکرد رابطه خوبی داشته باشد، و در این باره گفت: القنطار در این باره از موضوع طایفهای و منطقهای فراتر بود، او یک فدایی فلسطینی با شناسنامه لبنانی بود.
وی میافزاید: او دوستدار علم و دانش بود، وی زبان عبری را از من در مدت بسیار کوتاهی فرا گرفت، از این رو به شدت پیگیر اخبار رسانههای عبری زبان شده بود، به همین دلیل تمام روزنامههایی را که به دستش میرسید، مطالعه میکرد.
وی درباره سختترین و دشوارترین خاطراتی که در این باره از سمیر داشت چنین گفت: در سال 1985 زمانی که طرح مبادله اسرا نزدیک شده بود تا به مرحله اجرا در آید، اسرائیل به طرح پیشنهادی جبهه خلق فرماندهی کل که قصد انجام این مبادله را داشت اعتراض کرد و این اعتراض به نام 36 نفر بود، من و سمیر ضمن این اسامی مورد اعتراض اسرائیلیها بودیم.
وی افزود: در آن زمان مذاکرات برای مبادله اسرا بسیار با دشواری همراه شده بود و یک مستشار اتریشی در این باره مشارکت داشت، طرح مبادله اسرا به دلیل این مشکلات برای یک ماه کامل متوقف شد، تا این که این مذاکرات به یک راه حل میانه ختم شد و قرار بر این بود تا تنها 18 اسیر آزاد شوند، اما در این بین من یکی از آزادها شدم، ولی سمیر مشمول این طرح نشد و در اسارت بازهم باقی ماند.
الزق افزود: فراموش نمیکنم در لحظه آزادی سمیر ما را با لبخندش بدرقه میکرد و این امید را در چشمانش میدیدیم که اطمینان دارد، به زودی در این طرح مبادله اسرای دیگر آزادی را خواهد دید.
وی در این خصوص گفت: تماس من با القنطار قطع نشد و در سال 2010 در الجزایر با القنطار دیدار کردم، من او را به مانند یک انقلابی دیدم که بدون مرز است و میخواهد راه خود را به سمت فلسطین بیابد.
*دوستداران سمیر:
از بین هزاران نفر که برای سمیر خانه عزا و ماتم به مناسبت شهادتش برپا داشتند، در غزه حزن و اندوه فراوان را در نگاه حمیس المجدلاوی شهروند فلسطینی میتوان به وضوح مشاهده کرد، وی در طول مدت اسارت سمیر همواره عادت داشت در راهپیماییها و تحصنهایی که با هدف تلاش برای آزادی اسرا برپا میشد، عکس القنطار را حمل کند.
المجدلاوی در حالی به مقابل مقر صلیب سرخ جهانی در غزه رسید که بازهم تصویر سمیر القنطار را با خود به همراه داشت، وی معتقد است: کسی که طول و عرض دریاها و زمین را پیموده بود، تا خود را به فلسطین برساند، باید که عکسش را همه جا با خود به همراه داشته باشد، چرا که در نظر المجدلاوی اسیر همیشه اسیر است تا به آزادی برسد.
وی افزود: امروز وظیفه هر فلسطینی است که تصویر این شهید را با خود حمل کند، این اقدام یکی از عاقلانهترین اقدامی است که میتوان برای این رزمنده انقلابی با عزم و اراده انجام داد، چرا که او از صمیم قلب عاشق فلسطین بود.
هم اکنون تظاهرات و راهپیماییها و مراسم عزاداری در بخشهای مختلف از فلسطین اشغالی برپا شده است و شرکت کنندگان، ترور القنطار را محکوم میکنند، شرکت کنندگان در این مراسم تاکید دارند، وی از شهیدان بزرگ میهن است، کسانی که هرگز نمیتوان او را محو ساخت.
منبع: العهد
انتهای پیام/ر