به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد روز میلاد حضرت ثامنالحجج علی ابن موسیالرضا(ع) بهانه زیبایی شد تا بار دیگر با پای دل مهمان صاحبخانهای شویم که وجودش بوی بهشت، رنگ عشق و شهادت دارد.
در همین نزدیکی شهید زندهای روی تخت دراز کشیده و به آسمان خیره شده است، غنیمتی بزرگ از رحمت الهی که مسیر آزادگی را پیمود اما بهواسطه ارادت خداوند سبحان از کاروان شهادت جاماند و چنین خواسته شد که سید نور خدا "شهید زنده" بماند و برایمان تداعی شود که چه عزیزانی عاشقانه و مخلصانه جانبرکف برای دفاع از حریم کشورمان تا پای جان ایستادهاند.
هرروز از جایجای ایران کسانی به نیت زیارت شهید زنده میآیند و امروز خانهاش میزبان عاشقان حرم هشتمین خورشید است؛ سفیران نور و روشنایی، پرچم سبز حرم رضوی را برای سید به تبرک آوردهاند.
در این مکان عطر خوش سریر ارتزاق علی ابن موسی از بیرق سبز بارگاه ملکوتیاش و سکوت سردنفسهای مردی از جنس فرشتگان دستبهدست هم داده و لحظاتی ناب و مملو از عشق به نمایش درآمده است.
امروز خیره شدن نگاهت بر خدام حرم دوست در دلهایمان نقش میبندد و بار دیگر نظارهگر شکوه مردانگیات میشویم؛ بهراستیکه نور خدا بر زمینیان هستی و چه زیباست تجلی عطر حضور خورشید هشتم و هشتمین سال پرواز عاشقانهات در مسیر کوی دوست.
با ورود کاروان سفیران افلاکی به منزل مردی آسمانی و نوای صلوات خاصه امام رضا(ع) دلهایمان راهی حرم سلطان خراسان شد، و با بوسههایمان بر بیرق سبز شاه طوس روانه صحن باب الجواد میشویم و از دور دلهایمان را دخیل میبندیم.
چه زیباست لحظه حضور سفیران حرم رضوی بر بالین شهید زندهای که در سکوتی سنگین فقط خیره شدنش را نظارهگر شدهاند و از آن زیباتر سخن خادم امام الرئوف است که از آقا سید اذن سفیر شدنش را میخواهد تا این بار سفیری شود از سوی نور خدا به هشتمین نور ولایت.
روزی تو عاشقانه جانبرکف گرفتی و برای دفاع از حریم کشورت ایستادی اکنون چنان وارستگی و افتخاری را به ارمغان آوردهای که امروز ما به احترام نصب نشان خادمی سلطان ابوالحسن بر وجودت به تمامقد ایستادهایم و چه لحظه با شکوهیست وقتی همه به آسمانی بودنت پی بردهاند و زمزمهکنان با تو نجوا میکنند.
امروز در روز میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت اگرچه دستمان به ضریح طلایی حرم شمس الشموس نرسید اما اینجا تلالو نور و خورشید است که دلهای تنگمان را قدری آرام میکند.
آری رد عبور فرشتگان را میشود در خانه تو پیدا کرد، فرشتهای که پروانهوار گرد همسری فداکار میچرخد و تمام وجودش را برایش وقف کرده است، امروز نیز از عاشقانههایش برای خدام میگفت از لذت و آرامشی که در کنار یک شهید زنده دارد.
چه زیبا میگوید از لحظهای که خداوند تو را به همسری او هدیه داد و لحظهای که رد گلوله ریگی بر پیشانیات نقشبست و جانبازی و شهادتت را با تمام وجودش پذیرفت.
خانم کبری حافظی همسر شهید زنده بیان میکند سید نور خدا را پس از انتقال به بیمارستان سه بار جزء شهدا قراردادند ولی خدا خواست تا سید نور خدا" شهید زنده" بماند.
بعد از 47 روز که آقا سید در آی سی یو بستری بود و پزشک وی دستور داد که همسرش میتواند امروز بر بالین او باشد و امشب دستگاهها را از سید جدا میکنند شروع به راز و نیاز با خداوند کردم و گفتم آقا سید امانت من بود که دست حضرت زهرا(س) سپردم والان میخواهم که امانت من را برگرداند.
وی می گوید دیگر نتوانستم در بیمارستان بمانم، رفتم و بلیط قطار برای مشهد گرفتم پس از چند ساعت به حرم امام رضا(ع) رسیدم با چشمانی اشکآلودی که هرکسی مرا میدید از شدت ناراحتی من گریه میکرد.
ساعتی دیگر میخواستم به بیمارستان برگردم، در حالی که اشک میریختم پشت پنجره فولاد رفتم و به امام رضا(ع) گلایه کردم که شما هنوز تکلیف من را مشخص نکردهاید و دلشکسته برمیگردم در همین لحظه بود که خانمی را دیدم که اشک میریخت و ناخودآگاه محو او شدم و سؤال کردم چرا گریه میکنی که بند دخیل فرزند 21 ساله خود را به من نشان داد و گفت جوانم تصادف کرده و یک سال و نیم است در کما به سر میبرد همانجا بود که به امام رضا گفتم من آقا سید را همینطور میخواهم.
زمانی که سید نور خدا را به منزل آوردیم پزشک وی گفت اگر خوب پرستاری شود سه الی هشت ماه میتواند زنده بماند ولی آقا سید هشت سال است شهید زنده مانده والان متعلق به همه مردم استان لرستان است.
آری الان هشت سال است سید نور خدا با دهان و چشمان باز و بدون هیچ حرکتی بر روی تخت افتاده و همسر فداکارش شبانهروز با عشق او را نگهداری میکند.
اینجا هرکسی قدم میگذارد انگار جادو میشود، امروز خدام حرم رضوی محو تماشای خانهای شدند که نورِ خدا در آن پیچیده که عطر نفسهای پدر مرهمی برای فرزندانش شده و حال عطر پرچم سبز حرم ثامنالحجج نیز این دیدار را لذتبخشتر کرده است.
بهراستی چه زیباست در روز میلاد هشتمین حجت سرمد، خدام حرم رضوی آخرین روز برنامه زیرسایه خورشید را در منزل شهید زنده به پایان رساندند و انگار دلهای خود را در کنار آقا سید جا گذاشتند.
گزارش از فاطمه بیرانوند
انتهای پیام/