یادداشتی بر فیلم "مصادره"|کمدی جای شوخی کردن نیست!

یادداشتی بر فیلم "مصادره"|کمدی جای شوخی کردن نیست!

فیلم اول مهران احمدی، سعی دارد تا کمدی موقعیت و شخصیت را هر دو به التقاطی منطقی برساند و از پی آن کمدی هجو، خلواره و کمدی سیاسی بسازد.

خبرگزاری تسنیم- سید سعید هاشم زاده

شاید کمی رادیکال باشد که با تعریف یک ژانر یا گونه به دیدن فیلم بنشینیم و عیارهای آن را با چیزی که می بینیم تنظیم کنیم. شاید کمی سختگیرانه بنظر برسد یا شادی کمی تندروی بنظر برسد؛ اما هر چه هست، کمدی سخت ترین نوع پرداخت داستانی است و از ان دشوار تر، وابستگی جدی به اجرای دقیق دارد. در واقع این جمله که کمدی شوخی نیست، یک جمله جدی و یک گزاره راهنما محسوب می شود که می تواند دنباله ای هم بسازد، اینکه کمدی جای شوخی کردن نیست؛ و اولی که سویه اش تعریف می کند لحن این گونه را بیشتر برای مواجهه مخاطب آگاه با تشخیص کمدی در نظر گرفته می شود و دومی، اینکه کمدی جای شوخی کردن نیست سویه اش سمت آفریننده، کارگردان و بازیگر است. تیغش را سمت کسی می برد که با یک پدیده جدی شوخی کرده است و مصادره دقیقا به همین می ماند.

فیلم اول مهران احمدی، سعی دارد تا کمدی موقعیت و شخصیت را هر دو به التقاطی منطقی برساند و از پی آن کمدی هجو، خلواره و کمدی سیاسی بسازد. اما اولین قدم های لنگان اثر به ایده باز می گردد، اینکه ایده به شدت درام است، و کمدی نیست. داستان ظرفیت ایجاد کننده یک فیلمنامه کمدی را ندارد. اگر بپذیریم که ایده اصلی در طرح، بسط و گسترش یافته و کاراکتر و مواجهه اش با موقعیت در زمان و مکان های گوناگون می تواند کمدی بسازد، و بپذیریم که عطاران قرار است یک کمدی خلواره و مشنگ را همچون وودی آلن تصویر کند، فیلم در پرداخت داستانی و در اجرا به مشکلی جدی بر می خورد. نخست اینکه خلوارگی کاراکتر اصلی، ادامه نمی یابد، او همه جا اشتباه نمی رود بلکه جایی که کارگردان اثر می خواهد طنز ایجاد شود، اشتباه می کند تا بخندیم. از دیگر سو می توان اینگونه اضافه کرد که کمدی اشتباهات کارگردان از بیرون رهبری می شود و از درون داستان نمی آید، بازگشت کاراکتر اصلی به محل کارش هم همین دست بردن به روند شخصیت پردازی است؛ جز این نمونه نریشن نیز که می خواهد به کمدی فیلم کمک کند، اشتباه و از بیخ و بن غلط است. نقطه عظیمت ما از زمان حال به فلش بک روایت پسر با بازی هومن سیدی است اما یک دانای کل جای او را می گیرد و داستانگوی ما می شود.پرواضح است که کارگردان در اجرا قصد دارد تا با اضافه کردن راوی، دانای کل، به غلظت کمدی بیافزاید، اما این کار تاثیری وارونه داشته است. وارونه بدین دلیل که پرسش هایی زیاد در ذهن مخاطب درباره منطق ورود راوی و خروج آن به ذهن می رسد، زیرا ظهور و بروز هر عنصری دلبخواهی نیست.

اگر بخواهیم به بزرگترین بخش ماجرا بپردازیم، می توانیم راجع به اجرا بحث کنیم.اجرای اثر تازگی تیتراژ و صحنه پردازی اش را ندارد. اجرای بازیگر، دوربین و روابط و دیالوگ هایی که باید به کمدی منجر شود. موقعیت تظاهرات در نیویورک یا تلویزیون های لس آنجلسی می توانست هجو دقیقی بر چنین ظرفیت هایی باشد، اما سوژه ها با کمترین دقت و خلاقیت کنار هم چیده شده و طنزی تلویزیونی فاقد بن مایه و درون مایه ای اصیل و ویژه را می سازند. در این مورد می توان به لوس شدن موقعیت بازداشتگاه یا حتی ساواک قبل از انقلاب هم اشاره کرد. حتی کمدی عاشقانه که می توانست در میانه داستان شکل بگیرد نیز هدر داده شد تا داستان و اجرا تاکیدش را از شخصیت اصلی به مسئله زمین بکشاند و حرفی خارج از متن بزند که به فیلم و قد و قواره اش نمی آید؛ چنانچه اصلا فیلم قرار نبود تا درباره این سویه از موضوع حرف بزند.سویه ای سیاسی که نه به شخصیت وصل است و نه به موقعیت بلکه به فرامتن و دایره ای دور از اینها.

مصادره موفق نمی شود بخنداند زیرا کمدی را شوخی می گیرد، و این بزرگترین مسئله اش است، زیرا کمدی را در لذت های آنی بر آمده از بازیگر و شبه موقعیت های ساخته شده می پندارد و نقطه تمرکز خود را در صحنه آرایی و موسیقی بیش از پیش می گذارد و اصل کمدی یعنی جدیت آن در شخصیت و داستان و موضوع و موقعیت را فراموش می کند. چیزهایی که یک کمدی ناب، از هر ساب ژانری، دارای آن است.    

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران